English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
English Persian
salience جلو امدگی برتری
saliency جلو امدگی برتری
Other Matches
gibbosity بر امدگی
projection پیش امدگی
congestion فراهم امدگی
juts پیش امدگی
jutted پیش امدگی
projections پیش امدگی
jut پیش امدگی
congregations گرد امدگی
congregation گرد امدگی
protrusions پیش امدگی
protrusion پیش امدگی
cornices پیش امدگی
adams apple بر امدگی گلو
aggregation گرد امدگی
protrusility جلو امدگی
cornice پیش امدگی
outthrust پیش امدگی
osteophyte بر امدگی استخوانی
nid بر امدگی نوک
gibbosity پیش امدگی
corbel پیش امدگی
humpy دارای بر امدگی اخمو
to run out پیش امدگی داشتن
stick out پیش امدگی داشتن
biserrate دارای دو دندانه یا بر امدگی
pout جلو امدگی لبها
pouted جلو امدگی لبها
pouting جلو امدگی لبها
pouts جلو امدگی لبها
bay window پیش امدگی ساختمان
bay windows پیش امدگی ساختمان
prognathism پیش امدگی ارواره
corbelling پیش امدگی ساختمانی
corbeling پیش امدگی ساختمانی
to butt out پیش امدگی پیداکردن
proptosis جلو امدگی تخم چشم
jogged جلو امدگی یاعقب رفتگی
jetties طره پیش امدگی ساختمان
jog جلو امدگی یاعقب رفتگی
jogging جلو امدگی یاعقب رفتگی
jogs جلو امدگی یاعقب رفتگی
jetty طره پیش امدگی ساختمان
eaves پیش امدگی لبه بام
eaves هر چیزی که کمی پیش امدگی دارد
olivary body بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
tappet جلو امدگی یا اهرمی که بوسیله چیز دیگری بحرکت اید
supremacy برتری
paramountcy برتری
paramountey برتری
pre eminence برتری
predomination برتری
preemimence برتری
advantage برتری
ecellency برتری
profits برتری
preponderance برتری
superiority برتری
Majesty برتری
profit برتری
beat out برتری
Majesties برتری
momentum برتری
transcendence برتری
powers برتری
profited برتری
hegemony برتری
transcendence or cy برتری
precedence برتری
vantage برتری
priority برتری
priorities برتری
preferences برتری
preference برتری
primacy برتری
privilege برتری
trancscendent برتری
sinistrality چپ برتری
Excellency برتری
Excellencies برتری
powered برتری
excellence برتری
power برتری
unidextrality یک سو برتری
powering برتری
one up <idiom> برتری داشتن
cerebral dominance سو برتری نیمکره مخ
handedness دست برتری
laterality برتری جانبی
fire superiority برتری اتش
ocular dominance چشم برتری
dextrality راست برتری
eye dominance چشم برتری
comparative advantage برتری نسبی
supremacists برتری گرای
supremacist برتری گرای
hemispherical dominance برتری نیمکره
to have the pull of برتری داشتن بر
overtop برتری جستن از
best برتری جستن
overmaster برتری یافتن بر
outvie برتری جستن از
outreach برتری یافتن
predominancy برتری علو
mixed cerebral dominance برتری نامتمایز مخ
maritime lien برتری دریایی
manual dominance دست برتری
head start فرصت برتری
lateral dominance برتری جانبی
head starts فرصت برتری
preminence برتری علو
outclassing برتری داشتن بر
transcend برتری یافتن
override برتری جستن بر
overridden برتری جستن بر
predominance برتری علو
outclasses برتری داشتن بر
headship بزرگی برتری
influencing برتری تفوق
outclassed برتری داشتن بر
transcended برتری یافتن
transcending برتری یافتن
transcends برتری یافتن
outclass برتری داشتن بر
headships بزرگی برتری
prominence پیشامدگی برتری
influenced برتری تفوق
influence برتری تفوق
excelling برتری داشتن بر
influences برتری تفوق
ascendance تفوق برتری
excel برتری داشتن بر
distinction برتری ترجیح
antecede برتری جستن
excelled برتری داشتن بر
distinctions برتری ترجیح
excels برتری داشتن بر
overrode برتری جستن بر
overrides برتری جستن بر
absolute advantage برتری مطلق
superiority برتری قوا
rate of time preference نرخ برتری زمانی
right handedness دست راست برتری
to gain a over برتری یاتفوق جستن بر
humdingers دارای برتری فاحش
anti air ضد برتری هوایی دشمن
pulls برتری جزئی و مختصر
manoptoscope برتری سنج بینایی
pull برتری جزئی و مختصر
humdinger دارای برتری فاحش
upper hand برتری دست بالا
outdistanced غلبه بر حریفان با برتری بسیار
teutonism عقیده برتری نژادی المان
outdistance غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistances غلبه بر حریفان با برتری بسیار
look down on someone <idiom> باحقارت واحساس برتری نگریستن
out maneuver برتری مانور پیدا کردن
outguess در حدس و گمان برتری داشتن بر
papalism فرصاغراق امیزنسبت به برتری پاپ
sovereignty اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
outdistancing غلبه بر حریفان با برتری بسیار
to get the upper hand برتری جستن تفوق پیدا کردن
vantage ground زمین دارای برتری اتش و دید
set up جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
paragons رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
pan germanism نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
paragon رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
outclassing دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassed دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
supremacy برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
outclass دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
stand off برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-offs برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
racism اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
nationalists طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalist طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
nationallism مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
preferring ترجیح دادن برتری دادن
prefers ترجیح دادن برتری دادن
prefer ترجیح دادن برتری دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com