Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
English
Persian
dovelet
جوجه کبوتر
Search result with all words
piper
جوجه کبوتر لوله کش
pipers
جوجه کبوتر لوله کش
Other Matches
brood
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brooded
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
broods
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
columba
کبوتر
columbae
کبوتر
l like like
کبوتر با کبوتر
ring dove
کبوتر
pigeon
کبوتر
pigeons
کبوتر
rock dove
کبوتر کوهی
rock pigeon
کبوتر کوهی
pigeon-holes
لانه کبوتر
pigeon-hole
لانه کبوتر
pigeon hole
لانه کبوتر
turtledoves
کبوتر قمری
wood pigeon
کبوتر جنگلی
stockdove
کبوتر چاهی
turtledove
کبوتر قمری
ringneck
کبوتر طوقی
pigeongram
پیغام کبوتر
homer
کبوتر خانگی
pigenhole
لانه کبوتر
pigeon house
کبوتر خان
pigeon house
لانه کبوتر
pigeon house
برج کبوتر
fan tail
کبوتر چتری
pigeonry
لانه کبوتر
dovelet
بچه کبوتر
cushat
کبوتر جنگلی
cubbyhole
لانه کبوتر
pigeonry
برج کبوتر
pigeongram
نامه کبوتر
colombarium
کبوتر خانه
homing pigeon
کبوتر جلد
homing pigeon
بازگشت کبوتر
homing pigeons
کبوتر خانگی
carrier pigeons
کبوتر نامه بر
homing pigeon
کبوتر خانگی
carrier pigeon
کبوتر قاصد
homing pigeons
کبوتر جلد
carrier pigeon
کبوتر نامه بر
homing pigeons
بازگشت کبوتر
carrier pigeons
کبوتر قاصد
fantail
کبوتر چتری
pigeonry
کبوتر خان
fan tailed pigeon
کبوتر یا کفتر چتری
cote
کبوتر خانه کلبه
coos
صدای کبوتر وقمری
coo
صدای کبوتر وقمری
cooed
صدای کبوتر وقمری
cooing
صدای کبوتر وقمری
runts
کبوتر خانگی درشت کوتوله
runt
کبوتر خانگی درشت کوتوله
passenger pigeon
کبوتر وحشی امریکای شمالی
culver
کبوتر- کفتر- ادم ساده لوح
stoolie
کبوتر یامرغ دام که بچوبی بندند جاسوس
bird
جوجه
cygnets
جوجه قو
cygnet
جوجه قو
chick
جوجه
brood
جوجه
broods
جوجه
birds
جوجه
squealer
جوجه
squab
جوجه
brooded
جوجه
hatcher
جوجه گیر
budding poet
جوجه شاعر
hatch
جوجه گیر ی
eaglet
جوجه عقاب
peachick
جوجه طاووس
flapper
جوجه اردک
owlet
جوجه جغد
roosters
جوجه خروس
rooster
جوجه خروس
falconet
جوجه باز
hatched
جوجه گیر ی
nestling
جوجه اشیانه
hatches
جوجه گیر ی
nestlings
جوجه اشیانه
cockerels
جوجه خروس
turkey poult
جوجه بوقلمون
chicken feed
غذای جوجه
incubation
جوجه کشی
chickens
جوجه مرغ
chicken
جوجه مرغ
gosling
جوجه غاز
goslings
جوجه غاز
ducklings
جوجه اردک
duckling
جوجه اردک
duckling
جوجه مرغابی
hedgehogs
جوجه تیغی
hedgehog
جوجه تیغی
cockerel
جوجه خروس
ugly duckling
<idiom>
جوجه اردک زشت
polt
جوجه ماکیان وامثال ان
poult
جوجه مرغ و بوقلمون
porcupiny
مانند جوجه تیغی
porcupinish
مانند جوجه تیغی
keet
جوجه مرغ شاخدار
incubate
جوجه کشی کردن
incubated
جوجه کشی کردن
incubates
جوجه کشی کردن
incubating
جوجه کشی کردن
incubator
ماشین جوجه کشی
incubators
ماشین جوجه کشی
hatcher
اسباب جوجه گیری
porcupine ant eater
جوجه تیغی استرالیا
hedge hog
ارمجی جوجه تیغی
porcupine
جوجه تیغی خارپشت کوهی
hatchling
جوجه سراز تخم دراورده
Dont count your chickens before they are hatched.
جوجه ها راآخر پائیز می شمارند
urchins
بچه شیطان جوجه تیغی
urchin
بچه شیطان جوجه تیغی
Don't count your chickens before they are hatched.
<proverb>
جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
porcupines
جوجه تیغی خارپشت کوهی
quills
تیغ جوجه تیغی قلم پر
quill
تیغ جوجه تیغی قلم پر
to hatch out
[egg]
بیرون آمدن جوجه
[از تخم]
Don't count your chickens before they're hatched.
<proverb>
جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
hatched
تخم دادن جوجه بیرون امدن
hatch
تخم دادن جوجه بیرون امدن
Black sheep
جوجه اردک زشت
[اصطلاح روزمره]
fledgeling
مرغ تازه پروبال دراورده جوجه
broiler
بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
echidna
جوجه تیغی استرالیا خارپشت بیدندان
fledglings
جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
fledgling
جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
hatches
تخم دادن جوجه بیرون امدن
to d. a chinken
شکم جوجه راپیش از پختن پاک کردن
spines
تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
spine
تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
avianize
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
egg tooth
نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
wild pigeon
کبوتر چاهی کفتر چاهی
pullet
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
pullets
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com