English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (3 milliseconds)
English Persian
felonies جنایت
felony جنایت
crime جنایت
villainy جنایت
felonious جنایت
Other Matches
murderous جنایت امیز
cut-throat جنایت کارانه
blue bell گزارش جنایت
felonious جنایت امیز
felonies جنایت بدکاری
crimination اتهام جنایت
desperado جنایت کار
criminally جنایت کارانه
felony جنایت بدکاری
malefactors جنایت کار
malefactor جنایت کار
malefactors جنایت امیز
malefactor جنایت امیز
red handed درحین ارتکاب جنایت
red handed هنگام ارتکاب جنایت
red handed حین وقوع جنایت
delinquent مرتکب جنایت یاجنحه
felon جانی جنایت کار
delinquents مرتکب جنایت یاجنحه
act based on pejudgement قصاص قبل از جنایت
punishment of a crime not yet committed قصاص قبل از جنایت
felons جانی جنایت کار
capital crime جنایت بزرگ یامهم
gory جنایت امیز خونخوار
red-handed دست درخون هنگام ارتکاب جنایت
Hunger begets crime. گرسنگی سبب جرم و جنایت میشود.
The crime lies heavily on his conscience. جنایت اش بار سنگینی بر وجدان اواست
bloodguilty مرتکب خونریزی مقصریامسئول ادم کشی جنایت کار
There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring. در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
compounding a felony سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
attainder سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com