Dictiornary-Farsi | جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
stereoscope	جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته


Other Matches

vectograph	عکس مخصوص استفاده از عینک برجسته بینی
alto-rilievo	[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model	مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing	طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
embossment	نقوش برجسته برجسته کاری
bas relif	حجاری ونقوش برجسته برجسته
salience	نکته برجسته موضوع برجسته
supereminent	برجسته فوق العاده برجسته
saliency	نکته برجسته موضوع برجسته
stereograph	نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse	برجسته نمایاحکاکی برجسته
anaglyph	عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
optician	عینک فروش دوربین ساز
opticians	عینک فروش دوربین ساز
staring	برجسته
ridged	برجسته
strikingly	برجسته
striking	برجسته
illustrated	برجسته
conspicuous	برجسته
kenspeckle	برجسته
laureate	برجسته
starring	برجسته
pre-eminent	برجسته
mainlining	برجسته
convex	برجسته
masterwork	برجسته
crowned	برجسته
overriding	برجسته
prominent	برجسته
par excellence	برجسته
mainlines	برجسته
mainlined	برجسته
mainline	برجسته
cordon bleu	برجسته
salient	برجسته
prosilient	برجسته
raised	برجسته
relievo	برجسته
stereometric	برجسته
of d.	برجسته
stereometric	خط برجسته
distinguished	برجسته
pre eminent	برجسته
relief emboss	برجسته
dominant	برجسته
torose	برجسته
outstandingly	برجسته
outstanding	برجسته
illustrious	برجسته
prime	برجسته
primed	برجسته
illustrous	برجسته
noted	برجسته
primes	برجسته
in relief	برجسته
rilievo	برجسته
predominant	برجسته
eminent	برجسته
relief	برجسته کاری
relief	حجاری برجسته
eminently	بطور برجسته
milestones	مرحله برجسته
relief emboss	نقشه برجسته
milestone	مرحله برجسته
acrography	گچ کاری برجسته
to stand out	برجسته بودن
to make one's mark	برجسته شدن
to put forward	برجسته نمودارکردن
projection welding	جوش برجسته
piece de resistance	فقره برجسته
bas relif	نقش کم برجسته
signalize	برجسته کردن
signally	بطور برجسته
topography	برجسته نگاری
relief map	نقشه برجسته
half relief	نیم برجسته
fash butt welding	جوش برجسته
anaglyph	تزئینات برجسته
anaglyph	حجاری برجسته
alto relievo	برجسته بلند
basso relief	برجسته کوتاه
leading	عمده برجسته
stand out	برجسته عالی
swelled	برجسته شیک
exaggerated stereoscopy	برجسته بین
bossing	ارباب برجسته
swell	برجسته شیک
front face	سطح برجسته
feat	کار برجسته
feats	کار برجسته
bosses	ارباب برجسته
effigies	تصویر برجسته
topographic map	نقشه برجسته
tyupical	نوبهای برجسته
effigy	تصویر برجسته
swells	برجسته شیک
cordon bleu	آدم برجسته
boss	ارباب برجسته
egregious	برجسته نمایان
embossed	برجسته شده
raised figure	طرح برجسته
smatt	برجسته زیرکانه
raised shoulder	شانه برجسته
premier	هنرپیشه برجسته
premiers	هنرپیشه برجسته
emboss	برجسته کردن
embossed alphabet	الفبای برجسته
laureatel	شاعر برجسته
stand out	برجسته بودن
bossed	ارباب برجسته
stucco relief	گچبریهای برجسته
personages	شخص برجسته
bas-relief	نقش کم برجسته
bas-relief	برجسته کوتاه
bas relief	نقش کم برجسته
bas relief	برجسته کوتاه
magnific	معروف برجسته
aegicranium	آذین برجسته سر
aegicrane	آذین برجسته سر
illustriously	برجسته وار
premiere	هنرپیشه برجسته
mezzo rillievo	نیم برجسته
relievo	برجسته کاری
to create an image for oneself as somebody	برجسته شدن
contour map	نقشه برجسته
bas-reliefs	برجسته کوتاه
humdingers	تفوق برجسته
bas-relief	برجسته کاری
bas relif	نقوش برجسته
personage	شخص برجسته
humdinger	تفوق برجسته
premiering	هنرپیشه برجسته
in relief	بطور برجسته
premieres	هنرپیشه برجسته
premiered	هنرپیشه برجسته
affigy	تصویر برجسته
saleint	برجسته چشمگیر
bas-reliefs	نقش کم برجسته
poet laureate	شاعر برجسته
predominantly	بطور برجسته
stereoscopic	برجسته بینی
projected	برجسته بودن
notbility	شخص برجسته
project	برجسته بودن
stereoscopics	برجسته نمایی
distinguished	برجسته مهم
stereoscopic	برجسته بین
salient pole	قطب برجسته
contour	نقشه برجسته
projects	برجسته بودن
mezzo relief	نیم برجسته
saleintiant	برجسته چشمگیر
palmy	برجسته کامیاب
drop shadow	سایه برجسته
high relief	نقوش برجسته
relief map	نقشه برجسته نما
snarls	بغرنجی برجسته کردن
snarled	بغرنجی برجسته کردن
stereoscopic pair	زوج برجسته بینی
snarl	بغرنجی برجسته کردن
noticeable	قابل ملاحضه برجسته
stereoscopy	سیستم برجسته بینی
raised type	حروف برجسته برای
banks	قسمت برجسته سر پیچ
brocade	پارچه ابریشمی گل برجسته
bigwig	شخص مهم و برجسته
to stand out in relief	برجسته یا روشن بودن
stereoscope	دستگاه برجسته بین
to bring out in relief	برجسته یا روشن کردن
bank	قسمت برجسته سر پیچ
stereometric	وابسته بترسیمات برجسته
landmark	واقعه برجسته راهنما
landmarks	واقعه برجسته راهنما
bigwigs	شخص مهم و برجسته
snarling	بغرنجی برجسته کردن
bosomy	دارای پستان برجسته
narrative relief	نقش برجسته توصیفی
perspective spatial model	مدل برجسته بینی
distinguished rug	قالی با ارزش و برجسته
low relief	نقش نیم برجسته
convex fillet weld	جوش نواری برجسته
living picture	نمایش یاتصویر برجسته
brilliantly	چنانکه برجسته باشد
bell-cast	[لبه ی برجسته بام]
person of f.	شخص برجسته یا با نفوذ
papillary lines	خطهای برجسته انگشتها
oner	شخص یا چیز برجسته
narrative relief	نقش برجسته روایتی
bold faced type	حروف سیاه برجسته
big	ستبر ادم برجسته
bigger	ستبر ادم برجسته
biggest	ستبر ادم برجسته
blebby	برجسته یاحباب دار
bosomed	دارای سینه برجسته
markedly	بطور برجسته یا محسوس
high light	نکات برجسته یا جالب
inconspicuous	غیر برجسته کمرنگ
embossing die	حدیده برجسته کاری
vectograph	عکس برجسته بینی