Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
state of the art
جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
Other Matches
p channel mos
تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
icot
موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
technology
تکنولوژی
techs
تکنولوژی
tech
تکنولوژی
technologies
تکنولوژی
technologies
ابزارشناسی تکنولوژی
choice of technology
انتخاب تکنولوژی
soft technology
تکنولوژی نرم
technology transfer
انتقال تکنولوژی
backstop technology
تکنولوژی پشتیبان
nuclear technology
تکنولوژی هستهای
nuclear engineering
تکنولوژی هستهای
electrotechnology
تکنولوژی برق
elecric technology
تکنولوژی برق
institute of technology
انستیتو تکنولوژی
instructional technology
تکنولوژی اموزشی
information technology
تکنولوژی اطلاعات
backstop technology
تکنولوژی با صرفه
transfer of technology
انتقال تکنولوژی
appropriate technology
تکنولوژی مناسب
appropriated technology
تکنولوژی متناسب
neutral technology
تکنولوژی خنثی
technology
ابزارشناسی تکنولوژی
architectonic
تکنولوژی ساختمان
labor augmenting tednological progress
پیشرفت تکنولوژی کارافزا
technologies
دانش فنی تکنولوژی
data processing technology
تکنولوژی پردازش داده
technology
دانش فنی تکنولوژی
automatic control technology
تکنولوژی اتوماتیک کنترل
safety locking device
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety interlock
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
automotive
تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
integrate circuit technology
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
safety locking devices
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
coherence
فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
globe valve
شیر سوپاپی
[صنعت]
[تکنولوژی ]
[مهندسی]
globe valve
شیر بشقابی
[صنعت]
[تکنولوژی ]
[مهندسی]
neutral technology
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
automotive engineering
تکنولوژی اتومکانیک مهندسی مکانیک اتومبیل
safety interlocks
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
famos
Floating تکنولوژی ساخت دستگاههای ذخیره بار
mcc
انجمن ریزالکترونیک و تکنولوژی کامپیوترTechnology andComputer icroelectronic
ergonomics
علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
opto electronics
تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
reprographics
تکنولوژی ای که شامل واردزیر است فرایندهای تولیدمجدد و نسخه برداری ازمستندات
computer output microfilm
فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری تکنولوژی ضبط خروجی کامپیوتر روی میکروفیلم
silicon valley
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
computer input microfilm
تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به درون کامپیوتر میباشد
cim
تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به داخل کامپیوتر میباشدicrofilmanufacturing
farm technology
روش فنی کشاورزی تکنولوژی کشاورزی
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
generation
جدیدترین نوع فناوری
generations
جدیدترین نوع فناوری
top
جدیدترین داده فایل که به پشته افزوده میشود
rehyphenation
تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
imagism
مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
install
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
update
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
maiden
جدید
up to date
جدید
newer
جدید
novels
جدید
newest
جدید
recent
جدید
maidens
جدید
up-to-date
جدید
unprecedentedly
جدید
new-
جدید
unprecedented
جدید
new
جدید
modern
جدید
novel
جدید
reorganization
صورت جدید
proselyte
جدید الایمان
postulant
جدید الورود
modern
جدید مدرن
postulancy
جدید الورودی
modern physics
فیزیک جدید
neophyte
جدید الایمان
neophytes
جدید الایمان
innovation
حرکت جدید
recent development
بسط جدید
the new testament
عهد جدید
It's not new.
جدید نیست.
probed
اکتشاف جدید
freshmen
جدید الورود
freshman
جدید الورود
probe
اکتشاف جدید
revision
چاپ جدید
probes
اکتشاف جدید
innovations
حرکت جدید
neologism
واژه جدید
neologisms
واژه جدید
modern sector
بخش جدید
New Year
سال جدید
modern system
نظام جدید
neogenesis
تولید جدید
neoteric
جدید تازه
fresh target
هدف جدید
new deal
سیاست جدید
reprints
چاپ جدید
reprinting
چاپ جدید
revisions
چاپ جدید
newfound
جدید الاکتشاف
reprint
چاپ جدید
new deal
قرار جدید
reprinted
چاپ جدید
forwarding address
آدرس پستی جدید
resurfaces
لایهی جدید افزودن
acclimating
به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimates
به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimated
به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimate
به آب و هوای جدید خو گرفتن
rehouses
بخانه جدید رفتن
involucrum
تشکیل استخوان جدید
imagism
مکتب شعر جدید
rehoused
بخانه جدید رفتن
rehouse
بخانه جدید رفتن
reseats
صندلی جدید دادن
bring some new facts to light
<idiom>
کشف حقایق جدید
neoanthropic
وابسته به انسان جدید
kakapo
طوطی زلاند جدید
neoanthropic
شبیه انسان جدید
one nails drives another
غم جدید غم کهنه را بر از یاد
on the bandwagon
<idiom>
مشهوریت گروه جدید
restoring
برگرداندن به وضعیت جدید
restores
برگرداندن به وضعیت جدید
restored
برگرداندن به وضعیت جدید
restore
برگرداندن به وضعیت جدید
ultramodern
خیلی جدید متجدد
reseat
صندلی جدید دادن
reseated
صندلی جدید دادن
reseating
صندلی جدید دادن
neo-
پیشوند بمعنی جدید
resurface
لایهی جدید افزودن
neoplatonism
مکتب افلاطونیون جدید
resurfaced
لایهی جدید افزودن
rehousing
بخانه جدید رفتن
drafts
بازیگر جدید تیم
draft
بازیگر جدید تیم
used
آنچه جدید نیست
drafted
بازیگر جدید تیم
currency
جدید بودن نقشه
currencies
جدید بودن نقشه
neo
پیشوند بمعنی جدید
precursor
ماده متشکله جسم جدید
analysis
یات هزینههای محصول جدید
precursors
ماده متشکله جسم جدید
release
قراردادن محصول جدید دربازار
neoplatonic
وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
developments
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
installation
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
newfound
جدید الاختراع تازه پیداشده
demotic
وابسته بحروف جدید هیروگلیفی
kiwis
نوعی مرغ زلاند جدید
cenogenesis
ایجاد میشود نسل جدید
natality
تعداد زایش وموالید جدید
get in the swing of things
<idiom>
به شرایط جدید عادت کردن
zelanian
Zeland New وابسته به زلاند جدید
neology
استعمال واژه یااصطلاح جدید
development
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
maori
قبایل مائوری زلاند جدید
released
قراردادن محصول جدید دربازار
rename
دادن نام جدید به فایل
acclimation
اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
renamed
دادن نام جدید به فایل
New Testament
کتب عهد جدید مسیحیان
epoch
اغاز فصل جدید عصر
releases
قراردادن محصول جدید دربازار
The new bI'll was ratified. Unanimously.
لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد
epochs
اغاز فصل جدید عصر
installations
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
renaming
دادن نام جدید به فایل
infanticide
قاتل بچه جدید الولاده
renames
دادن نام جدید به فایل
granfather file
یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
kiwi
نوعی مرغ زلاند جدید
launches
قرار دادن محصول جدید در بازار
updates
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
development
برنامه ریزی تولید محصول جدید
prescientific
مربوط بدوره قبل از علوم جدید
receptee
افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان
developments
برنامه ریزی تولید محصول جدید
technologically
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technological
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
launched
قرار دادن محصول جدید در بازار
neolithic
وابسته به عصر حجر جدید نوسنگی
launching
قرار دادن محصول جدید در بازار
launch
قرار دادن محصول جدید در بازار
upgrades
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
neolith
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
acclimating
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
researches
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
acclimates
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com