Dictiornary-Farsi | جفا کاری دشواری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (8 milliseconds)

English	Persian
oppressiveness	جفا کاری دشواری


Other Matches

difficulty	دشواری
spinosity	دشواری
arduousness	دشواری
difficulties	دشواری
inexplicability	دشواری
hardness	دشواری
laboriousness	دشواری
nodes	دشواری برامدگی
node	دشواری برامدگی
gravity	دشواری وضع
thick and thin	در دشواری وسهولت
smooth <adj.>	بدون دشواری
item difficulty	دشواری پرسش
difficulty index	شاخص دشواری
dysphasia	دشواری در سخن
it is particularly difficult	یک دشواری ویژه دارد
unreturnable	دشواری در بازگردانی توپ
to fall on one's legs	از دشواری رها شدن
to pull off	باوجود دشواری انجام دادن
to be in a nice [pretty] pickle <idiom>	بدجور در وضعیت دشواری بودن [اصطلاح روزمره]
to turn the corner <idiom>	بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی [اصطلاح روزمره]
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
malfunction	کژ کاری
plastering	گچ کاری
impotency	کاری
malfunctions	کژ کاری
parget	گچ کاری
malfunctioned	کژ کاری
plasterwork	گچ کاری
curries	کاری
curry	کاری
curry powder	کاری
under employment	کم کاری
curry powders	کاری
inaction	بی کاری
flower piece	گل کاری
impotence	کاری
slobbery	تف کاری
feckful	کاری
hypofunction	کم کاری
electroplating	اب کاری
currie	کاری
active	کاری
intent on doing anything	کاری
effective	کاری
pique	منبت کاری
burnishing	صیقل کاری
burnishing	پرداخت کاری
metalwork	فلز کاری
extrude	چکش کاری
extruded	چکش کاری
metallurgy	فلز کاری
steelwork	فولاد کاری
stannary	قلع کاری
illumination	تذهیب کاری
illuminations	تذهیب کاری
an active remedy	درمان کاری
latticework	شبکه کاری
stalactite work	مقرنس کاری
galvanization	رویینه کاری
extrudes	چکش کاری
extruding	چکش کاری
hammering	چکش کاری
sinfulness	خطا کاری
acrography	گچ کاری برجسته
relief	برجسته کاری
graving	کنده کاری
habitual way of doing anything	کردن کاری
scrimshaw	هنرمنبت کاری
scabbing	تیشه کاری
roughening by picking	تیشه کاری
active cell	خانه کاری
glyptics	کنده کاری
workbenches	محیط کاری
plating	روکش کاری
an active man	مرد کاری
frustrate	بدل کاری
frustrates	بدل کاری
frustrating	بدل کاری
afforestation	جنگل کاری
workbench	محیط کاری
rice field	برنج کاری
stonemasonry	سنگ کاری
working storage	انباره کاری
turnery	منبت کاری
turnery	تراش کاری
finishing touches	دست کاری
trephine	مته کاری
trephination	مته کاری
treacherousness	خیانت کاری
airs	دم ذوب کاری
insulation	عایق کاری
ultraism	افراط کاری
blindage	صیقل کاری
cutting off	برش کاری
specialization	ویژه کاری
working storage	حافظه کاری
working set	مجموعه کاری
workgroup	گروه کاری
work year	سال کاری
overtime	اضافه کاری
work area	ناحیه کاری
wood carving	منبت کاری
toryism	محافظه کاری
tongue lash	فحش کاری
the needful	اصل کاری
the manner of doing any thing	طرزانجام کاری
anaplasty	پیوند کاری
tessellation	موزاییک کاری
energetic	جدی کاری
surgical operation	دست کاری
studious to do a thing	بکردن کاری
to be about to do something	در پی کاری شدن
tinwork	قلع کاری
flagitiousness	تبه کاری
aired	دم ذوب کاری
air	دم ذوب کاری
folding machine	دستگاه خم کاری
folding press	پرس خم کاری
d. touch	نازک کاری
argentation	نقره کاری
studious of doing a thing	بکردن کاری
reshaping	روانه کاری
smelting	ذوب کاری
mining	معدن کاری
ingraving	کنده کاری
meshwork	شبکه کاری
measure of prevention	احتیاط کاری
masonery	سنگ کاری
marquetery	خاتم کاری
marquetery	منبت کاری
marbling	مرمر کاری
delicacy of touch	ریزه کاری
amalgamating	ملغمه کاری
molding operation	قالب کاری
molding operation	فرم کاری
forming	فرم کاری
misprision	خلاف کاری
amalgamate	ملغمه کاری
amalgamated	ملغمه کاری
amalgamates	ملغمه کاری
brickwork	سفت کاری
maleficence	تبه کاری
knurled tool	ابزار اج کاری
disguised underemployment	کم کاری پنهان
extravagantly	با افراط کاری
it is a soft snap	کاری ندارد
plumbing	سرب کاری
squalor	کثافت کاری
acting	فعال کاری
discreetness	احتیاط کاری
lattice work	شبکه کاری
latticing	شبکه کاری
malefaction	تبه کاری
glazing	شیشه کاری
discreetnss	احتیاط کاری
lighterage	دوبه کاری
lead work	سرب کاری
insagacity	ندانم کاری
elegance	ریزه کاری
lay off	فصل کم کاری
misconduct	خلاف کاری
forging	چکش کاری
reservedness	احتیاط کاری
workstation	ایستگاه کاری
workstations	ایستگاه کاری
pomiculture	میوه کاری
compounding	امیزه کاری
farming	اجاره کاری
joinery	نازک کاری
punching	منگنه کاری
hydrotreating	هیدروژن کاری
probationership	ازمایش کاری
repetition of an act	تکرار کاری
relievo	برجسته کاری
purview of an occupation	حدود کاری
hole punching	منگنه کاری
hours of business	ساعتهای کاری
hunkerism	محافظه کاری
drilling	مته کاری
fretwork	منبت کاری
decorations	زینت کاری
decoration	زینت کاری
neglectfulness	غفلت کاری
negativism	منفی کاری
i will see sbout it	یک کاری می کنم
parquetry	موزاییک کاری
plaster background	دورنمای گچ کاری
hypothyroidism	کم کاری تیروئید