Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (9 milliseconds)
English
Persian
psychokinesis
جنبش فراروانی
Other Matches
psi
فراروانی
metapsychic
فراروانی
psychical research
پژوهش فراروانی
libration
جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
resistance force
جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
stirrings
جنبش
rocked
جنبش
jiggles
جنبش
rock
جنبش
stirs
جنبش
stir
جنبش
stirred
جنبش
jiggling
جنبش
locomotion
جنبش
rising
جنبش
action
جنبش
oscillation
جنبش
oscillations
جنبش
rocking
جنبش
bustle
جنبش
bustled
جنبش
bustles
جنبش
jiggle
جنبش
jiggled
جنبش
rocks
جنبش
astir
در جنبش
vibratility
جنبش
vibrational
جنبش
the r.
جنبش
stock still
بی جنبش
immotile
بی جنبش
inanition
جنبش
kinesis
جنبش
kinesodic
جنبش بر
kinesthesis
حس جنبش
leger or ledger
بی جنبش
libration
جنبش
on the move
در جنبش
stock-still
بی جنبش
heartbeat
جنبش
motions
جنبش
swings
جنبش
swing
جنبش
motioned
جنبش
mobility
جنبش
heartbeats
جنبش
passively
بی جنبش
awakening
جنبش
vibration
جنبش
motion
جنبش
immobile
بی جنبش
inactive
بی جنبش
movement
جنبش
motioning
جنبش
actions
جنبش
libration
جنبش موازنهای
kinetoscope
جنبش نما
kinology
جنبش شناسی
kymogram
جنبش نگاره
kymograph
جنبش نگار
labor movement
جنبش کارگری
impassionate
به جنبش امده
kinesiotherapy
جنبش درمانی
kinesimeter
جنبش سنج
kinesalgia
جنبش درمان
kinematics
جنبش شناسی
kinematic
جنبش شناسی
kinesthesia
حس جنبش درماهیچه
kinesimometer
جنبش سنج
kinaesthesis
حس جنبش درماهیچه
kinaesthesia
حس جنبش درماهیچه
life blood
جنبش بی اخبار
mass movement
جنبش تودهای
libration
جنبش ترازویی
moves
جنبش تکان
moved
حرکت جنبش
moved
جنبش تکان
move
حرکت جنبش
move
جنبش تکان
moves
حرکت جنبش
uniform movement
جنبش یکسان
movableness
جنبش پذیری
paratonic
از جنبش بازدارنده
photokinesis
نور جنبش
travels
حرکت جنبش
traveled
حرکت جنبش
travel
حرکت جنبش
quiescently
بدون جنبش
reformation
نهضت جنبش
saltation
جنبش ناگهانی
to put in motion
در جنبش دراوردن
to youse to a
به جنبش انداختن
tremour
تکان جنبش
undulation
جنبش نوسانی
stirs
به جنبش دراوردن
operation
گردش جنبش
tremor
تکان جنبش
tremors
تکان جنبش
braid
جنبش جهش
immobile
جنبش ناپذیر
braided
جنبش جهش
revolts
نهضت جنبش
revolt
نهضت جنبش
braids
جنبش جهش
flickers
پرپرزدن جنبش
commotion
جنبش اغتشاش
stagnated
از جنبش ایستادن
stagnates
از جنبش ایستادن
stagnating
از جنبش ایستادن
flicker
پرپرزدن جنبش
stirrings
به جنبش دراوردن
flickered
پرپرزدن جنبش
stirred
به جنبش دراوردن
stir
به جنبش دراوردن
stagnate
از جنبش ایستادن
revival
جنبش مذهبی
revivals
جنبش مذهبی
reformer
پیشوای جنبش
gybe
جنبش تغییرجهت
kinetics
جنبش شناسی
hyperkinesthesia
شدت حس جنبش
immovableness
جنبش ناچذیری
impetus
نیروی جنبش
action
جنبش حرکت
impassioned
به جنبش درامده
reformers
پیشوای جنبش
jar
تکان جنبش
forward motion
جنبش پیشرو
jarred
تکان جنبش
jars
تکان جنبش
actions
جنبش حرکت
vibrant
در حال جنبش تکریری
an onward movement
جنبش سوی پیش
movable
جنبش پذیر تغییرناپذیر
kinetics
علم جنبش و نیرو
causes
جنبش سبب شدن
immobile
ثابت جنبش ناپذیر
cause
جنبش سبب شدن
causing
جنبش سبب شدن
oscillatory motion
جنبش تاب وار
angular momentum
مقدار جنبش چرخشی
peristalsis
جنبش کرم وار
gas kinetics
علم جنبش گازها
tranquil
بی جنبش درحال سکون
myokinetic test
ازمون جنبش عضلانی
music of the spheres
اهنگ جنبش سیارات
momentum
مقدار جنبش انی
hydrokinetics
علم جنبش مایعات
peristaltic movement
جنبش کرم وار
peristole
جنبش کرم وار
gyrostatics
گفتاردر جنبش وضعی
libration of the moon
جنبش نمایان ماه
groundswell
جنبش تند گستر
kinematical
وابسته به جنبش شناسی
f. morement
جنبش برای پیشرفت
photokymograph
جنبش نگار نوری
immovably
چنانکه نتوان جنبش داد
revivalist movement
جنبش اصول بیداری مذهبی
inert
فاقد نیروی جنبش بیروح
wavy
جنبش بعقب و جلو متموج
actimeter
نمایان ساز
[جنبش بدن]
statgnate
از جنبش ایستادن گندیده شده
to set in motion
بجریان انداختن به جنبش اوردن
photodynamic
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
passivism
فلسفه صبر وعدم جنبش
reform movement
جنبش یا نهضت برای اصلاحات
photodynamics
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
photothropism
جنبش در تحت تاثیر روشنایی
lost cause
جنبش یا آرمان از دست رفته
lost causes
جنبش یا آرمان از دست رفته
she is quick with child
جنبش بچه رادرشکم حس میکند
planker
گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
ultromotivy
جنبش خود بخود نیروی خودبخودی جنبی
spurts
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurting
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
Community architecture
[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
gyrostat
التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
spurt
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurted
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
vane
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
gyrostabilizer
التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد
revivalist movement
جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی
vanes
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
quick stage
ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
Expressionism
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
City Beautiful
[جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
Aesthetic Movement
[جنبش هنرمندان آمریکایی و انگلیسی در احیای طراحی های باشکوه عصر ملکه ویکتوریا]
late-Modern architecture
[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
kinematics
حرکت شناسی جنبش شناسی
bolshevism
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com