English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
face lifting جراحی و از بین بردن چین وچرک صورت
Other Matches
seropurulent مرکب از سرم وچرک
seropurulent دارای خونابه وچرک
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
surgery جراحی
surgeries جراحی
postoperative پس از عمل جراحی
raspatory سوهان جراحی
A surgical operation . عمل جراحی
operation عمل جراحی
neurosurgery جراحی اعصاب
surgeries عمل جراحی
surgeries اتاق جراحی
surgery اتاق جراحی
surgery عمل جراحی
surgical instruments الات جراحی
surgical operation عمل جراحی
plastic surgery جراحی پلاستیک
surgically از لحاظ جراحی
surgical مربوط به جراحی
bougie میل جراحی
hysterotomy جراحی رحم
surgical وابسته به جراحی
the knife الت جراحی
aciurgy عمل جراحی
the knife چاقوی جراحی
orthopedics جراحی استخوان
forceps انبر جراحی
psychosurgery جراحی روانی
canula لوله جراحی
surgical عمل جراحی
operates عمل جراحی کردن
surgeon's knot گره بخیه جراحی
rhinoplasty جراحی پیوندی بینی
bistoury چاقوی کوچک جراحی
operate عمل جراحی کردن
ablator الت بریدن در جراحی
inoperable غیر قابل جراحی
operated عمل جراحی کردن
catheter میل جراحی بول
abaptistum اره جراحی مغز
gouged اسکنه جراحی بزورستانی
scalpel باچاقوی جراحی بریدن
gouging اسکنه جراحی بزورستانی
scalpel چاقوی کوچک جراحی
scalpels چاقوی کوچک جراحی
plastic surgery جراحی ترمیمی و زیبایی
forceps انبر جراحی انبرک
gouge اسکنه جراحی بزورستانی
operating theatre نمایشگاه عمل جراحی
gouges اسکنه جراحی بزورستانی
abaptiston اره جراحی مغز
scalpels باچاقوی جراحی بریدن
operating theatres نمایشگاه عمل جراحی
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
scrubbed ضد عفونی برای عمل جراحی
swab سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
interne یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
thoracotomy عمل جراحی شکافتن جدارسینه
scrubbing ضد عفونی برای عمل جراحی
scrub ضد عفونی برای عمل جراحی
surgical مربوط به امور پزشکی جراحی
probang میله گلو پاک کن جراحی
swabs سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
scrubs ضد عفونی برای عمل جراحی
emboly یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
tonsillectomy در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
pneumectomy عمل جراحی وبرداشتن نسج ریه
osteoplastic وابسته به روش جراحی ترمیمی استخوان
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
imbibe تحلیل بردن فرو بردن
to push out پیش بردن جلو بردن
imbibed تحلیل بردن فرو بردن
imbibing تحلیل بردن فرو بردن
imbibes تحلیل بردن فرو بردن
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
psychosurgery جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
hysterectomize بوسیله عمل جراحی زهدان رادر اوردن
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
embolectomy عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
masochism لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
vasectomy عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
vasectomies عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
stitched بخیه جراحی بخیه زدن
stitch بخیه جراحی بخیه زدن
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
operation عمل جراحی عمل
realised پی بردن
go away with بردن
lead بردن
to bear away بردن
port بردن
snatches بردن
snatching بردن
leads بردن
transported بردن
overblow بردن
transporting بردن
abstracting بردن
abstract بردن
convey بردن
live به سر بردن
transports بردن
lead به سر بردن
conveyed بردن
conveying بردن
conveys بردن
snatch بردن
realises پی بردن
realising پی بردن
carried بردن
carries بردن
take بردن
make away with <idiom> بردن
discover پی بردن
discovered پی بردن
takes بردن
carrying بردن
carry بردن
discovering پی بردن
bears بردن
bears : بردن
realize پی بردن
realized پی بردن
realizes پی بردن
realizing پی بردن
transport بردن
portage بردن
trace پی بردن به
traced پی بردن به
bear : بردن
traces پی بردن به
bear بردن
show to the door تا دم در بردن
discovers پی بردن
steers بردن
drives بردن
snatched بردن
drive بردن
removes بردن
wins بردن
abstracts بردن
to smell out پی بردن به
removing بردن
carry away از جا در بردن
steer بردن
retracts تو بردن
retracting تو بردن
retracted تو بردن
retract تو بردن
steered بردن
to pull off بردن
to get wind of بو بردن از
find out پی بردن
hock پی بردن
to have it بردن
senses پی بردن
sensed پی بردن
to go away with بردن
sense پی بردن
to smell a rat بو بردن
win بردن
remove بردن
to take a d.in لذت بردن از
to make a goal یک بازی بردن
heir ارث بردن
handle بکار بردن
apply بکار بردن
handles بکار بردن
applies بکار بردن
hawed دست چپ بردن
hustled پیش بردن
rupture از بین بردن
to sweep away ازبین بردن
further پیش بردن
to take off برداشتن بردن
to laugh down باخنده از رو بردن
ruptures از بین بردن
rupturing از بین بردن
jacks بالا بردن
hustles پیش بردن
hustling پیش بردن
to suffer pain رنج بردن
applying بکار بردن
hawing دست چپ بردن
to leadscaptive با اسارت بردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com