Total search result: 201 (22 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
head-hunting <idiom> |
جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق |
|
|
Other Matches |
|
seeks |
جستجو برای یافتن |
seeking |
جستجو برای یافتن |
seek |
جستجو برای یافتن |
hunt out |
با جستجو یافتن |
to grub about |
جستجو کردن [برای] |
to grub |
جستجو کردن [برای] |
to prospect [for] |
جستجو کردن [برای] |
backwards |
جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل |
to seek somebody out |
جستجو برای پیدا کردن کسی |
to seek a remedy for something |
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن |
serviced |
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و.. |
service |
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و.. |
nobleman |
شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد |
noblemen |
شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد |
talk into <idiom> |
موافقت شخصی برای انجام کاری راجلب کردن |
henpeck |
سعی کردن برای تفوق یافتن |
search |
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد |
searchingly |
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد |
searches |
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد |
searched |
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد |
ineligible |
نا شایسته برای انتخاب |
trial and error <idiom> |
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب |
malfunctions |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
malfunction |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
malfunctioned |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
cats |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
cat |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
keystroke |
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است |
constructive school credit |
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی |
document |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
documented |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
documenting |
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد |
able |
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته |
ablest |
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته |
abler |
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته |
searchingly |
جستجو برای یک موضوع داده |
searched |
جستجو برای یک موضوع داده |
search |
جستجو برای یک موضوع داده |
searches |
جستجو برای یک موضوع داده |
report program generator |
زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد |
drive |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
drives |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
match |
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه |
matches |
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه |
areas |
جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها |
dichotomizing search |
روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها. |
area |
جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها |
It's for my personal use. |
برای استفاده شخصی است. |
copy for private use |
نسخه برای استفاده شخصی |
take for <idiom> |
اشتباه شخصی برای چیزی |
seeks |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
seeking |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
case sensitive search |
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف |
seek |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
edward's personal preference schedule |
مقیاس ادوارد برای رجحانهای شخصی |
trapdoors |
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری |
trapdoor |
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری |
to reach for knowledge |
برای یافتن |
linear |
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد. |
turbo porolog |
POROLO برای استفاده روی کامپیوتر شخصی |
pc dos |
سیستم عامل دیسک برای کامپیوتر شخصی |
disjunctive search |
جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند |
to frisk [a person] |
دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر] |
searches |
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود. |
search |
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود. |
searched |
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود. |
searchingly |
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود. |
browser |
برنامه نرم افزاری که برای جستجو در صفحات www در اینترنت ذخیره شده است |
problem |
یافتن پاسخ برای مشکلی |
problems |
یافتن پاسخ برای مشکلی |
lararium |
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی] |
ara |
محراب کلیسا [در خانه های شخصی برای توسل به خدا] |
hydrostat |
الت الکتریکی برای یافتن یادیدن اب |
morse alphabet or code |
الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد |
measure |
عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی |
COMPAQ |
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود |
adlib |
نوعی کارت صدا برای کامپیوترهای شخصی با نوارگردان ابتدایی و توابع MIDI |
pouch |
خورجین [گاه قالیچه ها برای مصارف شخصی عشایر بدین گونه بافته می شوند.] |
f.drss |
جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند |
fittest |
شایسته بودن برای مناسب بودن |
fit |
شایسته بودن برای مناسب بودن |
fits |
شایسته بودن برای مناسب بودن |
subscriber |
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد |
subscribers |
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد |
waiting game |
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب |
diagnostic |
تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری |
waiting games |
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب |
distributes |
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود |
distributing |
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود |
distribute |
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود |
get a word in <idiom> |
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند |
condition |
شرط نمودن شایسته کردن |
quotable |
شایسته نقل قول کردن |
to put out of court |
شایسته مطرح کردن ندانستن |
backward |
جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد |
disqualified |
سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن |
disqualifying |
سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن |
disqualify |
سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن |
disqualifies |
سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن |
queries |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
queried |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
query |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
querying |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
scoured |
جستجو کردن |
scour |
جستجو کردن |
to browse through |
جستجو کردن |
mouse |
جستجو کردن |
seek |
جستجو کردن |
track down <idiom> |
جستجو کردن |
to rummage |
جستجو کردن |
searchingly |
جستجو کردن |
scours |
جستجو کردن |
ransacked |
جستجو کردن |
ransack |
جستجو کردن |
to scratch about |
جستجو کردن |
hunt after |
جستجو کردن |
hunt for |
جستجو کردن |
hunt up |
جستجو کردن |
to hunt up |
جستجو کردن |
ransacks |
جستجو کردن |
to search after |
جستجو کردن |
seed |
جستجو کردن |
mouses |
جستجو کردن |
seeds |
جستجو کردن |
ransacking |
جستجو کردن |
searches |
جستجو کردن |
to feel after any thing |
جستجو کردن |
seeks |
جستجو کردن |
seeking |
جستجو کردن |
snook |
جستجو کردن |
search |
جستجو کردن |
to search |
جستجو کردن |
searched |
جستجو کردن |
seach |
جستجو کردن |
surveillance |
جستجو کردن |
to smell about |
جستجو کردن |
to search |
گشتن [جستجو کردن] |
to sift through something |
با زیر و رو جستجو کردن |
wild goose chase <idiom> |
ناامیدانه جستجو کردن |
to hunt out |
جستجو کردن ویافتن |
go through <idiom> |
جستجو وکنکاش کردن |
to make r. after something |
چیزی را جستجو کردن |
naive user |
شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد |
grubs |
زمین کندن جستجو کردن |
grubbed |
زمین کندن جستجو کردن |
grub |
زمین کندن جستجو کردن |
search and clear |
جستجو و پاک کردن دشمن |
inspected |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
inspect |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
inspects |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
inspecting |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
peripheral |
باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود |
to dig up |
با به هم زدن [جستجو کردن] از خاک در آوردن |
access time |
زمان لازم برای یافتن فایل یا برنامه در حافظه اصلی یا حافظه جانبی |
posted |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
posts |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
post |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
post- |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
tug of war |
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن |
derivation graph |
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است |
in one's hair <idiom> |
عصبانی کردن شخصی |
individualization of punshment |
شخصی کردن مجازاتها |
TDR |
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن |
alt key |
کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی |
xmodem |
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد |
talk shop <idiom> |
درموردکار شخصی صحبت کردن |
chew out (someone) <idiom> |
به شدت سرزنش کردن (شخصی) |
get a grip of oneself <idiom> |
کنترل کردن احساسات شخصی |
to look up |
نگاه کردن جستجو کردن |
hunt |
صید کردن جستجو کردن در |
attempting |
تقلا کردن جستجو کردن |
comb |
شانه کردن جستجو کردن |
fish |
جستجو کردن طلب کردن |
attempts |
تقلا کردن جستجو کردن |
hunting |
شکار کردن جستجو کردن |
attempt |
تقلا کردن جستجو کردن |
fishes |
جستجو کردن طلب کردن |
combed |
شانه کردن جستجو کردن |
hunts |
صید کردن جستجو کردن در |
fished |
جستجو کردن طلب کردن |
combing |
شانه کردن جستجو کردن |
hunted |
صید کردن جستجو کردن در |
attempted |
تقلا کردن جستجو کردن |
have over <idiom> |
شخصی را به خانه خود دعوت کردن |
make ends meet <idiom> |
باپول شخصی گذران روزگار کردن |
clip someone's wings <idiom> |
محدود کردن فعالیت یاامکانات شخصی |
indexing |
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن |
searchingly |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searched |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
search |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searches |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searching storage |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
distance vector protocols |
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود |
tested |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
tests |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
test |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
propagates |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
propagating |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
propagate |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
propagated |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |