English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
handling of goods جابجایی کالا
Search result with all words
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
handling charges هزینههای جابجایی کالا
Other Matches
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
cob web theorem ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] دادوستد کالا با کالا کردن
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
head posisioning جابجایی هد
displeacement of water جابجایی اب
displacement ton تن جابجایی
relocation جابجایی
displacement جابجایی
deplacement جابجایی
handling جابجایی
dislocation جابجایی
commutation جابجایی
convection جابجایی
field displacement جابجایی میدان
dynamic relocation جابجایی پویا
shifts جابجایی مرکزقوس
shifts جابجایی شعاعی
doppler frequency جابجایی دوپلر
associative shift جابجایی تداعی
doppler shift جابجایی دوپلر
allesthesia جابجایی بساوشی
alkyl shift جابجایی الکیلی
image shift جابجایی تصویر
materials handling جابجایی مواد
hydride shift جابجایی هیدریدی
allach جابجایی بساوشی
program relocation جابجایی برنامه
handling of goods جابجایی امتعه
relocation factor ضریب جابجایی
relocation register ثبات جابجایی
shifted جابجایی مرکزقوس
shifted جابجایی شعاعی
dislocation defect نقص جابجایی
commutativity جابجایی پذیری
commutative law قانون جابجایی
commutative جابجایی پذیر
static relocation جابجایی ایستا
eluviation جابجایی خاک
chemical shift جابجایی شیمیایی
commutation relation رابطه جابجایی
commutation rules قواعد جابجایی
displacement current جریان جابجایی
block move جابجایی بلوک
cost of removal هزینه جابجایی
stokes shift جابجایی استوک
bimolecular displacement جابجایی دو مولکولی
shift جابجایی مرکزقوس
angular displacement جابجایی زاویهای
shift جابجایی شعاعی
shear displacements جابجایی برشی
shift reagent واکنشگر جابجایی
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
itineration ازیک جابجایی دیگر
advection جابجایی افقی هوا
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
blue shift جابجایی به سوی ابی
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
image displacement تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
red shift جابجایی به سوی قرمز
matrixes جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
output per unit of displacement توان در واحد جابجایی
translation جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
removable آنچه قابل جابجایی است
shifted جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shifts جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
chemical shift equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
chemical shift non equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
globally تابع جابجایی که یک قطعه متن
cartridge دیسک سخت قابل جابجایی
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
cartridges دیسک سخت قابل جابجایی
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
global تابع جابجایی که یک قطعه متن
shifted جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
displacement جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
shifts جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
right جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifts جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
righted جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righting جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
centure of pressure travel جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
directory SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shifts دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shift دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
worked انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
shifted دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
directories SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
work انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
distribute چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
rotates جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
distributing چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
rotated جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotate جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
distributes چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shifted محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shift محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shifts محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
relocation جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
relocation جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
advection جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
storing ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
explicit address آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
store ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
ranged جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranges جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
stuff کالا
commodities کالا
chattel کالا
materials کالا
cargoes کالا
cargo کالا
stuffs کالا
good کالا
trafficking کالا
traffic کالا
object of sale کالا
stuffed کالا
commodity کالا
merchandise کالا
trafficked کالا
traffics کالا
material کالا
traffick کالا
produce کالا
produced کالا
produces کالا
matter کالا
mattered کالا
wares کالا
matters کالا
mattering کالا
goods کالا
ware کالا
product کالا
products کالا
articles کالا
mercery کالا
article کالا
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
bill of goods صورت کالا
margin utility حد مطلوبیت کالا
acceptance of goods پذیرفتن کالا
lien on goods حق حبس کالا
mock up مدل کالا
showrooms نمایشگاه کالا
on receipt of the goods برسیدن کالا
commodity exchange بورس کالا
commodity flow جریان کالا
commodity market بازار کالا
on receipt of the goods بوصول کالا
stowage انبار کالا
storeroom انبار کالا
stock room انبار کالا
consignor فرستنده کالا
commodity exchange مبادله کالا
commodity code شماره کالا
order for goods سفارش کالا
commodity code علامت کالا
warehouse انبار کالا
fate of goods وضعیت کالا
collection of goods دریافت کالا
commodities exchange بورس کالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com