Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
A crushing reply(retort).
جواب دندان شکن
flea in one's ear
<idiom>
جواب دندان شکن
Other Matches
tusks
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusk
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
pulpa
پالپ دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dental pulp
پالپ دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
pulpa
مغز دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
tooth enamel
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dental enamel
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dentine
عاج دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dentin
عاج دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
tooth bleaching
سفید کردن دندان
[دندان پزشکی]
tooth whitening
سفید کردن دندان
[دندان پزشکی]
dental pulp
مغز دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
enamel
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
irresponsive
جواب ندهنده بی جواب
cavities
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
toothache
{sg}
دندان درد
[دندان پزشکی]
dental filling
پرکردن دندان
[دندان پزشکی]
dentalgia
دندان درد
[دندان پزشکی]
odontodynia
دندان درد
[دندان پزشکی]
dental pain
دندان درد
[دندان پزشکی]
odontogenic pain
دندان درد
[دندان پزشکی]
toothaches
دندان درد ها
[دندان پزشکی]
caries
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
tooth decay
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
dental decay
[Caries dentium]
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
toothache
دندان درد
[دندان پزشکی]
dental caries
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
odontalgia
دندان درد
[دندان پزشکی]
tooth pain
دندان درد
[دندان پزشکی]
dental restoration
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
dental filling
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
tooth pick
خلال دندان دندان کاو
odontology
دندان شناسی دندان پزشکی
gam
دندان گراز یا دندان کج دهان
dental restoration
پرکردن دندان
[دندان پزشکی]
pain in tooth
دندان درد
[دندان پزشکی]
irreprovable
بی جواب
reply
جواب
repost
جواب
replying
جواب
resolvent
جواب
antiphony
جواب
counterplea
جواب رد
whyŠthere is the answer
در سر جواب
comeback
جواب
replies
جواب
replied
جواب
in reply to
در جواب
response
جواب
responses
جواب
recalcitrance
جواب رد
comebacks
جواب
riposting
جواب
ripostes
جواب
riposted
جواب
riposte
جواب
rejoinders
جواب
rejoinder
جواب
recalcitrancy
جواب رد
question answer
سئوال- جواب
answers
: جواب پاسخ
to give the mitten
جواب کردن
respond
جواب دادن
responded
جواب دادن
snip snap
جواب زیرکانه
undertaking
جواب گو مسئول
brusque
پیش جواب
send away
جواب دادن
responds
جواب دادن
reply paid /RP/
[reply prepaid]
جواب قبول
nope
جواب منفی
toss off
<idiom>
حاضر جواب
to make a response
جواب دادن
answer
: جواب پاسخ
voice response
جواب صوتی
A straightforward answer.
جواب سر راست
A correct answer.
جواب صحیح
answered
: جواب پاسخ
counter memorial
جواب یادداشت
The wrong answer.
جواب غلط
auto answer
خود جواب
have it
<idiom>
به جواب رسیدن
answer pennant
پرچم جواب
answer mode
حالت جواب
an abrupt answer
جواب تند
answering
: جواب پاسخ
recitative
جواب دادن
unanswerable
جواب ناپذیر
interlocutors
جواب دهنده
response position
مکان جواب
favourable
جواب مساعد
answerable
جواب دار
undertaker
جواب گو مسئول
irrefragably
بطور بی جواب
responsory
جواب جماعت
interlocutor
جواب دهنده
undertakers
جواب گو مسئول
reply paid
جواب قبول
retort
جواب متقابل تلافی
retorts
جواب متقابل دادن
retorts
جواب متقابل تلافی
to accommodate
[به نیازی]
جواب دادن
He answered nothing.
اصلا جواب نداد
corespondent
مسئول جواب گویی
retort
جواب متقابل دادن
answer
جواب احتیاج را دادن
To dismiss(sack,discharge)someone.
کسی را جواب کردن
to return a greeting
جواب سلام دادن
rebutting
جواب متقابل دادن
out in left field
<idiom>
از جواب صحیح دورشدن
counterbid
جواب خریداربه فروشنده
unique solution
جواب منحصر بفرد
counterclaim
جواب به ادعای شاکی
to comply
[with]
[به نیازی]
جواب دادن
In response (reply) to your letter.
در جواب نامه تان
to meet
[به نیازی]
جواب دادن
unansweable
بی جواب تکذیب ناپذیر
answered
جواب احتیاج را دادن
rebut
جواب متقابل دادن
rebuts
جواب متقابل دادن
answering
جواب احتیاج را دادن
answers
جواب احتیاج را دادن
talk back
<idiom>
بی ادبانه جواب دادن
sockdologer
اتمام حجت جواب
sockdolager
اتمام حجت جواب
sally
جواب سریع و زیرکانه
sallies
جواب سریع و زیرکانه
have her cable
لنگر جواب دادن
replied
جواب شفاهی دفاعیه
replies
جواب شفاهی دفاعیه
rebutted
جواب متقابل دادن
replying
جواب شفاهی دفاعیه
repartee
جواب شوخی امیز
telephone responder
جواب دهنده تلفن
reply
جواب شفاهی دفاعیه
Touché!
خوب جواب دادی!
improvisator
بدیهه ساز حاضر جواب
Why don't you answer?
چرا جواب نمی دهید؟
He didnt return (acknowledge) my greetings.
جواب سلام مرا نداد
audio response device
دستگاه جواب دهنده سمعی
To take the salute.
جواب سلام ( نظامی ) رادادن
He was pressed for pressed for ad answer .
به اوفشار آوردند تا جواب بدهد
answer
جواب دادن از عهده برامدن
answered
جواب دادن از عهده برامدن
Please answer the telephone.
لطفا" جواب تلفن را بدهید
Answer me this question.
جواب این سؤالم را بده
never to be at a loss for an answer
همیشه حاضر جواب بودن
answers
جواب دادن از عهده برامدن
A logical remark has no answer.
<proverb>
یرف یساب جواب ندارد .
refutative
تکذیب کننده متضمن جواب رد
reply
پاسخ دادن جواب کتبی
meet some one's objections
به ایرادات کسی جواب دادن
replies
پاسخ دادن جواب کتبی
replied
پاسخ دادن جواب کتبی
replying
پاسخ دادن جواب کتبی
antiphony
انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
refutatory
تکذیب کننده متضمن جواب رد
answering
جواب دادن از عهده برامدن
bite the hand that feeds you
<idiom>
جواب خوبی را با بدی دادن
replication
جواب خواهان به دادخواست مدعی در دعوی
A sharp note(reply).
نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
responsor
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
To answer back.
جواب دادن ( یکی بدو کردن )
countering
جواب دادن معامله بمثل کردن با
responsive
دارای عکس العمل سریع جواب گو
countered
جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter
جواب دادن معامله بمثل کردن با
We wI'll be notified(informed)of the results today.
امروز جواب کار معلوم می شود
the answer is right under your nose
<idiom>
جواب مثل روز روشن است
This does not satisfy me.
این جواب مرا قانع نمی کند
antiphon
سرودی که بوسیله سرایندگان کلیسا در جواب دستهء دیگرخوانده میشود
fangless
بی دندان
desserts
دندان مز
gam
دندان
dessert
دندان مز
toothless
بی دندان
curvidentate
کج دندان
edentulous
بی دندان
toothsome
دندان مز
tooth
دندان
cheek tooth
دندان آسیاب
odontology
مبحث دندان
back tooth
دندان آسیاب
odontologist
دندان شناس
odontoid
مانند دندان
odontography
شرح دندان
wisdom teeth
دندان عقل
pontic
دندان مصنوعی
odontoma
ورم دندان
prothesis
دندان یا عضومصنوعی
pyorrhea
چرک دندان
pyorrhoea
چرک دندان
pyorrhoea alveolaris
چرک دندان
peg tooth
دندان ناب
permanent tooth
دندان دائمی
the crown of the teeth
دندان بیرونی
To have a tooth fI'lled.
دندان پر کردن
tooth powder
گرد دندان
To pull out ( extract ) atooth .
دندان کشیدن
toothpowder
گرد دندان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com