Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
kit
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
Other Matches
container
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
modification kit
جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
demolition kit
جعبه وسایل تخریب
adaptation kit
جعبه وسایل تطبیق دهنده
workbag
کیف مخصوص وسایل کار جعبه خیاطی
anchor line extension kits
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
packing
روکش یاغلاف جعبه بندی و جا دادن وسایل در یک فرف
bulk petroleum conversion kit
جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
toolbox
جعبه ابزار
tool kits
جعبه ابزار
tool kit
جعبه ابزار
tool boxes
جعبه ابزار
tool box
جعبه ابزار
workbox
جعبه ابزار
box section bed
جعبه ماشینهای ابزار
adaptation kit
جعبه ابزار تطبیق
chest set
جعبه ابزار سینه بند
magazines
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest
جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
geared
ابزار وسایل لباس مخصوص
gears
ابزار وسایل لباس مخصوص
gear
ابزار وسایل لباس مخصوص
motor tool
ابزار و وسایل تعمیر اتومبیل
equipment
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
tackles
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recover
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovers
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
imagery collateral
وسایل و ابزار مخصوص کمک به تفسیر عکس هوایی
box pass
جعبه کالیبر جعبه پاس
annular
وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
soft ware
وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
excess property
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channeling
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
dispersal lays
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
red concept
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
cryptoancillary equipment
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
landing aids
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
pioneer tools
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
oil gear
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
boxes
جعبه
kits
جعبه
box pass
جعبه رخ ده
cases
جعبه
kit
جعبه
hot bus bar
جعبه
incasement
جعبه
cist
جعبه
box
جعبه
chest set
جعبه
case
جعبه
cages
جعبه
hutch
جعبه
hutches
جعبه
drawers
جعبه
cage
جعبه
air box
جعبه دم
chest
جعبه
drawer
جعبه
chests
جعبه
fuse box
جعبه فیوز
fuse boxes
جعبه فیوز
jewel box
جعبه جواهر
case
صندوق جعبه
showcased
جعبه اینه
showcases
جعبه اینه
sandboxes
جعبه یا گودال شن
block
جعبه قرقره
blocks
جعبه قرقره
receivers
جعبه خزانه
blocked
جعبه قرقره
jack box
جعبه اتصال
chain case
جعبه زنجیر
inductance box
جعبه اندوکتانس
incase etc
در جعبه گذاشتن
incase
در جعبه گذاردن
cartridge box
جعبه فشنگ
carter
جعبه کارتر
showcase
جعبه اینه
jardiniere
جعبه گلدان
receiver
جعبه خزانه
distribution box
جعبه تقسیم
junction boxes
جعبه تقسیم
crates
جعبه بندی
crate
جعبه بندی
gear box
جعبه دنده
gear case
جعبه دنده
junction boxes
جعبه ترمینال
demolition kit
جعبه تخریب
junction boxes
جعبه اتصال
junction box
جعبه ترمینال
splice box
جعبه تقسیم
distributing box
جعبه تقسیم
drive mechanism
جعبه دنده
echo box
جعبه بازاوا
phantom target
جعبه بازاوا
junction box
جعبه اتصال
junction box
جعبه تقسیم
carton
جعبه مقوایی
distribution box
جعبه انشعاب
gun bag
جعبه توپ
connection box
جعبه اتصال
conduit box
جعبه انشعاب
box
جعبه مقوایی
completed case
جعبه پر شده
colour box
جعبه رنگ
cases
صندوق جعبه
discrimination box
جعبه افتراق
decision box
جعبه تصمیم
tray
جعبه دو خانه
trays
جعبه دو خانه
crankcase
جعبه کارتر
goal box
جعبه هدف
cotainer
جعبه باطری
coil box
جعبه پیچک
ammunition chest
جعبه مهمات
alarm box
جعبه الارم
pouch kit
جعبه دارو
power pack
جعبه تغذیه
soapbox
جعبه صابون
steering gear
جعبه فرمان
transmission
جعبه دنده
black box
جعبه سیاه
switching kit
جعبه اتصال
holdalls
جعبه هزارپیشه
cabinets
جعبه کشودار
cabinet
جعبه کشودار
battery box
جعبه باطری
battery box
جعبه باتری
holdall
جعبه هزارپیشه
musical boxes
جعبه ساز
musical box
جعبه ساز
transmissions
جعبه دنده
problem box
جعبه مساله
shuttle box
جعبه دو سره
skinner box
جعبه اسکینر
gear
جعبه دنده
smoke pot
جعبه دودانگیز
soapboxes
جعبه صابون
geared
جعبه دنده
sandtable
جعبه شنی
gears
جعبه دنده
ab power pack
جعبه تغذیه ا.ب
hatboxes
جعبه کلاه
puzzle box
جعبه معما
hatbox
جعبه کلاه
gearing
جعبه دنده
repair kit
جعبه تعمیر
transmission case
جعبه دنده
gearboxes
جعبه دنده
gearbox
جعبه دنده
black boxes
جعبه سیاه
battery bus
جعبه تقسیم
showcasing
جعبه اینه
terminal box
جعبه ترمینال
boxy
جعبه مانند
watchcase
جعبه ساعت
mirror frame
جعبه اینه
air box
جعبه هوا
boxes
جعبه مقوایی
terminal box
جعبه کلم
zoom box
جعبه درشتنمایی
socket box
جعبه پریز
casket
جعبه کوچک
busbar
جعبه تقسیم
breakout box
جعبه قطع
mail box
جعبه پستی
box suitmeats
جعبه شیرینی
box stall
جعبه اخور
cartons
جعبه مقوایی
output box
جعبه فیوز
outlet box
جعبه خروجی
outlet box
جعبه دیواری
bernoulli box
جعبه برنولی
panel box
جعبه تابلو
caskets
جعبه جواهرات
battery case
جعبه باتری
box connector
رابط جعبه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com