English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
southern جنوبا بطرف جنوب
Other Matches
southeastward بطرف جنوب شرقی
soiuth ward بطرف جنوب متمایل بجنوب
south wards بطرف جنوب متمایل بجنوب
southerly جنوبا"
south westerly سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
south-east جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south-west جنوب غربی سوی جنوب باختر
south east جنوب خاوری جنوب شرقی
south west جنوب باختر جنوب غربی
skyward بطرف اسمان بطرف بالا
south جنوب
south <adj.> جنوب
soiuth ward بسوی جنوب
south-western جنوب غربی
south western جنوب غربی
south western جنوب باختری
notus باد جنوب
south-eastern جنوب شرقی
southland سرزمین جنوب
lowlander اهل جنوب
south-west جنوب غرب
south westerly جنوب باختری
south west در جنوب باختر
soiuthern cross صلیب جنوب
south eastern جنوب شرقی
southeast جنوب خاوری
south eastern جنوب خاوری
south easterly جنوب خاوری
southeast جنوب شرقی
south east در جنوب خاور
south wards بسوی جنوب
south west جنوب غرب
south east جنوب شرق
azimuth نقطه جنوب
sou'westers جنوب غربی
southern اهل جنوب
the south pole قطب جنوب
southward سوی جنوب
southerner اهل جنوب
southerners اهل جنوب
southbound عازم جنوب
Antarctic قطب جنوب
south-east جنوب شرق
South Pole قطب جنوب
southwestward بسوی جنوب غربی
south easterly سوی جنوب خاور
Antarctic مربوط به قطب جنوب
southwestern واقع در جنوب غربی
souithernism رسوم واداب جنوب
libeccio باد جنوب غربی
south east سوی جنوب خاور
antarctic circle مدار قطب جنوب
southwester باد جنوب غربی
celestial body south pole قطب جنوب عالم
libecchio باد جنوب غربی
southernmost در اقصی نقطه جنوب
southeastward در جهت جنوب خاوری
southwesterner اهل جنوب غربی
in a south easterly direction از جهت جنوب خاور
southeaster توفان جنوب شرقی
southeaster باد جنوب شرقی
southwestward درجهت جنوب باختری
southwestwards بسوی جنوب غربی
southwestwards درجهت جنوب باختری
south west سوی جنوب باختر
southwest واقع در جنوب غربی
in- بطرف
levo بطرف چپ
in بطرف
at بطرف
into بطرف
souithernism لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
southeasterner ساکن نواحی جنوب شرقی
southwester توفان یا تندباد جنوب غربی
their p was toward the south چشم اندازانهابسوی جنوب بود
soputheasternmost در دورترین نقطه جنوب شرقی
south بسوی جنوب نیم روز
rearward بطرف عقب
upward بطرف بالا
forwards بطرف جلو
with بطرف درجهت
to بطرف روبطرف
to win over to one's side بطرف خوداوردن
upwards بطرف بالا
frontwards بطرف جلو
frontward بطرف جلو
edgewise بطرف لبه
to the east of بطرف مشرق
eastwards بطرف مشرق
earthwards بطرف زمین
earthward بطرف زمین
homeward بطرف منزل
upgrade بطرف بالا
riverward بطرف رودخانه
pakkorro بطرف بیرون
toward بطرف نسبت به
atop بطرف بالا
on بعلت بطرف
onwards بطرف جلو
heavenward بطرف اسمان
upgrading بطرف بالا
upgrades بطرف بالا
upgraded بطرف بالا
mesal بطرف وسط
mesail بطرف وسط
mediad بطرف وسط
manward بطرف انسان
downwards بطرف پائین
orients بطرف خاوررفتن
orienting بطرف خاوررفتن
coastwards بطرف ساحل
cityward بطرف شهر
coastward بطرف ساحل
cephalad متمایل بطرف سر
edgeways بطرف جلوباشد
aport بطرف چپ کشتی
apporro بطرف جلو
without بطرف خارج
abaft بطرف عقب
home بطرف خانه
homes بطرف خانه
orient بطرف خاوررفتن
dorsad بطرف پشت
bahama islands جزایرباهاما واقع درهندغربی و جنوب فلوریدا
aardwolf کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
Makri [Fethiye] شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
galleta چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
water moccasin مار سمی ابزی جنوب امریکا
royal palm نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
peafowl قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
zulu اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
judea یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
nobbled بطرف خود اوردن
nobbles بطرف خود اوردن
gravitates متمایل شدن بطرف
nobble بطرف خود اوردن
gravitating متمایل شدن بطرف
gravitated متمایل شدن بطرف
stern ward بطرف عقب کشتی
upwell بطرف بالا رفتن
uptilt بطرف بالا کج کردن
upthrust حرکت بطرف بالا
upstroke خط منبسط بطرف بالا
stern wards بطرف عقب کشتی
ashore بکنار بطرف ساحل
fronting بطرف جلو روکردن به
front بطرف جلو روکردن به
nobbling بطرف خود اوردن
gravitate متمایل شدن بطرف
astern بطرف عقب پسین
inwards or inward بطرف داخل بباطن
biteuro chagi ضربه پا بطرف اریب
northwestwards بطرف شمال غربی
northwardly بطرف شمال شمالی
cephalad متمایل بطرف راس
ina northerly direction بطرف شمال شمالا
northeastward بطرف شمال شرقی
deasil متمایل بطرف راست
downstroke ضربه بطرف پایین
lean تکیه دادن بطرف
leaned تکیه دادن بطرف
downswing نوسان بطرف پایین
leans تکیه دادن بطرف
inboard بطرف مرکز کشتی
outward بطرف خارج بیرونی
outwards بطرف خارج بیرونی
norther بیشتر بطرف شمال
adaxial متمایل بطرف محور
athwart از طرفی بطرف دیگر
ap chagi ضربه پا بطرف جلو
phototropism گرایش بطرف نور
Monaco ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
ASEAN مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
wilton نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
platypus پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
strelli غلت عقب بطرف بالانس
upthrow بطرف بالاانداختن تحول شدید
pull بطرف خود کشیدن کشش
step turn چرخش بطرف پایین تپه
pulls بطرف خود کشیدن کشش
retrorse بطرف پایین و عقب خم شده
cockshot پرتاب تیر بطرف هدف
evanesce بطرف صفر میل کردن
transposing بطرف دیگر معادله بردن
upthrust بطرف بالا پرتاب کردن
dextrorotation گردش بطرف قطب راست
upstroke حرکت قلم بطرف بالا
bate بال زدن بطرف پایین
starboard بطرف راست حرکت کردن
outcurve انحنا یا خمیدگی بطرف خارج
westward بسوی باختر بطرف مغرب
overhand بازی با دست بطرف بالا
westwards بسوی باختر بطرف مغرب
adductor تمایل عضو بطرف محور
cockshy پرتاب تیر بطرف هدف
transpose بطرف دیگر معادله بردن
transposes بطرف دیگر معادله بردن
razorback خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
arrdwolf [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com