English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
lift جر ثقیل بالا بر
lifted جر ثقیل بالا بر
lifting جر ثقیل بالا بر
lifts جر ثقیل بالا بر
Other Matches
heft ثقیل
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
high burst ranging تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
highest بالا
headwater بالا اب
upping رو به بالا
overtones بالا تن
upper بالا
ascendency بالا
ascendancy بالا
lever bridge پل بالا رو
upper limit حد بالا
highs بالا
top بالا
up there ان بالا
on high در بالا
up بالا
upside بالا
upped رو به بالا
upping بالا
outreach بالا
overtone بالا تن
up stairs بالا
high بالا
aloft بالا
over بالا
atop بالا
in old age [in great age] در سن بالا
upped بالا
uppermost از بالا
gallery لژ بالا
galleries لژ بالا
overhead بالا
overhead سر بالا
aweigh بالا
superincumbent از بالا
up رو به بالا
over- بالا
at a great age در سن بالا یی
balconies لژ بالا
balcony لژ بالا
above در بالا
highlighted نور بالا
abovestairs طبقه بالا
highlights نور بالا
to fetch up بالا اوردن
spoke bone زند بالا
rally بالا بردن قی مت
shoot-outs بالا جستن
boosters بالا برنده
shoot-out بالا جستن
highlight نور بالا
puking بالا اوردن
pukes بالا اوردن
puked بالا اوردن
puke بالا اوردن
oversize سایز بالا
shoot forth بالا جستن
radius زند بالا
shoot out بالا جستن
rallies بالا بردن قی مت
rallied بالا بردن قی مت
upgrade از درجه بالا
upgrade بالا بردن
upward بطرف بالا
to cast the g. بالا اوردن
to bring up بالا اوردن
they were filfty at the outsid دست بالا
at the utmost دست بالا
the upper storey اشکوب بالا
aspired بالا رفتن
the above figures ارقام بالا
ascensive بالا رونده
ascendent بالا رونده
talll بلند بالا
upper classes طبقه بالا
upgrade بطرف بالا
upgrading بطرف بالا
upgrading از درجه بالا
upgrading بالا بردن
upgrades بطرف بالا
upgrades از درجه بالا
surmountable بالا قرارگرفتنی
upgrades بالا بردن
upgraded بطرف بالا
upgraded از درجه بالا
upgraded بالا بردن
upper class طبقه بالا
ascendance بالا رفتن
tossing بالا انداختن
hoists بالا کشیدن
uplift بالا بردن
jacks بالا بردن
jack بالا بردن
uplifts بالا بردن
all-time بالا یا پایینترین حد
upriser بالا رونده
uprear بالا بردن
upraise بالا بردن
chock-a-block بالا کشیده
upper bound کران بالا
heave بالا کشیدن
heaved بالا کشیدن
upheavals بالا امدن
upheaval بالا امدن
escalate بالا گرفتن
escalated بالا گرفتن
raise بالا بردن
raise بالا کشیدن
raises بالا کشیدن
tosses بالا انداختن
tossed بالا انداختن
toss بالا انداختن
spec مشخصات بالا
top-down از بالا به پایین
top down از بالا به پایین
atop بطرف بالا
upward compatible همساز رو به بالا
hoist بالا بردن
upward flow جریان رو به بالا
upward motion حرکت رو به بالا
upward rotation چرخش رو به بالا
hoist بالا کشیدن
upwards بطرف بالا
hoisted بالا بردن
hoisted بالا کشیدن
hoists بالا بردن
escalates بالا گرفتن
promoting بالا بردن
embezzled بالا کشیدن
embezzle بالا کشیدن
topsides قسمت بالا
topside قسمت بالا
topmast دکل بالا
raising بالا اوردن
top pour ریختن از بالا
top cast ریختن از بالا
raises بالا بردن
top carriage قنداق بالا
to set in بالا امدن
to puff up بالا امدن
to puff out بالا امدن
Please come up . بفرمائید بالا
ascending بالا رونده
booster بالا برنده
soars بالا رفتن
embezzles بالا کشیدن
embezzling بالا کشیدن
toss your oars پارو بالا
promotes بالا بردن
promoted بالا بردن
promote بالا بردن
elevating بالا بردن
elevates بالا بردن
elevate بالا بردن
Mts بالا رفتن
Mt بالا رفتن
escalating بالا گرفتن
upper beam تیر بالا
uplifter بالا برنده
aspiring بالا رفتن
aspires بالا رفتن
aspire بالا رفتن
high-class از طبقات بالا
up and down بالا و پایین
unfield میدان بالا
soared بالا رفتن
climbs بالا کشیدن
it comes from above از بالا می آید
intumesce بالا امدن
upping بالا بردن
upped بالا بردن
soar بالا رفتن
up بالا بردن
high precison دقت بالا
face up feed خورد رو به بالا
high wing بال بالا
jack up بالا بردن
joo chin pyon soon koot کف دست بالا
lifting device ابزار بالا بر
climbing بالا کشیدن
to turn up [collar] به بالا تا زدن
climbed بالا کشیدن
climb بالا کشیدن
to fold up به بالا پیچیدن
to hinge up به بالا پیچیدن
to tilt up به بالا پیچیدن
to turn up [collar] به بالا پیچیدن
on stilts بالا ایستاده بل
mountant بالا رونده
long precision با دقت بالا
high contrast تغایر بالا
high efficiency راندمان بالا
high frequency بسامد بالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com