Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English
Persian
term
جمله عبارت
termed
جمله عبارت
terming
جمله عبارت
Search result with all words
restrictive
جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
word order
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
Other Matches
topic sentence
جمله سرسطر جمله عنوان
search and replace
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
amongst
از جمله
among the rest
از ان جمله
sentencing
جمله
inclusive of
<prep.>
از جمله
outright
جمله
outrightly
جمله
sentences
جمله
sentence
جمله
terming
جمله
including
<prep.>
از جمله
termed
جمله
sentence
جمله
term
جمله
comprising
<prep.>
از جمله
mongst
از جمله
provisos
جمله شرطی
middling
جمله مشترک
termed
جمله طیفی
term
جمله طیفی
statement label
برچسب جمله
terming
جمله طیفی
clauses
جزئی از جمله
control statement
جمله کنترلی
declaration statement
جمله تعریفی
definiens
جمله تعریفی
wordage
جمله بندی
error term
جمله خطا
executable statement
جمله اجرایی
final term
جمله نهایی
stochastic term
جمله تصادفی
sentence fragment
جمله جزء
residual term
جمله باقیمانده
residual term
جمله پسماند
loose sentence
جمله بیربط
compound statement
جمله مرکب
sentence adverb
قید جمله ای
verbiage
[American English]
جمله بندی
diction
جمله بندی
wording
جمله بندی
word choice
جمله بندی
choice of words
جمله بندی
proviso
جمله شرطی
an involed sentence
جمله پیچدار
assignment statement
جمله جایگزینی
one word sentence
جمله تک واژهای
double talk
جمله دو پهلو
period
جمله کامل
periods
جمله کامل
mathematical term
جمله
[ریاضی]
total
جمله سرجمع
totaled
جمله سرجمع
totaling
جمله سرجمع
totalled
جمله سرجمع
totalling
جمله سرجمع
totals
جمله سرجمع
clause
جزئی از جمله
term
جمله
[ریاضی]
parenthesis
جمله معترضه
punch-line
جمله اساسی واصلی
full point
نقطه پایان جمله
period
نقطه پایان جمله
parse
جمله راتجزیه کردن
parses
جمله راتجزیه کردن
periods
نقطه پایان جمله
punch-lines
جمله اساسی واصلی
parsed
جمله راتجزیه کردن
punch line
جمله اساسی واصلی
term symbol
نشانه جمله طیفی
subroutine reentry
ورود جمله به زیرروال
colloquialisms
جمله مرسوم درگفتگو
monomial
دارای فقط یک جمله
colloquialism
جمله مرسوم درگفتگو
reporter
جمله ساز نویسنده ناصادق
job control statement
جمله کنترل برنامه
job control statement
جمله کنترل کار
nonexecutable statement
جمله غیر اجرایی
sentence completion test
ازمون تکمیل جمله
impresa
نشانه جمله شعاری
predicatively
بطور غیرمستقیم در خبر جمله
saws
لغت یا جمله ضرب المثل
sawing
لغت یا جمله ضرب المثل
sawed
لغت یا جمله ضرب المثل
saw
لغت یا جمله ضرب المثل
the difference between the consecutive terms
اختلاف هر دو جمله متوالی
[ریاضی]
armless
<adj.>
بی بازو
[در آخر جمله می آید]
sign of aggregation
علائم مخصوص جمله جبری
phraseologist
جمله ساز نویسنده ناصادق
statement
عبارت
wordage
عبارت
cl
عبارت
worded
عبارت
experssion
عبارت
word
عبارت
phrased
عبارت
terming
عبارت
clause
عبارت
clauses
عبارت
expressions
عبارت
termed
عبارت
expression
عبارت
phrases
عبارت
phrase
عبارت
statements
عبارت
term
عبارت
cat-and-dog
<adj.>
<idiom>
پر جنگ و جدال
[در آخر جمله می آید]
The sentence doesnt convey the meaning.
این جمله معنی رانمی رساند
vinculum
خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
parse
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
to pad a sentence
جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
How can I make such pilot
چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
parsed
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parses
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
to wit
<adv.>
به عبارت دیگر
colloquialism
عبارت مصطلح
phraseologist
عبارت پرداز
passage
عبارت فقره
colloquialisms
عبارت مصطلح
wording
عبارت سازی
paragrapher
عبارت نویس
prolixity
عبارت زاید
the letter of the law
عبارت قانون
put into words
به عبارت دراوردن
passages
عبارت فقره
term
عبارت
[ریاضی]
involution
پیچدارکردن عبارت
relational expression
عبارت رابطهای
range expression
عبارت دامنه
expressions
افهار عبارت
trinomial
دارای سه عبارت
doxology
عبارت تسبیحی
assignment statement
عبارت گمارشی
in other words
<adv.>
به عبارت دیگر
To phrase.
به عبارت در آوردن
Verbosity. Rhetoric.
عبارت پردازی
Namely …viz …it consists of…
عبارت است از ...
expression
افهار عبارت
namely
<adv.>
به عبارت دیگر
an idiomatic experssion
عبارت اصطلاحی
in fact
به عبارت دیگر
videlicet
به عبارت دیگر
phraseology
عبارت پردازی
an exclamatory phrase
عبارت تعجبی
quotation
اقتباس عبارت
mathematical term
عبارت
[ریاضی]
affirmative
عبارت مثبت
context style of a expression
سیاق عبارت
protext
عبارت پیشین
quotations
اقتباس عبارت
inserts
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
insert
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserting
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
other than
[usually used in negative sentences]
<adv.>
به غیر از
[در جمله های منفی کاربرد دارد]
half long
حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
approachable
[accessible to most people]
همخو
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
approachable
[accessible to most people]
هم مشرب
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
geometric mean
فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
tag line
جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
verbalism
عبارت بی معنی پرحرفی
pull out quote
عبارت استخراج شده
i.e
مخفف به عبارت دیگر
qualificative
کلمه یا عبارت توصیفی
to express in worde
به سخن یا عبارت دراوردن)
passage
عبارت منتخبه از یک کتاب
phrases
فراز عبارت سازی
landed a
که عبارت از زمین است
phrased
فراز عبارت سازی
it consists mainly
بیشتر عبارت است از
limitation clause
عبارت تعیین حدود
locus classicus
عبارت نمونه ادبی
phrase
فراز عبارت سازی
locutions
سبک عبارت پردازی
metaphraze
به عبارت دیگر در آوردن
anastrophe
تعویض کلمات یک عبارت
passages
عبارت منتخبه از یک کتاب
facies
عبارت مشخص یک طبقه
escalation
ماده یا عبارت تعدیل
locution
سبک عبارت پردازی
mixed mode experssion
عبارت امیخته یاب
transversal
اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
augmentation
افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
approachable
[accessible to most people]
کمک کننده
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
anastrophe
قلب عبارت کلمات مقلوب
lambs wool
که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
equation of exchange
به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
phraseography
نشان گذاری بجای عبارت
B.Sc
مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
fisher equation
این رابطه عبارت است از :
b. and b
مخفف عبارت 'breakfast and bed'
anaphora
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
do
این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
invert
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
tongue twister
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
C.A.B.s
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
worid
عبارت پیغام خبر قول عهد
tongue-twister
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
florulent
خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
C.A.B
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
inverting
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com