English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
unicorn جانور افسانهای دارای یک شاخ
unicorns جانور افسانهای دارای یک شاخ
Other Matches
endozoic دارای زندگی دردرون جانور
zoomorphic دارای خدایان مجسم بشکل جانور
webfoot جانور دارای پای پرده دار
epizoic زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
legendary افسانهای
fictional افسانهای
storybook افسانهای
fabulous افسانهای
fictive ساختگی افسانهای
ballad شعر افسانهای
ballads شعر افسانهای
incredible غیرقابل قبول افسانهای
cockatrice نوعی مار افسانهای
dido ملکه افسانهای کارتاژ
siegfried پهلوان افسانهای المان
excalibur شمشیرارتورپادشاه افسانهای انگلیس
kraken اژدهای دریایی افسانهای اسکاندیناوی
acheron رودخانهء افسانهای در عالم اسفل
wyvern اژدهای افسانهای بالدار دوپا
basilisk اژدهای افسانهای بالدار سوسمارامریکایی
halcyon مرغ افسانهای که دریا راارام میکند
phoenix مرغ افسانهای منحصر بفرد عنقا
phoenixes مرغ افسانهای منحصر بفرد عنقا
thunderbird الاگزنه استرالیایی مرغ افسانهای موجد رعدوبرق
centaurs حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
centaur حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
sea horse موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
it ان جانور
malacostracan جانور
beasts جانور
creatures جانور
ruffianly جانور خو
it pron ان جانور
johnny جانور نر
creature جانور
nightwalker جانور شب پر
he جانور نر
animalize جانور
apod جانور بی پا
structure of an animal جانور
beast جانور
animal جانور
animals جانور
poikilotherm جانور خونسرد
brutality جانور خویی
scavengers جانور لاشخور
proud <adj.> جانور حشری
pudge جانور چاق
polypod جانور بسیارپا
brutalities جانور خویی
pollard جانور بی شاخ
plantigrade جانور دوپا
poikilothermism خونسردی جانور
polystomatous جانور بسیار
scavenger جانور لاشخور
zoophilous علاقمند به جانور
stray جانور بی صاحب
straying جانور بی صاحب
strays جانور بی صاحب
zoophilic علاقمند به جانور
zoophagous جانور خوار
game جانور شکاری
tardigrade جانور کندرو
ungulate جانور سم دار
zootheism جانور پرستی
zootomy جانور شکافی
scrag جانور نحیف
saprozoon جانور پوده زی
saxicoline جانور سنگ زی
saxicolous جانور سنگ زی
shell fish جانور صدف
strayed جانور ولگرد
hybrid جانور دورگه
in heat [American E] <adj.> حشری [جانور زن]
zoology جانور شناسی
brutalization جانور خویی
craw معده جانور
edentate جانور بی دندان
rodent جانور جونده
rodents جانور جونده
fauna جانور نامه
mammifer جانور پستاندار
beastliness جانور خویی
animalist نقاش جانور
animalculum جانور ریزه
zoologist جانور شناس
brute جانور حیوان
brutes جانور حیوان
brutal جانور خوی
stinkard جانور بدبو
amebae جانور تک سلولی
amebas جانور تک سلولی
amoeba جانور تک سلولی
amoebae جانور تک سلولی
amoebas جانور تک سلولی
mammiferous جانور پستاندار
monocule جانور یک چشم
perissodactyl جانور فرد سم
on heat [British E] <adj.> حشری [جانور زن]
pelagian جانور دریایی
polystome جانور بسیار
zoomorphic <adj.> جانور گونه
milker جانور شیرده
nekton جانور شناور
pleophagous چند جانور خوار
sacs عضوکیسه مانند جانور
viviparous جانور زنده زا ولود
amphibiotic وابسته به جانور دوزیستی
sac عضوکیسه مانند جانور
aquatic جانور یا گیاه ابزی
animalcule جانور ذره بینی
paleozoology دیرین جانور شناسی
tropicopolitan گیاه یا جانور گرمسیری
amoebic وابسته به جانور تک سلولی
phyllopod جانور برگ پای
tentacle موی حساس جانور
phytozoon جانور گیاه نما
lair محل استراحت جانور
lairs محل استراحت جانور
tentacles موی حساس جانور
mollusc جانور نرم تن حلزون
dolphin دولفین [جانور شناسی]
molluscs جانور نرم تن حلزون
animalculum جانور ذره بینی
orc جانور بزرگ دریایی
nematocyst نیش جانور مرجانی
marsupial جانور کیسه دار
slugs چارپاره جانور کندرو
marsupials جانور کیسه دار
slugged چارپاره جانور کندرو
slug چارپاره جانور کندرو
scavengers جانور کثافت خور
anteater جانور پستاندارمورچه خوار
anteaters جانور پستاندارمورچه خوار
mollusk جانور نرم تن حلزون
scavenger جانور کثافت خور
holozoic جانور خوراک گیر
hilding جانور یا اسب بی ارزش
arthropod جانور مفصل دار
bestialize جانور خوی نمودن
orca جانور بزرگ دریایی
migrants سیار جانور مهاجر
dentition وضع تعداددندانهای جانور
nervure رگه بندی جانور
endotherm جانور خون گرم
footpad پای جانور پهنه پا
migrant سیار جانور مهاجر
shedder جانور پوست انداز
beast of ravin جانور درنده یاشکاری
malacoderm جانور نرم پوست
white face جانور پیشانی سفید
in rut <adj.> حشری [جانور شناسی]
quadruped چهارپا [جانور شناسی]
jumbo جانور غول اسا
ratcatcher موش گیر [جانور]
rat catcher موش گیر [جانور]
ratter موش گیر [جانور]
rutting <adj.> حشری [جانور مرد]
heats طلب شدن جانور
heat طلب شدن جانور
zoomorphic شبیه جانور جانورسان
female زنانه جانور ماده
zoography جانور شناسی تطبیقی
zoophyte جانور گیاه سان
pachyderms جانور پوست کلفت
pachyderm جانور پوست کلفت
jumbos جانور غول اسا
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
beaver سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
Black Sea roach [Rutilus frisii] ماهی سفید [جانور شناسی]
crest یال [حیوانات و جانور شناسی]
ruminant جانور پستاندار نشخوار کننده
mane یال [حیوانات و جانور شناسی]
phylogeny تاریخ نژادی جانور یا گیاه
kutum [Rutilus frisii] ماهی سفید [جانور شناسی]
hatchling جانور تازه متولد نوزاد
scalawag جانور نحیف وکم ارزش
vermin جانور افت حشرات موذی
gast وحشت جانور بدون اولاد
bestial شبیه حیوان جانور خوی
vivisector تشریح کننده جانور زنده
Caspian kutum ماهی سفید [جانور شناسی]
purebred جانور یا گیاه خوش نژاد
slug جانور تنبل گردونه کندرو
omnivore جانور همه چیز خوار
Caspian White Fish ماهی سفید [جانور شناسی]
isopodan جانور سخت پوست بر>=< پای
Rutilus frisii ماهی سفید [جانور شناسی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com