English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
capitalization جمع مبلغ سرمایه
Search result with all words
outlay مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
working capital مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی
investment مبلغ سرمایه گذاری شده
investments مبلغ سرمایه گذاری شده
Other Matches
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
capitalization تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financier سرمایه دار سرمایه گذار
financiers سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
registered capital سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
capital program برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
propagandist مبلغ
quantum مبلغ
promoters مبلغ
promoter مبلغ
amounts مبلغ
sum مبلغ
tot مبلغ
propagandists مبلغ
tots مبلغ
lump sum مبلغ کل
amounted : مبلغ
amount مبلغ
amount : مبلغ
quantity مبلغ
quantities مبلغ
sums مبلغ
amounted مبلغ
amounting : مبلغ
amounting مبلغ
lump sums مبلغ کل
summa مبلغ
amounts : مبلغ
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
pittance مبلغ جزئی
evengelist مبلغ مسیحی
twopence مبلغ دو پنس
to figure up مبلغ یا میزان
missioner مبلغ مذهبی
the entire sum تمامی مبلغ
chicken feed مبلغ ناچیز
price مبلغ شرطبندی
prices مبلغ شرطبندی
balance of the amount باقیمانده مبلغ
converter مبلغ مذهبی
gross amount مبلغ ناخالص
carry forward مبلغ منقول
premiums مبلغ بیمه
turnover مبلغ فروش
roundest مبلغ زیاد
missionary مبلغ مذهبی
missionaries مبلغ مذهبی
backing مبلغ شرطبندی
entirenss جمع کل مبلغ کل
dribblet مبلغ کوچک
round مبلغ زیاد
pin money مبلغ ناچیز
convertor مبلغ مذهبی
premium مبلغ بیمه
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
it was a مبلغ زیادی بود
ratal مبلغ مشمول مالیات
deductible مبلغ قابل کسر
hike مبلغ رابالا بردن
exaggerated مبلغ اغراق امیز
hiked مبلغ رابالا بردن
hikes مبلغ رابالا بردن
hiking مبلغ رابالا بردن
even money مبلغ مساوی در شرط بندی
blank check چک امضاء شده بدون مبلغ
surcharge مبلغ جریمه نرخ اضافی
i undertake to pay that sum متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
It was some consikerable amount. مبلغ قابل ملاحظه ای بود
Fine words butter no parsnips. از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
surcharges مبلغ جریمه نرخ اضافی
What is this amount for? این مبلغ برای چیست؟
net amount payable to contractor مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
entry fee مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
The return on the bonds amounts to ... مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
handicap stake مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
bond discount تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
discounted cash flow مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
debt discount تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
He deducts the amount from the invoice. او [مرد] این مبلغ را از حساب کسر می کند.
regressive tax مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
The borrower is absolutely free to use the amount. وام گیرنده کاملا مختار به استفاده ازاین مبلغ است .
cash and carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
small claim ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
cash-and-carries نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
face value مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
dificiency نقصان درامد و عدم کفایت مبلغ پیش بینی شده جهت اجرای کار
bond سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
clearing a bill محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
valued policy بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
equity سرمایه
capital سرمایه
capital intensive سرمایه بر
turn over سرمایه
fund سرمایه
asset سرمایه
equities سرمایه
funded سرمایه
circulating capital سرمایه در جریان
cash capital سرمایه نقدی
circulating capital سرمایه در گردش
consumer capital سرمایه مصرفی
constant capital سرمایه ثابت
circulation capital سرمایه در گردش
consolidated fund سرمایه ذخیره
capitalization سرمایه سازی
capital paid in ذخیره سرمایه
out flow of capital خروج سرمایه
capital outflow خروج سرمایه
capital movement حرکت سرمایه
national capital سرمایه ملی
capital market بازار سرمایه
capital loss زیان سرمایه
capital liability بدهی سرمایه
capital levy مالیات بر سرمایه
capital intensive technique فن تولید سرمایه بر
capital inflow ورود سرمایه
capital in cash سرمایه نقدی
capital requirement نیاز سرمایه
capital reserve ذخیره سرمایه
capital stock موجودی سرمایه
capitalization سرمایه گذاری
capital value ارزش سرمایه
capital intensive سرمایه طلب
capital turnover گردش سرمایه
capital transfers انتقالات سرمایه
capital theory نظریه سرمایه
capital tax مالیات بر سرمایه
capital structure بنیان سرمایه
capital structure ساخت سرمایه
capital stock حجم سرمایه
capital reserve اندوخته سرمایه
capital fund وجوه سرمایه
capitalists سرمایه گرای
operating capital سرمایه در گردش
nominal capital سرمایه اسمی
usance سود سرمایه
money capital سرمایه پولی
mobility of capital تحرک سرمایه
widening of capital گسترش سرمایه
working asset سرمایه کار
working capacity سرمایه جاری
yield of capital بازده سرمایه
liquid capital سرمایه راکد
trading capital سرمایه در گردش
physical capital سرمایه فیزیکی
transfer of capital انتقال سرمایه
social capital سرمایه اجتماعی
return on capital بازدهی سرمایه
return of capital بازده سرمایه
reserve fund سرمایه احتیاطی
replacement capital سرمایه جانشینی
replacement capital سرمایه جایگزینی
real capital سرمایه واقعی
quantity of capital مقدار سرمایه
unfunded بدون سرمایه
liquid capital سرمایه نقدی
joint stock سرمایه مشترک
fixed capital سرمایه ثابت
financial capital سرمایه مالی
equity investment مشارکت در سرمایه
disinvestment کاهش سرمایه
disinvestment اتلاف سرمایه
fixed property سرمایه ثابت
intellectual capital سرمایه فکری
opening capital سرمایه اولیه
initial capital سرمایه اولیه
human capital سرمایه انسانی
physical capital سرمایه غیرپولی
fluid capital سرمایه متحرک
fluid capital سرمایه سیال
floating capital سرمایه متحرک
flight of capital مهاجرت سرمایه
flight of capital فرار سرمایه
funded موجودی سرمایه
invest سرمایه گذاری
invest سرمایه گذاشتن
invested سرمایه گذاری
invested سرمایه گذاشتن
trust fund سرمایه امانی
accumulated capital سرمایه متراکم
accumulation of capital تراکم سرمایه
tycoon سرمایه گذارمهم
bankroll سرمایه بانک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com