Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
To take the salute.
جواب سلام ( نظامی ) رادادن
Other Matches
parting salute
سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
hand salute
سلام نظامی دادن سلام نظامی
To stand at the salute.
بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
to return a greeting
جواب سلام دادن
He didnt return (acknowledge) my greetings.
جواب سلام مرا نداد
saluting
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salute
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluted
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salutes
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
snap
باخشونت حکمی رادادن
snapping
باخشونت حکمی رادادن
snaps
باخشونت حکمی رادادن
snapped
باخشونت حکمی رادادن
to stand treat
هزینه مهمانی یا سواری رادادن
give someone the green light
<idiom>
اجازه ادامه به کار رادادن
militarism
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
saluting battery
توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
judge advocate
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
maneuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
irresponsive
جواب ندهنده بی جواب
rank and file
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
phantom order
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel
چانل نظامی مجرای نظامی
military government
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
army terminals
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
hullo
سلام
saluting
سلام
greets
: سلام
greeted
: سلام
greeting
سلام
ave
سلام
good afternoon
سلام
greet
: سلام
greetings
سلام
salutes
سلام
kind regards
سلام
saluted
سلام
allhail
سلام
all hail
سلام
salute
سلام
howdy
سلام !
regards
سلام
salaamed
سلام
salaams
سلام
hello
سلام
salaam
سلام
salaaming
سلام
regard
سلام
regarded
سلام
salutations
سلام
salutation
سلام
hails
سلام کردن
hails
: سلام درود
sty
سنده سلام
salutes
سلام دادن
gun salute
تیر سلام
half cap
نیم سلام
saluting
سلام دادن
salaaming
سلام کردن
hailing
سلام کردن
hailing
: سلام درود
hailed
سلام کردن
hail
: سلام درود
admirals' march
سلام تیمساری
to give the time of day
سلام کردن
hail
سلام کردن
salaams
سلام کردن
hailed
: سلام درود
blank catridge
گلوله سلام
color salute
سلام به پرچم
salaamed
سلام کردن
sties
سنده سلام
hallos
سلام کردن
salute
سلام دادن
saluting gun
توپ سلام
take the salute
سلام گرفتن
greetings
سلام کننده
greeting
سلام کننده
to take the salute
سلام گرفتن
styes
سنده سلام
stye
سنده سلام
saluted
سلام دادن
salaam
سلام کردن
hullos
سلام کردن
minute gun
توپ سلام
nodding acquaintance
سلام علیک
full dress
لباس سلام
hellos
سلام کردن
hello
سلام کردن
replies
جواب
replied
جواب
rejoinder
جواب
rejoinders
جواب
riposted
جواب
reply
جواب
replying
جواب
riposting
جواب
ripostes
جواب
responses
جواب
riposte
جواب
response
جواب
irreprovable
بی جواب
in reply to
در جواب
recalcitrancy
جواب رد
repost
جواب
resolvent
جواب
comebacks
جواب
comeback
جواب
whyŠthere is the answer
در سر جواب
recalcitrance
جواب رد
counterplea
جواب رد
antiphony
جواب
They greeted each other.
با هم سلام وتعارف کردند
curtsey
سلام یاتواضع کردن
curtseying
سلام یاتواضع کردن
curtsied
سلام یاتواضع کردن
to salute an officer
افسری را سلام دادن
Please give him my (best) regards.
سلام مرا به اوبرسانید
Remember me to him.
سلام من را به او برسان.
[مرد]
curtsies
سلام یاتواضع کردن
curtsying
سلام یاتواضع کردن
Give him my regards.
سلام من را به او برسان.
[مرد]
to make a curtsy
سلام زنانه کردن
hailing
سلام برشما باد
evening gun
توپ سلام شامگاه
give my r. s to him
سلام مرابه او برسانید
hails
سلام برشما باد
saluter
سلام دهنده یاکننده
curtsy
سلام یاتواضع کردن
hailed
سلام برشما باد
to fire salute
توپ سلام انداختن
peace be with you
سلام برشما باد
hail
سلام برشما باد
fire salute
توپ سلام انداختن
The wrong answer.
جواب غلط
irrefragably
بطور بی جواب
an abrupt answer
جواب تند
reply paid /RP/
[reply prepaid]
جواب قبول
counter memorial
جواب یادداشت
auto answer
خود جواب
answer pennant
پرچم جواب
answer mode
حالت جواب
response position
مکان جواب
responsory
جواب جماعت
voice response
جواب صوتی
nope
جواب منفی
respond
جواب دادن
responded
جواب دادن
responds
جواب دادن
snip snap
جواب زیرکانه
A straightforward answer.
جواب سر راست
reply paid
جواب قبول
to make a response
جواب دادن
question answer
سئوال- جواب
recitative
جواب دادن
toss off
<idiom>
حاضر جواب
have it
<idiom>
به جواب رسیدن
undertaking
جواب گو مسئول
send away
جواب دادن
A correct answer.
جواب صحیح
to give the mitten
جواب کردن
undertaker
جواب گو مسئول
answers
: جواب پاسخ
answerable
جواب دار
unanswerable
جواب ناپذیر
undertakers
جواب گو مسئول
interlocutor
جواب دهنده
interlocutors
جواب دهنده
brusque
پیش جواب
favourable
جواب مساعد
answering
: جواب پاسخ
answered
: جواب پاسخ
answer
: جواب پاسخ
martial law
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
court martial
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
salutation
تعارف سلام اول نامه
To greet someone . To exchange greetings with someone.
با کسی سلام وتعارف کردن
levee
سلام عام بارعام دادن
To be a nodding acquaintance of someone .
با کسی سلام وعلیک داشتن
Everyone sends their regards to you.
همگی بهت سلام رسوندن.
salutations
تعارف سلام اول نامه
he has an axe to grind
سلام لربی طمع نیست
personal salute
تیر سلام برای افراد
gratulate
تبریک گفتن سلام کردن
personal salute
مراسم سلام افراد برجسته
present arms
سلام درحال پیش فنگ
half cap
سلام با اندک تکانی درکلاه
retort
جواب متقابل تلافی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com