English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
English Persian
doppler frequency جابجایی دوپلر
doppler shift جابجایی دوپلر
Other Matches
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
doppler دوپلر
doppler effect اثر دوپلر
dopplar effect اثر دوپلر
doppler radar رادار دوپلر
doppler effect پدیده دوپلر
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
doppler shift اندازه پدیده دوپلر
displacement ton تن جابجایی
displeacement of water جابجایی اب
relocation جابجایی
deplacement جابجایی
commutation جابجایی
dislocation جابجایی
convection جابجایی
handling جابجایی
head posisioning جابجایی هد
displacement جابجایی
block move جابجایی بلوک
bimolecular displacement جابجایی دو مولکولی
chemical shift جابجایی شیمیایی
associative shift جابجایی تداعی
angular displacement جابجایی زاویهای
allach جابجایی بساوشی
materials handling جابجایی مواد
alkyl shift جابجایی الکیلی
allesthesia جابجایی بساوشی
commutation relation رابطه جابجایی
commutation rules قواعد جابجایی
handling of goods جابجایی کالا
handling of goods جابجایی امتعه
hydride shift جابجایی هیدریدی
image shift جابجایی تصویر
program relocation جابجایی برنامه
relocation factor ضریب جابجایی
relocation register ثبات جابجایی
shift reagent واکنشگر جابجایی
static relocation جابجایی ایستا
field displacement جابجایی میدان
eluviation جابجایی خاک
commutative جابجایی پذیر
commutative law قانون جابجایی
commutativity جابجایی پذیری
cost of removal هزینه جابجایی
dislocation defect نقص جابجایی
displacement current جریان جابجایی
dynamic relocation جابجایی پویا
stokes shift جابجایی استوک
shifts جابجایی شعاعی
shift جابجایی شعاعی
shift جابجایی مرکزقوس
shifts جابجایی مرکزقوس
shifted جابجایی مرکزقوس
shifted جابجایی شعاعی
shear displacements جابجایی برشی
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrixes جابجایی سط ر و ستون در آرایه
red shift جابجایی به سوی قرمز
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
output per unit of displacement توان در واحد جابجایی
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
itineration ازیک جابجایی دیگر
image displacement تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
handling charges هزینههای جابجایی کالا
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
translation جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
advection جابجایی افقی هوا
blue shift جابجایی به سوی ابی
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
shifted جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
globally تابع جابجایی که یک قطعه متن
global تابع جابجایی که یک قطعه متن
removable آنچه قابل جابجایی است
shifts جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
cartridges دیسک سخت قابل جابجایی
cartridge دیسک سخت قابل جابجایی
chemical shift non equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
chemical shift equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
shifts جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
righting جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righted جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
right جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
displacement جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
centure of pressure travel جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
directory SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
work انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
worked انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
directories SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shift دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shifts دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shifted دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
distribute چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
rotate جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
shifts محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shift محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shifted محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
rotates جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
distributes چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distributing چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
rotated جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
relocation جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
advection جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
relocation جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
store ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
storing ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
explicit address آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
ranges جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranged جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
eds درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
inversions تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversion تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
part قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
shell sort الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
rotation جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
thrashing 1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
gun displacement جابجایی توپها گسترش توپها
shift instruction دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
demands جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
parallax پارالاکس ضریب شکست نور جابجایی تصویر در اثر شکست نور
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
resource قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
RIFF قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com