Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 36 (5 milliseconds)
English	Persian
malefactor	جنایت کار
malefactors	جنایت کار
desperado	جنایت کار
Search result with all words
red-handed	دست درخون هنگام ارتکاب جنایت
felonies	جنایت بدکاری
felonies	جنایت
felony	جنایت بدکاری
felony	جنایت
murderous	جنایت امیز
malefactor	جنایت امیز
malefactors	جنایت امیز
gory	جنایت امیز خونخوار
crime	جنایت
villainy	جنایت
criminally	جنایت کارانه
felon	جانی جنایت کار
felons	جانی جنایت کار
delinquent	مرتکب جنایت یاجنحه
delinquents	مرتکب جنایت یاجنحه
act based on pejudgement	قصاص قبل از جنایت
punishment of a crime not yet committed	قصاص قبل از جنایت
attainder	سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
bloodguilty	مرتکب خونریزی مقصریامسئول ادم کشی جنایت کار
blue bell	گزارش جنایت
capital crime	جنایت بزرگ یامهم
compounding a felony	سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
crimination	اتهام جنایت
felonious	جنایت
felonious	جنایت امیز
red handed	درحین ارتکاب جنایت
red handed	هنگام ارتکاب جنایت
red handed	حین وقوع جنایت
cut-throat	جنایت کارانه
The crime lies heavily on his conscience.	جنایت اش بار سنگینی بر وجدان اواست
Hunger begets crime.	گرسنگی سبب جرم و جنایت میشود.
There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring.	در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com