English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
scabbier جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabbiest جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabby جرب دار دارای خالهای جرب مانند
Other Matches
ocellated دارای چشمها یا خالهای رنگارنگی
ocellate دارای چشمها یا خالهای رنگارنگی
english shepherd سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
crutched دارای تکهای که مانند چلیپاباشد
asteriated دارای اشعهء ستاره مانند
sawtooth دارای دندانه اره مانند
saw toothed دارای دندانه اره مانند
runcinate دارای دندانههای اره مانند
gramineous علف مانند دارای غلات
vulviform دارای شکاف فرج مانند
xylocarpous دارای میوه چوب مانند
mammilary دارای برامدگیهای پستان مانند
discifloral دارای گلهای صفحه مانند
rhizomatous دارای ساقههای ریشه مانند زیرزمینی
bicornuate دارای دوشاخ یا زوائد شاخ مانند
mooned دارای نشان هلال ماه مانند
acids سرکه مانند دارای خاصیت اسید
acid سرکه مانند دارای خاصیت اسید
globy گوی مانند دارای گلولههای ریز
globe like گوی مانند دارای گلولههای ریز
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
doughface دارای صورتی مانند خمیر گوشت الود
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
mottle با خالهای رنگارنگ نشان گذاردن
lenticule خالهای ریز متن عکس
quincun cial مرتب بشکل خالهای برگ پنج درگنجفه
painted lady پروانه قرمز که خالهای سیاه و سفید دارد
actinoid دارای شعاع مانند شعاع
papillary مانند برامدگی دارای برامدگی
quin cunx پنج چیزکه ترتیب انهامانندترتیب خالهای برگ پنج درگنجفه باشد
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate لایه مانند ورقه مانند
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
goatish بز مانند
impish جن مانند
tendinous بی مانند
inimitable بی مانند
unprecedented بی مانند
icily یخ مانند
unprecedentedly بی مانند
fulidal اب مانند
similar مانند
inapproachable بی مانند
capitate مانند سر
gypsiferous گچ مانند
reedy نی مانند
foggiest مانند مه
foggy مانند مه
reediest نی مانند
without an e. بی مانند
lambdoid مانند
as مانند
near مانند
near- مانند
argillaceous رس مانند
argillaceous گل مانند
aquiform اب مانند
anthoid گل مانند
blotchy لک مانند
analog مانند
and so on و مانند ان
after the example of مانند
vide مانند
toughest پی مانند
tougher پی مانند
tough پی مانند
analogous مانند
etcetera و مانند ان
frothy کف مانند
womanlike زن مانند
arundinaceous نی مانند
feathery پر مانند
unequaled بی مانند
neared مانند
nearer مانند
nearest مانند
nearing مانند
nears مانند
foggier مانند مه
fluty نی مانند
threadlike نخ مانند
thready نخ مانند
incomparable بی مانند
castellated دژ مانند
floriform گل مانند
filiform نخ مانند
unapproachable بی مانند
encephaloid مخ مانند
capillaceous مانند نخ
etc و مانند آن
string نخ مانند
mammilary مانند
penniform پر مانند
simulant مانند
pipelike نی مانند
analogues مانند
plumelike پر مانند
similiar مانند
plumose پر مانند
mammilliform مانند
analogue مانند
unique بی مانند
uniquely بی مانند
myrtle formed اس مانند
reedier نی مانند
unparalleled بی مانند
unequalled بی مانند
liplike لب مانند
palpiform شاخک مانند
aphthoid برفک مانند
as ever مانند همیشه
saclike کیسه مانند
scalelike فلس مانند
vermiform کرم مانند
saddlebacked زین مانند
arborescent شاخه مانند
arciform قوس مانند
sciurine سنجاب مانند
vestlike جلیقه مانند
argillaceous مانند خاک رس
scalelike ترازو مانند
anguine مار مانند
acaroid کنه مانند
apelike میمون مانند
anthracoid مانند گنده
perispheric گوی مانند
sanguineous خون مانند
adenoid غده مانند
aeriform هوا مانند
hooked قلاب مانند
actiniform پرتو مانند
amoeboid مانند امیب
vapory بخار مانند
vaporous مانند بخار
peer to each other مانند همدیگر
vermian کرم مانند
acryloid اکریل مانند
annular حلقه مانند
scabious دله مانند
vermicular کرم مانند
albuminoid مانند البومین
sagittary مانند تیر
as usual مانند همیشه
coriaceous چرم مانند
twiggy ترکه مانند
charry زغال مانند
ceratoid شاخ مانند
ceraceous مانند موم
seedlike بذر مانند
carunculate مانند لحیمه
carneous گوشت مانند
seamilike درز مانند
leatheroid چرم مانند
twigged ترکه مانند
chondroid غضروف مانند
coralloid مانند مرجان
coralline مرجان مانند
tubate لوله مانند
columniform ستون مانند
tubiform مانند لوله
collective goods مانند جاده
cloistral دیر مانند
cinderous خاکستر مانند
cicatricial مانند اثرزخم
cancellate شبکه مانند
canaliculate ابراه مانند
billowy موج مانند
painting and the like نقاشی و مانند ان
benzenoid بنزن مانند
ursiform خرس مانند
ursine خرس مانند
vacuolar حفره مانند
vacuolate حفره مانند
baccate توت مانند
auriform گوش مانند
mummiform مومبا مانند
boll برامدگی مانند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com