Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
atole
جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
Other Matches
y site
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
enclave
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
coral island
جزیره مرجانی
atoll
جزیره مرجانی حلقوی
atolls
جزیره مرجانی حلقوی
crannog
جزیره کوچک میان دریاچه
holm
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
gird
احاطه کرده محاصره کردن نیرومندکردن
sandbar
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
dead knot
گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
if he has found it
اگر ان را پیدا کرده باشد
testate
متوفایی که وصیت کرده باشد
Manx
وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
he can scarcely have done that
مشکل این کار را کرده باشد
advanced pawn
پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
springer
قوطی حلبی در بستهای که باد کرده باشد
loaded dice
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
croppy
کسیکه موی سرش راکوتاه کرده باشد
rhodian
وابسته به جزیره rhodes اهل جزیره رودز
profound gangrene
یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
votaress
زنی که خود را وقف خدمت یاامری کرده باشد
Brontide
نوعی صدا
[صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
white elephants
هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
round robin (meeting or discussion)
<idiom>
جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
white elephant
هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
course line shot
تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
aces
رتبهء اول خ-لبانی که حداقل 5هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
parpen
سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
ace
رتبه اول خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
no matter how he has done it
هر جور میخواهدکرده باشد قطع نظر از اینکه چه جوراین کار را کرده است
The victim had done nothing to incite the attackers.
شخص مورد هدف کاری نکرد که ضاربین
[مجرمین]
را تحریک کرده باشد.
mafrash
مفرش
[واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
bilinear filtering
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
clogged ink jet nozzles
اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
precatory words
عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
oldster
ادم کار کشته که چهار سال در نیروی دریایی کار کرده باشد
ring roads
راه کمربندی
girdle traverse
عبور کمربندی
ring road
راه کمربندی
cingulate gyrus
شکنج کمربندی
holdees
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
encirclement
احاطه دشمن احاطه کردن
coralloid
مرجانی
hydroid
مرجانی
girdler
حشرهای که پوست درختان رابطور کمربندی سوراخ میکند0
coralline
مرجانی رنگ
coral reef
ساحل مرجانی
coral
رنگ مرجانی
greenbelt
کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
corallite
استخوان بندی مرجانی
nematocyst
نیش جانور مرجانی
polypoid
مرجانی وابسته به بواسیرلحمی
indies
جزایر سند
Marshall Islands
جزایر مارشال
british isles
جزایر بریتانی
American Samoa
جزایر ساموآ
Bermuda
جزایر برمودا
Mariana Islands
جزایر ماریانا
scarf joint
جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burger
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
cay
ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
polynesian
اهل جزایر پلینزی
maccaboy
انفیه جزایر مارتینیک
micronesian
اهل جزایر میکرونزی
swiss steak
گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
barrier reef
صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
polyzoarium
کلنی مرجانی یا استخوان بندی حافظ ان
moro
مسلمان جزایر فیلیپین ومالایا
hebrides
جزایر هیبرید واقع در غرب اسکاتلند
totalitarianism
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
I have a tooth abscess.
دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
manilla
مانیلا پایتخت جزایر فیلیپین کاغذ مانیل
shetland
جزایر شتلاند اسب کوچک ویال بلند
Manila
مانیلا پایتخت جزایر فیلیپین کاغذ مانیل
canaries
رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
canary
رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
west lndies
جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
pond
دریاچه
lagune
دریاچه
lochs
دریاچه
water reservoir
دریاچه
ponds
دریاچه
loch
دریاچه
lakes
دریاچه
lake
دریاچه
slew
دریاچه
bottom ice
یخ کف دریاچه یا رودخانه
tarn
دریاچه کوهستانی
salt lake
دریاچه شور
salina
دریاچه نمک
laker
ماهی دریاچه
the transit of a lake
عبورازیک دریاچه
lakelet
دریاچه کوچک
linn
دریاچه کوچک
limnology
دریاچه شناسی
artificial lake
دریاچه مصنوعی
laky
دریاچه دار
lough
دریاچه استخر
lin
دریاچه کوچک
laker
کشتی دریاچه پیما
trinidad lake asphalt
قیر دریاچه ترینیداد
out flank
دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
laguna
دریاچه جای کم عمق دریا
tarn
دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
lacustrine animals
دورهای که روی دریاچه هاخانه می ساختند
ice mining
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
icekhana
اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
straddling
احاطه هدف از نظر سمتی احاطه سمتی هدف
islands
جزیره
isles
جزیره
isle
جزیره
island
جزیره
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
beach balls
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach ball
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
islets
جزیره کوچک
newfoundland
جزیره نیوفاوندلند
peninsulas
شبه جزیره
island
جزیره ساختن
crete
جزیره کرت
islet
جزیره کوچک
reefs
جزیره نما
chersonese
شبه جزیره
reef
جزیره نما
cay
جزیره کوچک
Madagascar
جزیره مالاگازی
peninsula
شبه جزیره
isles
جزیره کوچک
Malta
جزیره مالت
insular
وابسته به جزیره
isle
جزیره کوچک
islander
جزیره نشین
Haiti
جزیره هاییتی
sand bank
جزیره نما
insularity
جزیره بودن
island of reil
جزیره ریل
islanders
جزیره نشین
islaner
جزیره نشین
Cyprus
جزیره قبرس
islaner
اهل جزیره
islands
جزیره ساختن
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
peninsular
وابسته به شبه جزیره
isle
جزیره نشین کردن
malay peninsula
شبه جزیره مالاکا
rialto
جزیره ریالتو در ونیز
isles
جزیره نشین کردن
peninsularity
حالت شبه جزیره
sicilian
اهل جزیره سیسیل
peninsulate
شبه جزیره کردن
shoaly
پر از جزیره نمایاتپههای دریایی
pawn island
جزیره پیادهای شطرنج
manxman
اهل جزیره انسان
island
جزیره دار کردن
greenlander
اهل جزیره گرینلند
haitian
اهل جزیره هاییتی
cretan
اهل جزیره کرت
cuban
اهل جزیره کوبا
islands
جزیره دار کردن
insulate
بصورت جزیره دراوردن
insulates
بصورت جزیره دراوردن
insulating
بصورت جزیره دراوردن
eyot
جزیره کوچک در رودخانه
crimean
اهل جزیره کریمه
icelander
اهل جزیره ایسلند
manhattan
جزیره مان هاتان
minorca
جزیره مینورکا در مدیترانه
jutland
شبه جزیره دانمارک
key
کی
[جزیره ای کوچک در ایالت فلوریدا]
floating island
جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
liliputian
وابسته به جزیره خیالی لی لی پوت
iberian
اهل شبه جزیره ایبری
Iceland
جزیره ایسلند زبان ایسلندی
orkney lslands
جزیره اورکنی درشمال اسکاتلند
enisle
بصورت جزیره دراوردن جداکردن
tahitian
اهل جزیره تاهیتی در جزایرپلینزی
shelf
تپه دریایی جزیره نما
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
rumpy
یکجور گربه بی دم در جزیره man of isle
maf
بیزاری مردم جزیره سیسیل ازقانون
the peninsula
شبه جزیره اسپانی و پرتغال ایبری
corsican
اهل جزیره کورس دردریای مدیترانه
peloponnesian
وابسته به شبه جزیره جنوبی یونان
terra firma
قطعه اصلی خطه بدون جزیره
Aztec architecture
معماری آزتکی
[مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
samoan
وابسته به یا اهل جزیره ساموا واقع در پلینزی
minoan
مربوط به تمدن باستان عصرمفرغ جزیره کرت
the peninsular war
جنگ انگلیس و فرانسه در شبه جزیره ایبری
st helena
جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
daedalus
نام معماری که ساختمان پرپیچ و خم جزیره کرت را ساخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com