Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
munnion
جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
Search result with all words
mullion
جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
Other Matches
cross-window
[پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
lucarne
پنجره عمودی خوابگاه
munting
الت عمودی پنجره
laced window
[مجموعه ای از پنجره های عمودی که در قرن هجده میلادی در انگلستان متداول بوده است.]
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
station list
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
title
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
titles
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
picture window
پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
double lancet
[پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
medoterranean
واقع در میان چند زمین میان زمینی
horizontal
میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
standards
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
cascading windows
چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
vertical redundancy check
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
futtock
میان چوب میان تیر
intervenient
در میان اینده واقع در میان
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
sang banshin
قسمتهای دست
innards
قسمتهای داخلی
field commands
قسمتهای رزمی
administrative services
قسمتهای اداری
weapon troops
قسمتهای ادوات
military services
قسمتهای نظامی
signal services
قسمتهای مخابراتی
alate
دارای قسمتهای جناحی
reserve components
قسمتهای احتیاط ارتش
modular
دارای قسمتهای کوچک
in other sectors
در قسمتهای دیگر جبهه
syntax
هم اهنگی قسمتهای مختلف
lobar
واقع در قسمتهای ریه
pared
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
services
قسمتهای اداری ادارات نظامی
bowdlerization
حذف قسمتهای خارج از اخلاق
chemosphere
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
comparmentalize
به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
weed
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
anisometric
دارای قسمتهای غیر متقارن
weeded
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
adnexa
قسمتهای متصل بهم زائده
pare
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
weeding
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
pares
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
hop stop and jump
قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
reconditions
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditioned
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
check off list
برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
bowdlerize
قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
gambusia
ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
bilge blocks
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
recondition
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
principal parts
قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
adhesion
آمیزش و بهم آمیختگی طبیعی قسمتهای مختلف
reddendo singula singulis
الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
upgrading
به روز رسانی
[معاوضه قسمتهای قدیمی]
[مهندسی]
thread
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
threads
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
lymphmatosis
ایجاد غدد مرکب از بافتهای لنفی در قسمتهای بدن
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
cannibalising
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
FDISK
امکانی در سیستم که قسمتهای روی دیسک سخت را تشخیص میدهد
bow string truss
خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
cannibalizing
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
degradation
اجازه داده به برخی قسمتهای سیستم به کارکردن پس از از بین رفتن یک قسمت
cumulo nimbus
ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
montages
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montage
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
offsets
برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
information hiding
یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
psychophysics
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
design heuristics
راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
erects
عمودی
perpendicular
عمودی
vertical
عمودی
plumb lines
خط عمودی
erecting
عمودی
right
حق عمودی
erect
عمودی
erected
عمودی
plumb line
خط عمودی
upright
عمودی
straightest
عمودی
straighter
عمودی
straight
عمودی
lineal
عمودی
othogonal
عمودی
on end
عمودی
perpendecular
عمودی
righting
حق عمودی
righted
حق عمودی
component forces
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
apeak
بحالت عمودی
angle socket
سرپیچ عمودی
vertical recording
ضبق عمودی
vertical mobility
تحرک عمودی
vertical scrolling
چرخش عمودی
normal acceleration
شتاب عمودی
plumb
شاقول عمودی
apeak
عمودی قائم
normal axis
محور عمودی
crown-post
تیرک عمودی
orthogonality
حالت عمودی
door-post
[تیر عمودی در]
near vertical
تقریبا عمودی
out of plumb
غیر عمودی
verticality
حالت عمودی
off plmb
غیر عمودی
normal force
نیروی عمودی
tap root
ریشه عمودی
vertical synchronizing
همزمانساز عمودی
normal force
تلاش عمودی
boom
ستون عمودی
boomed
ستون عمودی
booming
ستون عمودی
linal descent
وارث خط عمودی
vertical antenna
انتن عمودی
vertical combines
ترکیب عمودی
vertical axis
محور عمودی
profile
برش عمودی
riser
سیم عمودی
vertical equity
برابرسازی عمودی
profiled
برش عمودی
profiles
برش عمودی
vertical adjustment
تنظیم عمودی
booms
ستون عمودی
vertical justification
تنظیم عمودی
brise-soleil
کرکره عمودی
brise-soleil
پرده عمودی
vertical justification
تطابق عمودی
profiling
برش عمودی
vertical interval
فاصله عمودی
vertical integration
ادغام عمودی
vertical growth
رشد عمودی
vertical force
نیروی عمودی
vertical equity
عدالت عمودی
cliffs
صخره عمودی
nosedived
فرود عمودی
whip stall
حرکت عمودی
vertical
عمودی
[ریاضی]
stringer
تراورس عمودی
erectness
حالت عمودی
stringers
تراورس عمودی
plumbness
حالت عمودی
portraint orientation
تمایل عمودی
Y direction
حرکت عمودی
vertical expansion
گسترش عمودی
out of the perpendicular
غیر عمودی
nosedive
فرود عمودی
cliff
صخره عمودی
orthotropism
رویش عمودی
hammer-post
تیر عمودی
vertical merger
ادغام عمودی
aplomb
حالت عمودی
perpendicularity
حالت عمودی
lineal
عمودی اجدادی
orthogonal rotation
چرخش عمودی
joint drain
زهکش عمودی
y axis
محور عمودی
nosediving
فرود عمودی
nosedives
فرود عمودی
perpendecular
خط عمودی یا قائم
professional service
تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
goalpost
تیرک عمودی دروازه
gules
خطوط موازی عمودی
jambs
تیر عمودی چارچوپ
upright
تیرک عمودی دروازه
stairwell
پله کان عمودی
goalposts
تیرک عمودی دروازه
profiles
نیمرخ برش عمودی
profiled
نیمرخ برش عمودی
hoop
میله عمودی کروکه
stairwells
پله کان عمودی
profile
نیمرخ برش عمودی
hoops
میله عمودی کروکه
vertically adjustable
قابلیت تنظیم عمودی
erectly
بطور ایستاده یا عمودی
Y coordinate
مختصات بردار عمودی
vertical application
برنامه کاربردی عمودی
y axis
بردار عمودی گراف
profiling
نیمرخ برش عمودی
jamb
تیر عمودی چارچوپ
door-jamb
[تیر عمودی چارچوب در]
vertical tab
جدول بندی عمودی
stanchion
میلههای عمودی ناو
taproot
ریشه عمودی اصلی
vrc
بررسی افزایش عمودی
vertical cliffs
صخره های عمودی
vertical stabilizer
تیغه یا باله عمودی
crown-strut
[شمع پشتبند عمودی]
serrated vertical pulse
ضربه عمودی دندانهای
rudders
مکان عمودی متحرک
rudder
مکان عمودی متحرک
plumb
: راست بطور عمودی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com