Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
exhibitive
جلوه دهنده
Other Matches
flower design
طرح افشان گل
[این طرح جلوه ای از طرح لچک ترنج شاه عباسی است با تعداد زیادی گل که در کل متن ترنج خاصی را جلوه گر می سازد.]
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
gorgeous
با جلوه
showings
جلوه
showed
جلوه
showing
جلوه
smart
جلوه گر
smarted
جلوه گر
smarter
جلوه گر
smartest
جلوه گر
shows
جلوه
flourishes
جلوه
meretriciousness
جلوه
flourished
جلوه
flourish
جلوه
sight
جلوه
sights
جلوه
expression
جلوه
expressions
جلوه
smarts
جلوه گر
smarting
جلوه گر
show
جلوه
glitziest
پر جلوه
bravery
جلوه
lustrous
پر جلوه
showy
پر جلوه
flaunts
جلوه
flaunting
جلوه
flaunted
جلوه
flaunt
جلوه
seeming
جلوه
manifestations
جلوه
manifestation
جلوه
resplendent
پر جلوه
glitzy
پر جلوه
glitzier
پر جلوه
gaily
پر جلوه
resplendence
درخشندگی جلوه
resplendency
درخشندگی جلوه
self display
جلوه گری
set off
جلوه دادن
highlighting
جلوه دادن
coloraturas
زیر و بم و جلوه
panache
خودنمایی جلوه
gloss
جلوه فاهر
to show up
جلوه گر شدن
to put forward
جلوه دادن
glitz
هر چیز پر جلوه
coloratura
زیر و بم و جلوه
to set off
جلوه دادن
flashily
جلوه کنان
lustre
جلوه درخشش
displayed
جلوه نمایاندن
display
جلوه نمایاندن
emotional expression
جلوه هیجانی
displaying
جلوه نمایاندن
emblazonry
جلوه دادن
displays
جلوه نمایاندن
show-offs
جلوه دادن
withers
جلوه گاه
show off
جلوه دادن
show-off
جلوه دادن
pomposity
جلوه وشکوه
luster
جلوه درخشش
dwarfing
کوتاه جلوه دادن
dwarfed
کوتاه جلوه دادن
dwarfs
کوتاه جلوه دادن
worsens
بدتر جلوه دادن
blazon
جلوه دادن منتشرکردن
flashes
بروز ناگهانی جلوه
image enhancement
جلوه دادن تصویر
display highlighting
جلوه دادن تصویر
cut a figure
خود را جلوه دادن
flash
بروز ناگهانی جلوه
dwarf
کوتاه جلوه دادن
gaudiness
خودنمائی جلوه فروشی
worsen
بدتر جلوه دادن
loomed
جلوه گری ازدور
worsening
بدتر جلوه دادن
luster
درخشیدن جلوه داشتن
loom
جلوه گری ازدور
flashed
بروز ناگهانی جلوه
parading
نمایش با شکوه جلوه
parades
نمایش با شکوه جلوه
looming
جلوه گری ازدور
paraded
نمایش با شکوه جلوه
parade
نمایش با شکوه جلوه
willful misrepresentation
عمدا" بد جلوه دادن
looms
جلوه گری ازدور
lustre
درخشیدن جلوه داشتن
worsened
بدتر جلوه دادن
make over
<idiom>
بی تفاوت جلوه دادن
give oneself away
<idiom>
گناهکار جلوه دادن
talk through one's hat
<idiom>
بزرگ جلوه دادن
legitimizes
منطقی و معقول جلوه دادن
looms
بزرگ جلوه کردن رفعت
legitimised
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimizing
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimize
منطقی و معقول جلوه دادن
blazonry
نمایش و جلوه هنری پرشکوه
legitimized
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimising
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimization
منطقی و معقول جلوه دادن
looming
بزرگ جلوه کردن رفعت
loomed
بزرگ جلوه کردن رفعت
loom
بزرگ جلوه کردن رفعت
finicking
جلوه فروش مشکل پسند
legitimises
منطقی و معقول جلوه دادن
gloss over
<idiom>
پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
journalese
بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
antique wash
دواشور کردن فرش جهت کهنه و قدیمی جلوه دادن آن
Floret
[rosette]
[طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
playback rate scale factor
و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
Ertman gul
[نوعی طرح گل در قالی های ترکمن که بصورت لوزی بافته شده و در دو انتها جلوه ای از شاخ قوچ را نشان می دهد.]
gold lace
[braids]
گلابتون
[نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
spherization
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
Dudley carpet
فرش سفارشی ایرانی دادلی
[مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
dragon sumak
طرح سومک اژدهایی
[این طرح در قرون نوزدهم و بیستم میلادی در قفقاز بافته شده و زمینه اصلی آن جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
garden design
طرح باغی
[با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
lamp
قندیل
[این نماد در اکثر فرش های محرابی از سقف محراب آویزان بوده و یا در متن فرش جلوه گر می باشد. عده ای استفاده از آن را نشانه اشائه نور خداومد می دانند.]
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
Lenkoran medallion
ترنج لن کران
[این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
kepse motife
[ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
Miri design
طرح بته میری
[طرح بته جقه]
[این طرح که جلوه ای از درخت سرو را نشان می دهد بصورت ردیف های تکراری و قرینه کل فرش را در بر می گیرد.]
donors
دهنده
donor
دهنده
donar
دهنده
jogger
هل دهنده
joggers
هل دهنده
trimestr
رخ دهنده
pushers
هل دهنده
pusher
هل دهنده
irriguous
اب دهنده
shover
هل دهنده
giver
دهنده
transferor
دهنده
consultee
مشورت دهنده
connector
اتصال دهنده
concussive
تکان دهنده
placater
اشتی دهنده
deponont
شهادت دهنده
depreciative
تنزل دهنده
continuant
ادامه دهنده
continuative
ادامه دهنده
lurer
فریب دهنده
demulcent
ت سکین دهنده
deluder
فریب دهنده
deliverer
تحویل دهنده
delegant
حواله دهنده
decreer
حکم دهنده
decker
ارایش دهنده
decker
زینت دهنده
deceiver
فریب دهنده
conjunctive
ربط دهنده
depreciator
تنزل دهنده
designator
نقش دهنده
erosive
سایش دهنده
erosive
فرسایش دهنده
evangelic
مژده دهنده
examinee
امتحان دهنده
exhalent
بیرون دهنده
exhibitioner
نمایش دهنده
expander
بسط دهنده
explicator
توضیح دهنده
epicritic
تمیز دهنده
endorser
حواله دهنده
dimissory
رخصت دهنده
discriminator
تمیز دهنده
drawer of a bill of exchange
برات دهنده
drill master
مشق دهنده
electron donor
دهنده الکترون
exhalant
بیرون دهنده
eleemosynary
صدقه دهنده
elucidator
توضیح دهنده
expositor
توضیح دهنده
emancipator
رهایی دهنده
extender
بسط دهنده
sedates
تسکین دهنده
permissive
اجازه دهنده
assistant
<adj.>
کمک دهنده
administrable
<adj.>
کمک دهنده
adjuvant
<adj.>
کمک دهنده
restorer
اعاده دهنده
demonstrative
شرح دهنده
abluent
شستشو دهنده
accomplisher
انجام دهنده
achiever
انجام دهنده
adapter
وفق دهنده
adapter
تطبیق دهنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com