Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
gybe
جنبش تغییرجهت
Other Matches
libration
جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
resistance force
جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
shift
تغییرجهت
shifts
تغییرجهت
shifted
تغییرجهت
kedge
تغییرجهت کشتی
veer
تغییرجهت دادن
to put a bout
تغییرجهت دادن
veers
تغییرجهت دادن
veered
تغییرجهت دادن
to chop back
ناگهان تغییرجهت دادن
shunted
تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
shunt
تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
precession
تغییرجهت محور جسم گردند
shunts
تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
gybe
ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
fishtail wind
بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
stir
جنبش
stirred
جنبش
stirrings
جنبش
stirs
جنبش
bustle
جنبش
jiggling
جنبش
rising
جنبش
bustled
جنبش
bustles
جنبش
rocking
جنبش
jiggle
جنبش
jiggled
جنبش
oscillations
جنبش
oscillation
جنبش
actions
جنبش
action
جنبش
jiggles
جنبش
rock
جنبش
rocked
جنبش
rocks
جنبش
the r.
جنبش
vibratility
جنبش
vibrational
جنبش
stock still
بی جنبش
on the move
در جنبش
astir
در جنبش
immotile
بی جنبش
inanition
جنبش
kinesis
جنبش
kinesodic
جنبش بر
kinesthesis
حس جنبش
leger or ledger
بی جنبش
libration
جنبش
motioned
جنبش
swings
جنبش
heartbeat
جنبش
motion
جنبش
motioning
جنبش
mobility
جنبش
passively
بی جنبش
awakening
جنبش
motions
جنبش
immobile
بی جنبش
stock-still
بی جنبش
movement
جنبش
vibration
جنبش
heartbeats
جنبش
inactive
بی جنبش
locomotion
جنبش
swing
جنبش
kinematic
جنبش شناسی
photokinesis
نور جنبش
kinesthesia
حس جنبش درماهیچه
impassionate
به جنبش امده
reformation
نهضت جنبش
kinaesthesis
حس جنبش درماهیچه
traveled
حرکت جنبش
kinaesthesia
حس جنبش درماهیچه
stagnates
از جنبش ایستادن
travels
حرکت جنبش
kinology
جنبش شناسی
hyperkinesthesia
شدت حس جنبش
psychokinesis
جنبش فراروانی
labor movement
جنبش کارگری
immovableness
جنبش ناچذیری
quiescently
بدون جنبش
kinematics
جنبش شناسی
kinesalgia
جنبش درمان
libration
جنبش ترازویی
libration
جنبش موازنهای
paratonic
از جنبش بازدارنده
life blood
جنبش بی اخبار
mass movement
جنبش تودهای
movableness
جنبش پذیری
tremour
تکان جنبش
to put in motion
در جنبش دراوردن
uniform movement
جنبش یکسان
travel
حرکت جنبش
kymograph
جنبش نگار
kinesimeter
جنبش سنج
kinesimometer
جنبش سنج
kinesiotherapy
جنبش درمانی
undulation
جنبش نوسانی
saltation
جنبش ناگهانی
kinetoscope
جنبش نما
moves
حرکت جنبش
kymogram
جنبش نگاره
to youse to a
به جنبش انداختن
kinetics
جنبش شناسی
operation
گردش جنبش
commotion
جنبش اغتشاش
stir
به جنبش دراوردن
stirred
به جنبش دراوردن
revivals
جنبش مذهبی
stirrings
به جنبش دراوردن
stirs
به جنبش دراوردن
stagnate
از جنبش ایستادن
stagnated
از جنبش ایستادن
stagnating
از جنبش ایستادن
move
حرکت جنبش
immobile
جنبش ناپذیر
move
جنبش تکان
impetus
نیروی جنبش
action
جنبش حرکت
actions
جنبش حرکت
revolt
نهضت جنبش
revolts
نهضت جنبش
jars
تکان جنبش
jarred
تکان جنبش
jar
تکان جنبش
flicker
پرپرزدن جنبش
flickered
پرپرزدن جنبش
flickers
پرپرزدن جنبش
impassioned
به جنبش درامده
reformer
پیشوای جنبش
moved
جنبش تکان
moved
حرکت جنبش
forward motion
جنبش پیشرو
reformers
پیشوای جنبش
moves
جنبش تکان
braided
جنبش جهش
revival
جنبش مذهبی
braid
جنبش جهش
tremors
تکان جنبش
tremor
تکان جنبش
braids
جنبش جهش
groundswell
جنبش تند گستر
movable
جنبش پذیر تغییرناپذیر
music of the spheres
اهنگ جنبش سیارات
myokinetic test
ازمون جنبش عضلانی
causing
جنبش سبب شدن
libration of the moon
جنبش نمایان ماه
momentum
مقدار جنبش انی
hydrokinetics
علم جنبش مایعات
angular momentum
مقدار جنبش چرخشی
f. morement
جنبش برای پیشرفت
an onward movement
جنبش سوی پیش
kinematical
وابسته به جنبش شناسی
gas kinetics
علم جنبش گازها
gyrostatics
گفتاردر جنبش وضعی
oscillatory motion
جنبش تاب وار
vibrant
در حال جنبش تکریری
cause
جنبش سبب شدن
immobile
ثابت جنبش ناپذیر
kinetics
علم جنبش و نیرو
tranquil
بی جنبش درحال سکون
peristole
جنبش کرم وار
photokymograph
جنبش نگار نوری
peristaltic movement
جنبش کرم وار
peristalsis
جنبش کرم وار
causes
جنبش سبب شدن
wavy
جنبش بعقب و جلو متموج
revivalist movement
جنبش اصول بیداری مذهبی
actimeter
نمایان ساز
[جنبش بدن]
lost causes
جنبش یا آرمان از دست رفته
statgnate
از جنبش ایستادن گندیده شده
she is quick with child
جنبش بچه رادرشکم حس میکند
photodynamic
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
photodynamics
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
inert
فاقد نیروی جنبش بیروح
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
photothropism
جنبش در تحت تاثیر روشنایی
to set in motion
بجریان انداختن به جنبش اوردن
lost cause
جنبش یا آرمان از دست رفته
immovably
چنانکه نتوان جنبش داد
reform movement
جنبش یا نهضت برای اصلاحات
passivism
فلسفه صبر وعدم جنبش
planker
گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
spurts
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurt
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurting
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurted
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
Community architecture
[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
ultromotivy
جنبش خود بخود نیروی خودبخودی جنبی
gyrostat
التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
vanes
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
vane
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
quick stage
ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
Expressionism
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
revivalist movement
جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی
gyrostabilizer
التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد
City Beautiful
[جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com