English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
fore check جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
Other Matches
free safety مدافع در منطقه ضعف
forward area منطقه جلوی رزم
defenceman مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
intermediate area منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
buffer zone منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer zones منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
an irrepressible person نتوان از او جلوگیری کرد ادمی که نتوان جلوی او راگرفت
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
area of military significant fallout منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row <idiom> منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
remotest خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
sectors منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire منطقه اتش منطقه تیراندازی
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
demolition target منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
line crosser فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
championless بی مدافع
close defence سه مدافع
blue liner مدافع
defenders مدافع
backer up مدافع
defender مدافع
crease defenceman مدافع
pleader مدافع
pass rusher مدافع خط
apologists مدافع
apologist مدافع
back مدافع
backs مدافع
defendants مدافع
defenseless بی مدافع
defendant مدافع
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
backman بازیگر مدافع
defending attorney وکیل مدافع
back مدافع خط میدان
backs مدافع خط میدان
judge advocate وکیل مدافع
blitzer مدافع نفوذی
the champion of liberty مدافع ازادی
barrister وکیل مدافع
backfour چهار مدافع
advocate وکیل مدافع
advocating وکیل مدافع
self defensive مدافع خود
advocates وکیل مدافع
defensor وکیل مدافع
positioned موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
position موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
advocated وکیل مدافع
proctor وکیل مدافع
ball hawk مدافع پرقدرت
barristers وکیل مدافع
full back مدافع پوششی
double up مراقبت از مهاجم با دو مدافع
scambler مدافع مامور مانوربالا
signal caller مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
slotback مدافع پشت شکاف
contestant مسابقه دهنده مدافع
counselors رایزن وکیل مدافع
defending shampion مدافع عنوان قهرمانی
counsellor رایزن وکیل مدافع
line backer مدافع پشتیبان خط تجمع
counsellors رایزن وکیل مدافع
attorneys نمایندگی وکیل مدافع
lineman مدافع یامهاجم روی خط
chicken fight سد کردن پی در پی راه مدافع
linemen مدافع یامهاجم روی خط
attorney نمایندگی وکیل مدافع
contestants مسابقه دهنده مدافع
counselor رایزن وکیل مدافع
feont جلوی
former جلوی
frontward جلوی
islands منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
bait the hole گول زدن مدافع حریف
wicketkeeper توپگیر مدافع میلههای کریکت
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
squeezing سد کردن مدافع حریف با دونفر
wing threequarter هریک از دو مدافع کنار زمین
blocker مدافع روی تور والیبال
squeezes سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeeze سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed سد کردن مدافع حریف با دونفر
sincipital واقع در جلوی سر
prior پیشین جلوی
in the way جلوی راه
fore جلوی درجلو
fore جلوی قایق
forward جلوی گستاخ
forwarded جلوی گستاخ
before my very eyes جلوی چشمهایم
at the fore در جلوی کشتی
flares پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flare پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
set back مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
shortstop موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
cutoff block سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
ball hawk مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
intersectional service قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
front mud guard گلگیر جلوی اتومبیل
foresheets فضای جلوی قایق
Get out of my face! <idiom> از جلوی چشمم دور شو!
bow قسمت جلوی قایق
googol عدد یک با صد صفر در جلوی ان
camber انحنای جلوی اسکی
cambers انحنای جلوی اسکی
Get out of my sight! <idiom> از جلوی چشمم دور شو!
nose spray بسکهای جلوی گلوله
under one's nose <adv.> جلوی چشم کسی
front wing گلگیر جلوی اتومبیل
forward echelon رده جلوی نبرد
windshields شیشه جلوی اتومبیل
ackermanaxle محور جلوی اتومبیل
bowling crease خط موازی جلوی پایه ها
wind screen شیشه جلوی اتومبیل
head sail بادبان جلوی دکل
decked سکوی جلوی تانک
to stop the bus جلوی اتوبوس را گرفتن
decks سکوی جلوی تانک
afterleech بادبان جلوی قایق
to get in the way جلوی راه را گرفتن
bows قسمت جلوی قایق
bowing قسمت جلوی قایق
bowed قسمت جلوی قایق
windshield شیشه جلوی اتومبیل
prowords کلمات جلوی جملات
deck سکوی جلوی تانک
I walked past the shop ( store ) . از جلوی فروشگاه گذشتم
anticum جرز جلوی معبد
cross kick ضربه با پا به سمت دیگرزمین که مدافع کمتری دارد
drop-outs ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
submarine مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
strong safety مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
dropouts ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-out ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
pass cut روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
submarines مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
go backdoor جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
Accidents wI'll happen . جلوی اتفاق رانتوان گرفت
jibbed بادبان سه گوشه جلوی دکل
nip in the bud <idiom> از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
hold one's fire <idiom> جلوی زبان خود را گرفتن
jib بادبان سه گوشه جلوی دکل
front wheel suspension اویزش چرخهای جلوی اتومبیل
foreshores لبه جلوی ساحل دریا
to bridle one's own tongue جلوی زبان خودرا گرفتن
To keep prices down. جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
To teach grandma to suck eggs. جلوی لوطی معلق زدن
jibbing بادبان سه گوشه جلوی دکل
jibs بادبان سه گوشه جلوی دکل
to nip something in the bud از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
to block [hold up] (the) traffic جلوی رفت و آمد را گرفتن
forebody بدنه قسمت جلوی ناو
foresail بادبان سه گوش در جلوی دکل
metopon قسمت جلوی زائده جلومغز
foreshore لبه جلوی ساحل دریا
forward bow spring فنر جلوی سینه کشتی
forwards سه بازیگر جلوی تور والیبال
foot sweep پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
delayed offside تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
blitzed حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com