English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (37 milliseconds)
English Persian
weld جوشکاری کردن
welded جوشکاری کردن
welds جوشکاری کردن
Search result with all words
metalize جوشکاری برقی کردن
metallize جوشکاری برقی کردن
Other Matches
constant temperature pressure welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
double row spot welding جوشکاری نقطهای زنجیرهای جوشکاری نقطهای دوردیفه
concave fillet weld جوشکاری مغزی مقعر جوشکاری مغزی
flash butt welding جوشکاری لب به لب
double bevel butt weld جوشکاری لب به لب
welding جوشکاری
weldbonding جوشکاری
welding generator مولد جوشکاری
welding rod میله جوشکاری
welding flux روانساز جوشکاری
welding current جریان جوشکاری
longitudinal welding جوشکاری طولی
welding circuit مدار جوشکاری
welding arc قوس جوشکاری
weldability قابلیت جوشکاری
welding shop کارگاه جوشکاری
weldor ماشین جوشکاری
corner weld جوشکاری گوشه
gas welding جوشکاری گازی
gas welding جوشکاری با گاز
pulsation welding جوشکاری نوسانی
fusion welding جوشکاری ذوبی
explosive welding جوشکاری انفجاری
friction welding جوشکاری مالشی
thermit welding جوشکاری الومینوترمیتی
thermit welding جوشکاری ترمیت
ultrasonic welding جوشکاری التراسونیک
all position welding جوشکاری دو طرفه
molten metal welding جوشکاری ریختگی
joint weld جوشکاری اتصالی
arc welding جوشکاری قوسی
deposition welding جوشکاری رسوبی
stored energy welding جوشکاری خازنی
spot welding جوشکاری نقطهای
lap welding جوشکاری رویهمی
braze welding جوشکاری برنجی
bridge spot weld جوشکاری نقطهای
burning glass عینک جوشکاری
butt seam weld جوشکاری شکافی
butt seam weld جوشکاری درزی
butt welding جوشکاری شکافی
edge welding جوشکاری دورهای
leftward welding جوشکاری رو به پشت
electric welding جوشکاری برقی
resistance butt welding جوشکاری لب به لب مقاومتی
resistance welding جوشکاری مقاومتی
strength weld جوشکاری مقاومتی
miter weld جوشکاری فارسی
butt strap بخیه جوشکاری
atomic hydrogen welding جوشکاری هیدروژنی
autogenous welding جوشکاری خودکار
automatic welding جوشکاری اتوماتیک
electrode holder انبر جوشکاری
electric welding جوشکاری الکتریکی
electric welding جوشکاری با برق
butt welding جوشکاری درزی
percussion welding جوشکاری ضربهای
tube welding جوشکاری لوله
welder ماشین جوشکاری
contact bar الکترود جوشکاری
blowtorches چراغ جوشکاری
pressure butt welding جوشکاری لب به لب فشاری
plug welding جوشکاری مسدود
slot welding جوشکاری شیاری
machine welding جوشکاری ماشینی
pressure welding جوشکاری فشاری
mechanical welding جوشکاری ماشینی
blowtorch چراغ جوشکاری
welders ماشین جوشکاری
welding electrode الکترود جوشکاری
cold pressure welding جوشکاری فشاری سرد
thermit fusion welding جوشکاری ذوبی حرارتی
oxyacetylene welding جوشکاری اکسی استیلن
high frequency welding جوشکاری فرکانس بالا
down hand welding جوشکاری پایین دستی
helium arc welding جوشکاری قوسی هلیومی
single row spot welding جوشکاری نقطهای سری
multi layer weld جوشکاری چند لایه
woodpecker welding جوشکاری نقطه سیاه
pressure weldable قابل جوشکاری فشاری
carbon arc welding جوشکاری با جرقه کربن
circular seam welding جوشکاری درزی کمانهای
surface fusion welding جوشکاری ذوبی سطحی
shielded arc welding جوشکاری قوسی الکتریکی
automatic welding machine دستگاه جوشکاری خودکار
resistance seam welding جوشکاری درزی مقاومتی
resistance pressure welding جوشکاری فشاری مقاومتی
resistance fusion welding جوشکاری ذوبی مقاومتی
arc machining جوشکاری قوس نوری
backhand welding جوشکاری به سمت عقب
welding by electron beam جوشکاری با اشعه الکترونی
electron beam welding جوشکاری با اشعه الکترونی
oxy hydrogen welding جوشکاری اکسی ئیدروژن
induction resistance welding جوشکاری مقاومت القائی
spot welding electrode الکترود جوشکاری نقطهای
protective gas welding جوشکاری با گاز محافظ
lapped seam welding جوشکاری درزی رویهم
projection welding جوشکاری نقطه سیاه
protective gas arc welding جوشکاری قوسی با گازمحافظ
pulsed resistance welding جوشکاری مقاومتی ضربهای
handshield سپر محافظ جوشکاری
fusion welding by thermochemical جوشکاری ذوبی با انرژی ترموشیمیایی
welding transformer ترانسفورماتور جوشکاری ترانس جوش
alumino thermit pressure welding جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
welding arc voltage ولتاژ قوس نوری جوشکاری
crater زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
blow torch بوری زرگری یا جوشکاری نیچه
craters زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
open arc welding جوشکاری قوس نوری باز
d.c. arc welding converter مبدل جوشکاری جریان دائم
thermit pressure welding روش جوشکاری فشاری حرارتی
d.c. arc welding generator مولد جوشکاری جریان دائم
thermit pressure welding روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
molten metal pressure welding روش جوشکاری ذوبی-فشاری
gas mixture shielded metal arc welding جوشکاری قوسی با ماسک محافظ- مخلوط گاز
void فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری
inertia welding جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
braze welding جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
step by step seam welding جوشکاری بخیهای قدم به قدم
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
cross examination تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orients جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
concentrate غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal [to] درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
buck up پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
assigns مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
tae پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
served نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigning مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serve نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
soft-pedaled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
checks بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
married under a contract unlimited perio زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
withstood مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
timed تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
sterilised گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstands مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
crosses تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
wooed افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
woos افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
preaches وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preached وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
to wipe out پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
support حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
cross تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
exploits استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
withstanding مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstand مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
woo افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
infringed تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
check بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
sterilized گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringes تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
sterilizes گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crossest تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilizing گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringing تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
crosser تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
infringe تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
sterilising گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
to use effort کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
corrects تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
sterilises گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
correcting تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correct تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com