English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
fibroin جرم شیمیایی ابریشم وتارعنکبوت ومانندانها
Other Matches
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
kakemono تصویر یا نوشته روی ابریشم نقاشی روی ابریشم
outdoor servant مهتروباغبان ومانندانها
gland f. انقوره وبادیجه ومانندانها
f. giant انقوره وبادیجه ومانندانها
ox eye گل داودی و مینا ومانندانها گاو چشم
cetaceous شبیه به بال یاخرس ماهی ومانندانها
ferula خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
chemical survey بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
silk ابریشم
silk نخ ابریشم
silk tasseled گل ابریشم
artificial silk ابریشم مصنوعی
caterpillar کرم ابریشم
natural silk ابریشم طبیعی
organzine ابریشم باقی
organzine ابریشم تابیده
aigrette کرک یا ابریشم
raw silk ابریشم خام
rayon ابریشم مصنوعی
sleave silk ابریشم نتابیده
silky ابریشم نما
silkworms کرم ابریشم
silkworm کرم ابریشم
silk worm کرم ابریشم
sleave ابریشم خامه
actate silk ابریشم استاتی
sericeous ابریشم نما
silken ابریشم نماکردن
sleave silk ابریشم خام
natural silk ابریشم طبیعی
floss silk ابریشم خام
artifical silk ابریشم مصنوعی
mimosa درخت گل ابریشم
silk cocoon پیله ابریشم
filoselle ابریشم پست
floss ابریشم خام
floss نخاله ابریشم
filature ابریشم پیچی
coccon پیله ابریشم
gypsy moth کرم ابریشم ناجور
slub ابریشم نیم تاب
tussore کرم ابریشم شرقی
flossy شبیه ابریشم خام
silk نخ ابریشم مخصوص طراحی
cocoons پیله کرم ابریشم
silk covered سیم ابریشم پوش
silk accents فرش های گل ابریشم
spun rayon ابریشم مصنوعی تابیده
silken ابریشم پوش حریری
caseworm نوعی کرم ابریشم
cocoon پیله کرم ابریشم
marabout نوعی ابریشم خام
marabou نوعی ابریشم خام
tusseh کرم ابریشم شرقی
tussah کرم ابریشم شرقی
ser پرورش کرم ابریشم
v , series سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
serigraph استحکام سنج تار ابریشم
degumming صمغ گیری [از پیله ابریشم]
lansdowne یکجور پارچه پشم و ابریشم
serigraphy ازمایش استحکام تار ابریشم
sericultural وابسته به پرورش کرم ابریشم
kakemone [تصویر و نقاشی روی ابریشم]
sericulturist پرورش دهنده کرم ابریشم
fuji پارچه ابریشم طبیعی یا مصنوعی
protein fiber الیاف پروتئینی [مانند ابریشم و پشم]
tricolette پارچه ابریشم مصنوعی لباس زنانه
kapok الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
natural fiber الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
surah نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
paramatta پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
parramatta پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
raw silk ابریشم خام [ابریشمی که صمغ آن گرفته نشده است.]
to reel off silk ابریشم را ازپیله کشیدن وبه نخ پیچ یا چرخک پیچیدن
tusser or sur orsore یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
You cannot make a silk purse out of a sows ear . <proverb> هیچکس نمى تواند از گوش ماده خو,ابریشم خالص بگیرد .
pebrine یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
processed silk ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
chemicals شیمیایی
chemical biological and radiological شیمیایی
chemical sense حس شیمیایی
chemical شیمیایی
chemic شیمیایی
chemical security تامین شیمیایی
chemical reactor واکنشگاه شیمیایی
chemical shift جابجایی شیمیایی
organic compound مواد شیمیایی
chemical reaction واکنش شیمیایی
chemical exchange تبادل شیمیایی
chemical herbicide علف کش شیمیایی
man-made fiber الیاف شیمیایی
chemical industries صنایع شیمیایی
chemical kinetics سینتیک شیمیایی
chemical munition سلاح شیمیایی
chemical operations عملیات شیمیایی
chemical physics فیزیک شیمیایی
chemical pollution الودگی شیمیایی
chemical properties خواص شیمیایی
chemical research پژوهش شیمیایی
chemical species گونههای شیمیایی
mulches ماده شیمیایی
chemotropism گرایش شیمیایی
mulch ماده شیمیایی
cloud attack تک با ابر شیمیایی
compounds ترکیب شیمیایی
compounded ترکیب شیمیایی
electrochemical برقی- شیمیایی
fertilisers کود شیمیایی
chemoreceptor گیرنده شیمیایی
chemical survey تجسس شیمیایی
fertilizers کود شیمیایی
fertilizer کود شیمیایی
chemical weathering هوازدگی شیمیایی
chemiluminescence نورتابی شیمیایی
chemism خاصیت شیمیایی
galvanic cell پیل شیمیایی
chemisorption جذب شیمیایی
chemical fuel سوخت شیمیایی
chemical equivalent هم ارز شیمیایی
compound ترکیب شیمیایی
chemical analyse تجزیه شیمیایی
chemical ammunition مهمات شیمیایی
chemical agent ماده شیمیایی
chemical agent عامل شیمیایی
decomposition هوازدگی شیمیایی
precipitate رسوب شیمیایی
precipitated رسوب شیمیایی
biochemical زیستی- شیمیایی
proportioner مخلوط کن شیمیایی
precipitates رسوب شیمیایی
precipitating رسوب شیمیایی
quasichemical شبه شیمیایی
chemical analysis تجزیه شیمیایی
chemical bond پیوند شیمیایی
chemical element عنصر شیمیایی
chemical deposits نهشتهای شیمیایی
narcosis خواب شیمیایی
chemical defense پدافند شیمیایی
chemical injection تزریق شیمیایی
chemical equilibrium تعادل شیمیایی
chemical grouting تزریق شیمیایی
chemical energy انرژی شیمیایی
chemical consolidation تزریق شیمیایی
homolysis تجزیه شیمیایی
chemical compound ترکیب شیمیایی
chemical combination ترکیب شیمیایی
denier دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
urinalysis تجزیه شیمیایی ادرار
nerve agent عامل شیمیایی عصبی
chemical feedstock مواد اولیه شیمیایی
thermolysis تجزیه شیمیایی در اثرحرارت
smoke agent عامل شیمیایی دودانگیز
photochemical smog دود مه فتو شیمیایی
photochemical smog دود مه نور شیمیایی
toxic agent عامل شیمیایی سمی
vesicant agent عامل شیمیایی تاول زا
nuclear biological chemical شیمیایی میکربی هستهای
immunochemistry علم ایمنی شیمیایی
chemical weapon جنگ افزار شیمیایی
oxide ماده شیمیایی از اکسیژن
chemical alarm اعلام خطر شیمیایی
oxides ماده شیمیایی از اکسیژن
chemical affinity میل ترکیبی شیمیایی
c.o.d نیاز شیمیایی به اکسیژن
chemical bonding تشکیل پیوند شیمیایی
chemical oxygen demand نیاز شیمیایی اکسیژن
biochemical catalyst کاتالیزور زیست شیمیایی
petrolum chemicals مواد شیمیایی نفتی
cloud attack تک شیمیایی با مواد سمی
chemical ماده شیمیایی دارویی
chemicals ماده شیمیایی دارویی
acid equivalent معادل شیمیایی اسید
petrochemicals مواد شیمیایی نفتی
chemosynthesis سنتز باکتری شیمیایی
neutralizing بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralizes بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralize بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralising بطور شیمیایی خنثی کردن
actinolagy معرفت بخواص شیمیایی نور
agent نماینده عامل شیمیایی خرج
corrosion زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
boron water ابی که عنصر شیمیایی بردارد
oxime ماده ضد اثرعامل عصبی شیمیایی
trihydrate ترکیب شیمیایی دارای سه ملکول اب
biochemical oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
tetrahydrate ترکیب شیمیایی شامل چهارمولکول اب
b.o.d نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
absorption compound ترکیب شیمیایی جذب کننده
biological oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
chemical security حفافت برعلیه مواد شیمیایی
goechemical وابسته به تغییرات شیمیایی زمین
synthetic مواد شیمیایی و پروسس شده
galvanic battery دستگاه تولیدالکتریک با عمل شیمیایی
chemotrophic treatment تسویه خوراک ساخت شیمیایی
chemical warfare جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
immunochemistry مبحث ایمنی شناسی شیمیایی
flavone ماده شیمیایی بیرنگ ومتبلور
stabilisers ماده ثبات دهنده شیمیایی
agents نماینده عامل شیمیایی خرج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com