English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
junction جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
junctions جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
Other Matches
container جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
magazines مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
combinatorics محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
round تعداد تیر تعداد شلیک دور
roundest تعداد تیر تعداد شلیک دور
box pass جعبه کالیبر جعبه پاس
modification kit جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
odder ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
oddest ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
pettiness کوچکی
smallness کوچکی
tininess کوچکی
exiguity کوچکی
littleness کوچکی
emigration درون کوچکی
(not a) ghost of a chance <idiom> حتی یک شانس کوچکی
epsilon مقدار کوچکی از هر چیز
detail بخش کوچکی از یک شرح
overlays بخش کوچکی از برنامه
overlay بخش کوچکی از برنامه
microcephalia سر کوچکی جمجمه کوچک
detailing بخش کوچکی از یک شرح
overlaying بخش کوچکی از برنامه
kit جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
landaulet n گردونه کوچکی که پوششی دارد
dolly چرخ کوچکی شبیه قرقره
he has a small p in shimran او ملک کوچکی درشمیران دارد
puniness تازه کاری جوانی کوچکی
dollies چرخ کوچکی شبیه قرقره
lobular شبیه قطعه کوچکی از چیزی
parcels دسته قطعه کوچکی از زمین
cards قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
parcel دسته قطعه کوچکی از زمین
card قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
vestry نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
vestries نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
kit or kit violon ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
slab گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
salami technique سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
slabs گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
doodads مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
coppice wood بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
flocculus دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
doodad مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
centriole ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
racket ball گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
lockets قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
leprechaun جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
locket قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
copsewood بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
ligule زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
holm جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
undergrowth بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
fescue چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
bronchial tubes برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
vacuole گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
superscript ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
altar-niche [تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
credit union موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
gablet [سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند] [معماری]
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
pinning میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
lanternpinion چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
estuaries دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
pinned میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
estuary دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
pin میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
kilderkin چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
clipboards تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
vanity boxŠcaseŠor bag قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
rockoon پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
swagger cane عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
clipboard تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
epicanthus لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
handcar چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
sachets بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
arrow pointer پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
sachet بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
vaude نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
accelerating pump پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
etna فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
anlage اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
loader بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
tracking symbol علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
erase آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
packs ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
punches قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
erased آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
punch قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
pack ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
foot block قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
erases آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
erasing آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
control rocket راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
platelet صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
jetevator فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
punched قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
middle ear حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
microspacing خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
bed groins بند کوچکی که بطور موقت جهت بالاامدن سطح اب دردهانه خروجی کانال زده میشود
juke joint رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
cookie فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
cookies فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
kit جعبه
kits جعبه
chest جعبه
chest set جعبه
cist جعبه
chests جعبه
boxes جعبه
hot bus bar جعبه
box جعبه
drawer جعبه
drawers جعبه
hutch جعبه
hutches جعبه
air box جعبه دم
cages جعبه
cage جعبه
box pass جعبه رخ ده
incasement جعبه
case جعبه
cases جعبه
ball bearings چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
watchcase جعبه ساعت
transmission case جعبه دنده
cartons جعبه مقوایی
crates جعبه بندی
junction box جعبه اتصال
zoom box جعبه درشتنمایی
sandboxes جعبه یا گودال شن
soapboxes جعبه صابون
junction box جعبه تقسیم
soapbox جعبه صابون
crate جعبه بندی
tool kits جعبه ابزار
box maker جعبه ساز
workbox جعبه ابزار
socket box جعبه پریز
box جعبه مقوایی
boxes جعبه مقوایی
carton جعبه مقوایی
tool box جعبه ابزار
tool boxes جعبه ابزار
junction box جعبه ترمینال
tray جعبه دو خانه
holdalls جعبه هزارپیشه
holdall جعبه هزارپیشه
showcasing جعبه اینه
showcase جعبه اینه
showcased جعبه اینه
showcases جعبه اینه
gun bag جعبه توپ
junction boxes جعبه اتصال
transmissions جعبه دنده
transmission جعبه دنده
boxy جعبه مانند
junction boxes جعبه تقسیم
tool kit جعبه ابزار
junction boxes جعبه ترمینال
trays جعبه دو خانه
crankcase جعبه کارتر
conduit box جعبه انشعاب
splice box جعبه تقسیم
distribution box جعبه انشعاب
distribution box جعبه تقسیم
drive mechanism جعبه دنده
echo box جعبه بازاوا
phantom target جعبه بازاوا
shuttle box جعبه دو سره
gear box جعبه دنده
distributing box جعبه تقسیم
discrimination box جعبه افتراق
connection box جعبه اتصال
switching kit جعبه اتصال
steering gear جعبه فرمان
cotainer جعبه باطری
smoke pot جعبه دودانگیز
skinner box جعبه اسکینر
decision box جعبه تصمیم
demolition kit جعبه تخریب
sandtable جعبه شنی
gear case جعبه دنده
jardiniere جعبه گلدان
jewel box جعبه جواهر
pouch kit جعبه دارو
panel box جعبه تابلو
output box جعبه فیوز
outlet box جعبه خروجی
outlet box جعبه دیواری
mirror frame جعبه اینه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com