English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (17 milliseconds)
English Persian
up جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upped جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upping جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
Other Matches
pole position جلوتر از همه در صف [مسابقه]
precedes جلوتر بودن از اسبق بودن بر
precede جلوتر بودن از اسبق بودن بر
equivalent همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalents همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
clutch start روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
polydactyle شش انگشتی یابیشتر
polydactyl شش انگشتی یابیشتر
intersubjective قابل شمول بدو فاعل یابیشتر
poker pocket billiards بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
farther جلوتر
frontrunner جلوتر
forrader جلوتر
forrarder جلوتر
pressure cabin بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
preengagement کار جلوتر
further دوتر جلوتر
previous اسبقی جلوتر
furthered دوتر جلوتر
furthers دوتر جلوتر
furthering دوتر جلوتر
to go on جلوتر رفتن سلوک کردن
draw away جلوتر از دیگران حرکت کردن
outdistanced خیلی جلوتر از دیگری افتادن
outdistance خیلی جلوتر از دیگری افتادن
outdistancing خیلی جلوتر از دیگری افتادن
outdistances خیلی جلوتر از دیگری افتادن
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
relative humidity رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
Car no. 6 is leading. اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
unrivaled بی رقیب
rivalling رقیب
incomparable بی رقیب
rivals رقیب
inimitable بی رقیب
vier رقیب
competitors رقیب
competitor رقیب
adversarial رقیب
emulative رقیب
unapproachable بی رقیب
rivaled رقیب
opponents رقیب
opponent رقیب
rival رقیب
corrival رقیب
adversary رقیب
adversaries رقیب
competitress رقیب
rivalled رقیب
rivaling رقیب
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
outfoot سریعتر از رقیب
antagonists رقیب دشمن
antagonist رقیب دشمن
corrival رقیب شدن
vies رقیب شدن
vied رقیب شدن
vie رقیب شدن
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
contains جلو رقیب را گرفتن
upsetting باخت رقیب محبوب
outkick تندتر از رقیب دویدن
upset باخت رقیب محبوب
underprice قیمت کمتر از رقیب
contain جلو رقیب را گرفتن
upsets باخت رقیب محبوب
contained جلو رقیب را گرفتن
match play مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
immortalize rug فرش جاودانی و بدون رقیب
area blocking سد راه کردن رقیب در منطقه معین
one upmanship سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one-upmanship سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
bow wave موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
open water فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
brush block سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
let point امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
burn off خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
interlocking directorate حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
quick opener بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
slalom مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contain در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contained در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
corresponded بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
to mind مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
outnumber از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job <idiom> مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
correspond بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
fittest شایسته بودن برای مناسب بودن
fits شایسته بودن برای مناسب بودن
fit شایسته بودن برای مناسب بودن
validity of the credit معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
lurks در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
reasonableness موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
belongs مال کسی بودن وابسته بودن
lurked در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
To be on top of ones job . بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
lurking در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belonged مال کسی بودن وابسته بودن
belong مال کسی بودن وابسته بودن
to look out اماده بودن گوش بزنگ بودن
to be in a habit دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to be hard put to it درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
look out منتظر بودن گوش به زنگ بودن
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
extending گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
slouching خمیده بودن اویخته بودن
slouches خمیده بودن اویخته بودن
slouched خمیده بودن اویخته بودن
slouch خمیده بودن اویخته بودن
to be due مقرر بودن [موعد بودن]
govern نافذ بودن نافر بودن بر
governed نافذ بودن نافر بودن بر
governs نافذ بودن نافر بودن بر
moon سرگردان بودن اواره بودن
having مالک بودن ناگزیر بودن
urgency فوتی بودن اضطراری بودن
look for منتظر بودن درجستجو بودن
owe مدیون بودن مرهون بودن
owed مدیون بودن مرهون بودن
consists شامل بودن عبارت بودن از
appertaining مربوط بودن متعلق بودن
appertains مربوط بودن متعلق بودن
moons سرگردان بودن اواره بودن
consisting شامل بودن عبارت بودن از
appertained مربوط بودن متعلق بودن
want فاقد بودن محتاج بودن
ablest لایق بودن مناسب بودن
abler لایق بودن مناسب بودن
owes مدیون بودن مرهون بودن
consisted شامل بودن عبارت بودن از
consist شامل بودن عبارت بودن از
discord ناجور بودن ناسازگار بودن
inhere جبلی بودن ماندگار بودن
wanted فاقد بودن محتاج بودن
appertain مربوط بودن متعلق بودن
includes شامل بودن متضمن بودن
include شامل بودن متضمن بودن
reside ساکن بودن مقیم بودن
resided ساکن بودن مقیم بودن
abutted مماس بودن مجاور بودن
resides ساکن بودن مقیم بودن
depended مربوط بودن منوط بودن
pertains مربوط بودن متعلق بودن
abuts مماس بودن مجاور بودن
conditionality شرطی بودن مشروط بودن
disagreeing مخالف بودن ناسازگار بودن
depends مربوط بودن منوط بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com