English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (2 milliseconds)
English Persian
associative shift جابجایی تداعی
Other Matches
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
association تداعی
associations تداعی
associative fluency سیالی تداعی
association test ازمون تداعی
association of ideas تداعی اندیشه ها
association school مکتب تداعی
associationist تداعی گرا
association time زمان تداعی
backward association تداعی وارونه
assiciative strength نیرومندی تداعی
associationism تداعی گرایی
association cortex قشر تداعی
free association تداعی ازاد
forward association تداعی رو به جلو
clang association تداعی اوایی
association of ideas تداعی معانی
association method روش تداعی
associative memory حافظه تداعی
association تداعی معانی تجمع
associations تداعی معانی تجمع
associative inhibition بازداری ناشی از تداعی
word association test ازمون تداعی واژه ها
associative facilitation سهولت ناشی از تداعی
association by contiguity تداعی از راه مجاورت
association psychology روانشناسی تداعی گرا
associative thinking تفکر تداعی گرا
resemblance [تداعی کردن طرح یا الگو]
head posisioning جابجایی هد
displacement جابجایی
relocation جابجایی
displacement ton تن جابجایی
handling جابجایی
deplacement جابجایی
dislocation جابجایی
convection جابجایی
commutation جابجایی
displeacement of water جابجایی اب
allesthesia جابجایی بساوشی
angular displacement جابجایی زاویهای
allach جابجایی بساوشی
alkyl shift جابجایی الکیلی
dynamic relocation جابجایی پویا
hydride shift جابجایی هیدریدی
bimolecular displacement جابجایی دو مولکولی
image shift جابجایی تصویر
relocation register ثبات جابجایی
program relocation جابجایی برنامه
relocation factor ضریب جابجایی
commutation relation رابطه جابجایی
shear displacements جابجایی برشی
commutation rules قواعد جابجایی
displacement current جریان جابجایی
shifted جابجایی مرکزقوس
shifted جابجایی شعاعی
materials handling جابجایی مواد
doppler frequency جابجایی دوپلر
doppler shift جابجایی دوپلر
shift جابجایی مرکزقوس
shift جابجایی شعاعی
eluviation جابجایی خاک
handling of goods جابجایی امتعه
field displacement جابجایی میدان
dislocation defect نقص جابجایی
cost of removal هزینه جابجایی
handling of goods جابجایی کالا
block move جابجایی بلوک
static relocation جابجایی ایستا
shift reagent واکنشگر جابجایی
chemical shift جابجایی شیمیایی
commutative جابجایی پذیر
commutative law قانون جابجایی
commutativity جابجایی پذیری
shifts جابجایی مرکزقوس
shifts جابجایی شعاعی
stokes shift جابجایی استوک
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
blue shift جابجایی به سوی ابی
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
handling charges هزینههای جابجایی کالا
itineration ازیک جابجایی دیگر
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
translation جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
red shift جابجایی به سوی قرمز
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
advection جابجایی افقی هوا
image displacement تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
matrixes جابجایی سط ر و ستون در آرایه
output per unit of displacement توان در واحد جابجایی
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
shifted جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
global تابع جابجایی که یک قطعه متن
cartridge دیسک سخت قابل جابجایی
shifts جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
globally تابع جابجایی که یک قطعه متن
cartridges دیسک سخت قابل جابجایی
chemical shift equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
chemical shift non equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
removable آنچه قابل جابجایی است
shifts جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifts جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
displacement جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
shifted جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
righting جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
righted جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
right جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
centure of pressure travel جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
worked انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
work انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
shifted دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
directory SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
directories SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shifts دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shift دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
distributes چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
rotate جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotates جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
shifts محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shift محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
distributing چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distribute چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shifted محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
relocation جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
relocation جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
advection جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
storing ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
store ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
explicit address آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
ranges جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranged جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
eds درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
part قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
inversion تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
shell sort الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
rotation جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
thrashing 1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
gun displacement جابجایی توپها گسترش توپها
shift instruction دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
parallax پارالاکس ضریب شکست نور جابجایی تصویر در اثر شکست نور
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
RIFF قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
resource قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com