Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
commutativity
جابجایی پذیری
Other Matches
rightsizing
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
tasks
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
cold working
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
commutation
جابجایی
displeacement of water
جابجایی اب
dislocation
جابجایی
relocation
جابجایی
displacement ton
تن جابجایی
handling
جابجایی
head posisioning
جابجایی هد
displacement
جابجایی
deplacement
جابجایی
convection
جابجایی
program relocation
جابجایی برنامه
commutative law
قانون جابجایی
angular displacement
جابجایی زاویهای
shifts
جابجایی مرکزقوس
associative shift
جابجایی تداعی
commutation rules
قواعد جابجایی
image shift
جابجایی تصویر
handling of goods
جابجایی کالا
handling of goods
جابجایی امتعه
materials handling
جابجایی مواد
chemical shift
جابجایی شیمیایی
block move
جابجایی بلوک
bimolecular displacement
جابجایی دو مولکولی
hydride shift
جابجایی هیدریدی
commutation relation
رابطه جابجایی
shifts
جابجایی شعاعی
relocation factor
ضریب جابجایی
shift reagent
واکنشگر جابجایی
stokes shift
جابجایی استوک
commutative
جابجایی پذیر
shift
جابجایی مرکزقوس
dynamic relocation
جابجایی پویا
shift
جابجایی شعاعی
static relocation
جابجایی ایستا
eluviation
جابجایی خاک
cost of removal
هزینه جابجایی
shear displacements
جابجایی برشی
doppler shift
جابجایی دوپلر
allesthesia
جابجایی بساوشی
displacement current
جریان جابجایی
dislocation defect
نقص جابجایی
field displacement
جابجایی میدان
allach
جابجایی بساوشی
shifted
جابجایی مرکزقوس
shifted
جابجایی شعاعی
alkyl shift
جابجایی الکیلی
relocation register
ثبات جابجایی
doppler frequency
جابجایی دوپلر
modular constraint
محدودیت در جابجایی تصاویر
cargo handling at port
جابجایی کالا در بندر
allocheiria
جابجایی بساوشی متقارن
ammunition handler
متصدی جابجایی مهمات
output per unit of displacement
توان در واحد جابجایی
rotation
جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
image displacement
تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
advection
جابجایی افقی هوا
hubble effect
جابجایی به سوی قرمز
allochiria
جابجایی بساوشی متقارن
translation
جابجایی
[ریاضی]
[فیزیک]
blue shift
جابجایی به سوی ابی
red shift
جابجایی به سوی قرمز
matrixes
جابجایی سط ر و ستون در آرایه
Abelian group
[math.]
گروه جابجایی
[ریاضی]
commutative group
[math.]
گروه جابجایی
[ریاضی]
matrix
جابجایی سط ر و ستون در آرایه
sand cone method
طریقه جابجایی ماسه
stock handling cost
هزینه جابجایی موجودی
drunkennes
خطای جابجایی یا لغزش
free movement of capital
ازادی جابجایی سرمایه
itineration
ازیک جابجایی دیگر
commutative rule
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
commutative law
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
commutative property
خاصیت جابجایی
[ریاضی]
handling charges
هزینههای جابجایی کالا
globally
تابع جابجایی که یک قطعه متن
shifted
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
cartridge
دیسک سخت قابل جابجایی
cartridges
دیسک سخت قابل جابجایی
chemical shift non equivalent protons
پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
shift
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
global
تابع جابجایی که یک قطعه متن
shifts
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
commutative group
[math.]
گروه جابجایی پذیر
[ریاضی]
Abelian group
[math.]
گروه جابجایی پذیر
[ریاضی]
chemical shift equivalent protons
پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
removable
آنچه قابل جابجایی است
right
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
displacement
جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
shift
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
righting
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
righted
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
centure of pressure travel
جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
data leakage
جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
machine address
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
directory
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shifts
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shifted
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
directories
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
worked
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
work
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
shift
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
rotates
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
distribute
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distributes
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shifts
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shifted
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
rotated
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotate
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
distributing
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shift
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
deliquescence
نم پذیری
bass response
بم پذیری
water absorption
آب پذیری
pliability
خم پذیری
relocation
جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
advection
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
relocation
جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
extensibility
گسترش پذیری
fabllibility
لغزش پذیری
persuasibility
ترغیب پذیری
fatigueability
خستگی پذیری
feasibilty
امکان پذیری
flexibtlity
انعطاف پذیری
permeability curve
خم مغناطیس پذیری
flammability
اشتعال پذیری
finitude
پایان پذیری
permeability curve
خم نفوذ پذیری
permeance
نفوذ پذیری
polarizability
قطبش پذیری
penetrability
نفوذ پذیری
perviousness
تراوش پذیری
extensibility
توسعه پذیری
ductility
مفتول پذیری
plasticity
انعطاف پذیری
self acceptance
خویشتن پذیری
ductility
شکل پذیری
plastisity
اندام پذیری
pliability
خمش پذیری
pliancy
انحناء پذیری
generalizability
تعمیم پذیری
plasticity
قالب پذیری
plasticity
شکل پذیری
extenibility
کشش پذیری
scalability
مقیاس پذیری
expansiveness
انبساط پذیری
expandability
بسط پذیری
excitability
تحریک پذیری
selectivity
گزینش پذیری
emotionality
تهییج پذیری
pi accepting
قدرت پی پذیری
educability
اموزش پذیری
plasticity
اندام پذیری
docility
تعلیم پذیری
mensurability
پیمایش پذیری
reflexivity
انعکاس پذیری
intolerableness
تحمل نا پذیری
modifiability
تغییر پذیری
reactivity
واکنش پذیری
insatiability
سیری نا پذیری
movableness
جنبش پذیری
mutability
تغییر پذیری
infusibility
گداز نا پذیری
mutabilty
تغییر پذیری
negotiability
انتقال پذیری
reflexivity
بازتاب پذیری
justifiability
توجیه پذیری
lability
تغییر پذیری
reconcilability
اصلاح پذیری
maintainability
نگهداشت پذیری
magnetization curve
خم مغناطیس پذیری
magnetization
مغناطیس پذیری
magnetic susceptibility
مغناطیس پذیری
miscibility
امتزاج پذیری
reflectability
بازتاب پذیری
reflectivity
بازتاب پذیری
livability
زیست پذیری
reflexibility
انعکاس پذیری
transferability
انتقال پذیری
observability
مشاهده پذیری
inflammability
اشتعال پذیری
reversibility
بازگشت پذیری
hereditability
وراثت پذیری
perceptibility
ادراک پذیری
perfectibility
کمال پذیری
perishableness
فنا پذیری
perishableness
فساد پذیری
permeability
نشت پذیری
permeability
نفوذ پذیری
permeability
تراوش پذیری
reversibility
برگشت پذیری
penetrance
نفوذ پذیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com