Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English
Persian
jet
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jets
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jetted
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jetting
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
Other Matches
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
high velocity
با سرعت ابتدایی زیاد
high velocity
سرعت اولیه زیاد
overload speed
سرعت بار زیاد
high velocity
سرعت دهانهای زیاد
muzzle velocity
سرعت گلوله هنگام خارج شدن از لوله
to bolt
با سرعت زیاد حرکت کردن
high velocity drop
بارریزی با سرعت سقوط زیاد
blowing
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
impingement
برخورد گازهای با سرعت زیاد به ساختمان هواپیما
electrothermal printer
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
jet stream
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
flutters
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutter
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
channels
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channel
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channeling
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channeled
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channelled
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
current mode logic
منطق جریانی
off
خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
constant
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constants
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
turbulent flow
جریانی است که دران عدد رینولدز از0032 بیشتراست
channel capacity
حداکثر جریانی که از یک کانال عبور میکند بدون لبریز شدن
calibrated orifice
سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
I didnt get much sleep.
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
fossa
روزنه
outlets
روزنه
winnock
روزنه
ostium
روزنه
hatches
روزنه
hatched
روزنه
hatch
روزنه
loop hole
روزنه
casement
روزنه
port
روزنه
casements
روزنه
eyehole
روزنه
aperture
روزنه
fenestra
روزنه
peephole
روزنه
imperforate
بی روزنه
peepholes
روزنه
outlet
روزنه
loop-hole
روزنه
breathing-hole
روزنه
chik
روزنه
apertures
روزنه
eyelet
روزنه
peep hole
روزنه
pore
روزنه
stoma
روزنه
orifices
روزنه
spy hole
روزنه
orifice
روزنه
eyelets
روزنه
dream hole
روزنه
breathing hole
روزنه
port hole
روزنه
case ment
روزنه
pores
روزنه
window
روزنه
meshing
روزنه
holes
روزنه
holed
روزنه
meshes
روزنه
OS
روزنه
mesh
روزنه
hole
روزنه
vent
روزنه
vented
روزنه
holing
روزنه
venting
روزنه
vents
روزنه
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
oval window
روزنه بیضی
fenestration
روزنه گشایی
slots
روزنه شیار
round window
روزنه گرد
wicker work
روزنه درنصفه
slot
روزنه شیار
fenestra rotunda
روزنه گرد
dumb chamber
اطاق بی روزنه
ray of hope
روزنه امید
orifice diameter
قطر روزنه
sky light
روزنه سقف
cellular
روزنه دار
eye
روزنه دار
eyeing
روزنه دار
eyes
روزنه دار
foramen
روزنه مخرج
stomatous
روزنه دار
oeil de boeuf
روزنه گرد
string picture
روزنه کمان
loophole
مفر روزنه
loopholes
مفر روزنه
slotting
روزنه شیار
bulls eye
روزنه گرد
fenestra ovalis
روزنه بیضی
aperture
روزنه گشادگی
perforate
روزنه دار
perforating
روزنه دار
porosity
نسبت روزنه ها
mesh aperture
روزنه شبکه
aperture
روزنه دید
meatus
روزنه معبر
illuminating aperture
روزنه روشنایی
illumniation aperture
روزنه روشنایی
eying
روزنه دار
apertures
روزنه گشادگی
perforates
روزنه دار
wall opening
روزنه دیوار
inspection hole
روزنه بازبینی
airports
روزنه هوا
apertures
روزنه دید
airport
روزنه هوا
fenestella
روزنه محراب
vision slit
روزنه دید
to hold somebody in great respect
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
louver
گنبد روزنه دار
pore
روزنه خلل وفرج
scuttling
عقب نشینی روزنه
scuttles
عقب نشینی روزنه
interfenestration
پهنای حرزمیان دو روزنه
peeped
نیش افتاب روزنه
peeps
نیش افتاب روزنه
pores
روزنه خلل وفرج
scuttled
عقب نشینی روزنه
scuttle
عقب نشینی روزنه
archery-house
روزنه باریک تیزاندازی
peep
نیش افتاب روزنه
louvers
گنبد روزنه دار
eyelet plier
انبردست روزنه دار
eye bolt
پیچ روزنه دار
louvre
گنبد روزنه دار
peeping
نیش افتاب روزنه
eye hook
قلاب روزنه دار
shutters
پشت پنجرهای پرده روزنه
shutter
پشت پنجرهای پرده روزنه
micropyle
روزنه یاسوراخ بسیار ریزوخرد
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
interfenestration
فاصله میان روزنه ها یاپنجرههای عمارت
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
holed
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holes
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holing
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
static vent
روزنه اندازه گیری فشار ثابت هوا
hole
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hatch way
روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
oubiette
زندان پنهان که در بالای ان یک روزنه هست و بس سیاه چال
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
lancet
[پنجره نوک تیز با روزنه ی باریک برای عبور نور]
kerb inlet
روزنه یا منفذی که در زیرجدول جهت عبور اب باران تعبیه میشود
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com