Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English
Persian
drift
جسم شناور برف باداورده
drifted
جسم شناور برف باداورده
drifting
جسم شناور برف باداورده
drifts
جسم شناور برف باداورده
Other Matches
eolian
باداورده
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
windfall
ثروت باداورده
bonanza
ثروت باداورده
unearned revenue
درامد باداورده
windfalls
ثروت باداورده
bonanzas
ثروت باداورده
eluvium
خاک باداورده و متراکم
iceberg
کوه یخ شناور توده یخ شناور
floated
شناور شدن شناور بودن
float
شناور شدن شناور بودن
floats
شناور شدن شناور بودن
icebergs
کوه یخ شناور توده یخ شناور
gull
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
afloat
شناور
buoyant
شناور
pontoons
پل شناور
pontoon
پل شناور
vessel
شناور
pack ice
یخ شناور
ballcocks
شناور
ballcock
شناور
nectonic
شناور
free swimming
شناور
flying bridge
پل شناور
floaty
شناور
floating fundation
پی شناور
floating bridge
پل شناور
float bridge
پل شناور
drift ice
یخ شناور
bouyant foundation
پی شناور
floating
شناور
on the float
شناور
vessels
شناور
floated
شناور
float
شناور
above water
<adj.>
شناور
floats
شناور
float into position
شناور شدن
float test
ازمون شناور
float guage
اشل شناور
float valve
دریچه شناور
float well
چاه شناور
floating gyro
ژایرو شناور
floating grid
شبکه شناور
buoys
رهنمای شناور
floating dock
حوض شناور
floating aquatics
ابزیان شناور
buoys
شناور ساختن
buoys
جسم شناور
floater
جسم شناور
floating charactep
دخشه شناور
floating audress
نشانی شناور
buoys
راهنمای شناور در اب
bayed
پل رابط در پل شناور
baying
پل رابط در پل شناور
bays
پل رابط در پل شناور
float
شناور شدن
adrift
شناور مهارشده
antisurface
ضد ناوهای شناور
bouyancy pump
پمپ شناور
bouyant foundation
پایه شناور
carburetor float
شناور کاربراتور
fluxed electrode
الکترود شناور
dipping enamel
لعاب شناور
dipping varnish
لاک شناور
floating point
ممیز شناور
dipped electrode
الکترود شناور
drifting mine
مین شناور
bay
پل رابط در پل شناور
buoy
راهنمای شناور در اب
oil slicks
نفت شناور
oil slick
نفت شناور
buoyed
رهنمای شناور
buoy
شناور ساختن
buoy
جسم شناور
buoyed
جسم شناور
zooplankton
جانوران شناور
buoy
رهنمای شناور
life bouy
رهنمای شناور
buoying
رهنمای شناور
immersion thermometer
دماسنج شناور
ice field
یخزار یخ شناور
buoying
جسم شناور
buoying
شناور ساختن
buoying
راهنمای شناور در اب
floating point
با ممیز شناور
natatores
مرغان شناور
buoyed
راهنمای شناور در اب
nekton
جانور شناور
submersible pump
پمپ شناور
submergible pump
پمپ شناور
pontoon bridge
پل شناور قایقی
plunger piston
پیستون شناور
plunge valve
سوپاپ شناور
phytoplankton
گیاهان شناور
levitative
شناور در هوا
buoyed
شناور ساختن
floating mine
مین شناور
wafted
شناور ساختن
floe
تخته یخ شناور
waft
شناور ساختن
iceberg
توده یخ شناور
plunger
پیستون شناور
plungers
پیستون شناور
booms
دستگاه شناور
booming
دستگاه شناور
float
شناور بودن
icebergs
توده یخ شناور
wafts
شناور ساختن
swim
شناور شدن
swims
شناور شدن
pontoon
اسکله شناور
pontoon
طراده شناور
pontoons
اسکله شناور
pontoons
طراده شناور
floated
شناور شدن
floated
شناور بودن
boomed
دستگاه شناور
floats
شناور بودن
barge
تراده شناور
barged
تراده شناور
lifebuoy
گوی شناور
barges
تراده شناور
floats
شناور شدن
vessels
یگان شناور
boom
دستگاه شناور
wafting
شناور ساختن
lifebuoys
گوی شناور
vessel
یگان شناور
immersion heater
اب گرم کن شناور
immersion heaters
اب گرم کن شناور
short scope buoy
بویه شناور قائم
drift fishing
ماهیگیری از قایق شناور
floating point arithmetic
حساب ممیز شناور
floating point constant
ثابت ممیز شناور
floating point representation
نمایش با ممیز شناور
snagline mine
مین با شاخک شناور
floating point operation
عملیات ممیز شناور
floating point number
عدد با ممیز شناور
submersible
غوطه ور شناور زیرابی
plunge battery
باتری با الکترد شناور
natant
شناور یامتحرک دراب
plungers
شناور کاربوراتور غوطه ور
plunger
شناور کاربوراتور غوطه ور
light buoy
راهنمای شناور چراغدار
popping plug
طعمه ماهیگیری شناور
rafts
دسته الوار شناور بر اب
raft
دسته الوار شناور بر اب
floating point
ممیز شناور
[ریاضی]
power driven vessel
یگان شناور موتوری
floating rate of exchange
نرخ شناور ارز
floating point rutine
روال ممیز شناور
floating point operation
عملکردبا ممیز شناور
floating exchange rate
نرخ شناور ارز
floating base
پایگاه شناور دریایی
floated
روی اب نگهداشتن شناور
bottom mine
مین شناور عمقی
wrecking
شناور غرق شده
float
روی اب نگهداشتن شناور
buoyant mine case
جعبه مین شناور
poppers
طعمه شناور ماهیگیری
consolidated pack ice
مجموعه یخهای شناور
popper
طعمه شناور ماهیگیری
back float
شناور شدن روی اب
watching mine
مین شناور در سطح اب
wreck
شناور غرق شده
floats
روی اب نگهداشتن شناور
floating drydock
حوضچه شناور خشک
wrecks
شناور غرق شده
chess
سطح شیب دار پل شناور
center of buoyancy
مرکزتعادل اتصال وسایل شناور
release sinker
رها کننده مین شناور
bouquet mine
نوعی مین شناور خوشهای
buoyage
تنطیم محل راهنماهای شناور
wreck vessel
شناور کشتی غرق شده
floats
شناور ساختن روی اب ایستادن
wafter
چیز شناور بر روی هوایا اب
lily pad
برگ شناور زنبق ابی
deadman's float
شناور بودن با دستهای باز
floating point number
اعداد ممیز شناور
[ریاضی]
float
شناور ساختن روی اب ایستادن
floating point notation
نشان گذاری با ممیز شناور
floating dock
حوضچه شناور تعمیر کشتی
immerse
غوطه ور کردن شناور نمودن
immersed
غوطه ور کردن شناور نمودن
hover
پلکیدن شناور واویزان بودن
floating island
جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
hovered
پلکیدن شناور واویزان بودن
immerses
غوطه ور کردن شناور نمودن
hovers
پلکیدن شناور واویزان بودن
immersing
غوطه ور کردن شناور نمودن
floated
شناور ساختن روی اب ایستادن
spur shore
دفرای شناور الواراتصال ناو به اسکله
float
جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
floated
جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
jelly fish float
شناور شدن در اب با دست وپای دراز
floated
شناور ساختن در هوا معلق بودن
gate vessel
شناور درب حوض تعمیرات ناو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com