English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (10 milliseconds)
English Persian
shift جابجایی شعاعی
shifted جابجایی شعاعی
shifts جابجایی شعاعی
Other Matches
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
radiant شعاعی
actinoid شعاعی
radials شعاعی
stellular شعاعی
radial شعاعی
shifts تغییرمحل شعاعی
radial cut برش شعاعی
cartwheel antenna انتن شعاعی
actinomorphous بشکل شعاعی
actinomorphic بشکل شعاعی
radium block بلوک شعاعی
radial ball bearing بلبرینگ شعاعی
radial section برش شعاعی
radial bearing یاطاقان شعاعی
triradiate سه شاخه سه شعاعی
shift تغییرمحل شعاعی
radial road راه شعاعی
radial stress تنش شعاعی
radial velocity تندی شعاعی
radial velocity سرعت شعاعی
radius block بلوک شعاعی
radius milling فرزکاری شعاعی
radius vector بردار شعاعی
radial potential پتانسیل شعاعی
radial play بازی شعاعی
radial flow جریان شعاعی
shifted تغییرمحل شعاعی
radial motor موتور شعاعی
radial quantum number عدد کوانتومی شعاعی
radial deformation تغییر شکل شعاعی
actinomorphic دارای تقارن شعاعی
radial flow pump تلمبه با جریان شعاعی
radial flow turbine توربین با جریان شعاعی
one port radial pump تلمبه شعاعی یک پرهای
radial probability distribution توزیع احتمال شعاعی
bench type radial میز نوع شعاعی
actinomorphous دارای تقارن شعاعی
radial probability density چگالی شعاعی احتمالی
blade station موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
hypotrophy رشد غیرمتناسب اعضای شعاعی
radials شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radial شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
handling جابجایی
head posisioning جابجایی هد
dislocation جابجایی
deplacement جابجایی
commutation جابجایی
relocation جابجایی
displacement ton تن جابجایی
convection جابجایی
displeacement of water جابجایی اب
displacement جابجایی
commutative جابجایی پذیر
commutative law قانون جابجایی
commutativity جابجایی پذیری
commutation rules قواعد جابجایی
commutation relation رابطه جابجایی
shifted جابجایی مرکزقوس
chemical shift جابجایی شیمیایی
doppler shift جابجایی دوپلر
block move جابجایی بلوک
bimolecular displacement جابجایی دو مولکولی
associative shift جابجایی تداعی
angular displacement جابجایی زاویهای
cost of removal هزینه جابجایی
image shift جابجایی تصویر
handling of goods جابجایی امتعه
handling of goods جابجایی کالا
field displacement جابجایی میدان
shift جابجایی مرکزقوس
dynamic relocation جابجایی پویا
materials handling جابجایی مواد
program relocation جابجایی برنامه
doppler frequency جابجایی دوپلر
shifts جابجایی مرکزقوس
displacement current جریان جابجایی
dislocation defect نقص جابجایی
eluviation جابجایی خاک
hydride shift جابجایی هیدریدی
allesthesia جابجایی بساوشی
allach جابجایی بساوشی
static relocation جابجایی ایستا
shear displacements جابجایی برشی
shift reagent واکنشگر جابجایی
relocation register ثبات جابجایی
relocation factor ضریب جابجایی
stokes shift جابجایی استوک
alkyl shift جابجایی الکیلی
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
matrixes جابجایی سط ر و ستون در آرایه
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
translation جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
itineration ازیک جابجایی دیگر
image displacement تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
output per unit of displacement توان در واحد جابجایی
handling charges هزینههای جابجایی کالا
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
advection جابجایی افقی هوا
blue shift جابجایی به سوی ابی
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
red shift جابجایی به سوی قرمز
commutator سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
cartridge دیسک سخت قابل جابجایی
shifts جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shifted جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
chemical shift equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
cartridges دیسک سخت قابل جابجایی
removable آنچه قابل جابجایی است
globally تابع جابجایی که یک قطعه متن
global تابع جابجایی که یک قطعه متن
chemical shift non equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
righting جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifted جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifts جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
righted جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
right جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
displacement جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
centure of pressure travel جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
shifted دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shift دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
shifts دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
worked انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
work انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
directory SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
directories SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
rotates جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
distributing چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shifts محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
rotate جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
distributes چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distribute چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shift محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shifted محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
relocation جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
relocation جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
advection جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
storing ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
store ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
explicit address آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
ranges جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranged جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
eds درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
part قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
inversion تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
shell sort الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
rotation جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
thrashing 1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
gun displacement جابجایی توپها گسترش توپها
shift instruction دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
demanded جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
parallax پارالاکس ضریب شکست نور جابجایی تصویر در اثر شکست نور
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
resource قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
RIFF قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com