English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (12 milliseconds)
English Persian
exchange rationing جیره بندی ارز
Search result with all words
ration جیره بندی کردن
rationed جیره بندی کردن
rations جیره بندی کردن
rationing جیره بندی
rationing جیره بندی کردن
couponing جیره بندی
credit rationing جیره بندی اعتباری
food packet جیره بسته بندی شده
food rationing جیره بندی مواد غذائی
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
rationed items اقلام جیره بندی شده
rationing of foreign exchange جیره بندی ارز خارجی
rationing system نظام جیره بندی
Other Matches
flight ration جیره عملیاتی درحین پرواز جیره هوایی
basic ration جیره مقدماتی جیره مبنا
ration allowance حق جیره
ration جیره
rationing جیره
rationed جیره
stipends جیره
stipend جیره
coupon جیره
coupons جیره
pension جیره
pensions جیره
allotments جیره
allotment جیره
rations جیره
combat ration جیره جنگی
combat ration جیره رزمی
commuted ration جیره نقدی
ration strenght کالری جیره
dailgy food allowance جیره روزانه
emergency ration جیره اضطراری
allowances جیره حق معاش
field ration جیره صحرایی
allowance جیره حق معاش
flight ration جیره پرواز
c ration جیره رزمی
ration جیره غذایی
ration جیره سربازی
victualling allowance جیره روزانه
rationed جیره غذایی
rationed جیره سربازی
proviant علیق و جیره
rations جیره غذایی
rations جیره سربازی
ration basis مبنای جیره
field ration جیره رزمی
board wages جیره خشکه
ration allowance پول جیره
basic ration جیره اصلی
basic allowance for subsistence جیره نقدی
ration in kind معادل جیره
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
liveries جیره علیق اسب
troop train ration جیره بین راه
livery جیره علیق اسب
ration مقدار جیره روزانه
sinecure جیره خور ولگرد
sinecures جیره خور ولگرد
rations مقدار جیره روزانه
dailgy food allowance جیره غذایی روزانه
rationed مقدار جیره روزانه
emergency ration جیره فوق العاده
ration in kind جیره معادل یاجانشین
ration strenght انرژی حاصله از جیره
ration return اسناد هزینه جیره
ration method سبک واگذاری جیره
ration factor ضریب محاسبه جیره
billeting ورقه جیره یادداشت مختصر
ration cycle سیکل محاسبه جیره 42ساعته
billeted ورقه جیره یادداشت مختصر
ration factor ضریب اماد جیره غذایی
ration basis مبنای محاسبه جیره غذایی
billet ورقه جیره یادداشت مختصر
table of food equivalents جدول ارزش جیره غذایی
billets ورقه جیره یادداشت مختصر
troop train ration جیره طبخی بین راه
ration scale مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
master menu لیست مبنای جیره غذایی اصلی
reconstituting خیساندن امادیا جیره خشک شده
reconstitute خیساندن امادیا جیره خشک شده
reconstituted خیساندن امادیا جیره خشک شده
reconstitutes خیساندن امادیا جیره خشک شده
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ration credit تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
iron rations جیره بسیارکم که سربازفقط هنگام ضرورت سخت میتواندبان دست بزند
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
classification طبقه بندی رده بندی
wording جمله بندی کلمه بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
allowance جیره دادن فوق العاده دادن
allowances جیره دادن فوق العاده دادن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
snack ته بندی
striation خط بندی
seals اب بندی
waterproofing اب بندی
sealing off اب بندی
lapping اب بندی
hermetic sealing اب بندی
articular بندی
trimerous سه بندی
queuing صف بندی
vanation رگ بندی
laced بندی
alignments صف بندی
snacks ته بندی
mud sill ته بندی
nailed up سر هم بندی
queing صف بندی
seal اب بندی
patching سر هم بندی
neuration رگ بندی
funicular بندی
funiculars بندی
commisural بندی
commissural بندی
alignment صف بندی
humidity insulation نم بندی
taping ته بندی
humidity insulation اب بندی
gambled شرط بندی
gamble شرط بندی
grouping گروه بندی
junta دسته بندی
assortment طبقه بندی
scaffolds تخته بندی
scaffold تخته بندی
bedding لایه بندی
gambles شرط بندی
word choice جمله بندی
word choice کلمه بندی
wording جمله بندی
diction کلمه بندی
wording کلمه بندی
diction جمله بندی
verbiage [American English] جمله بندی
verbiage [American English] کلمه بندی
groupings گروه بندی
betting شرط بندی
tabulating جدول بندی
choice of words جمله بندی
choice of words کلمه بندی
package عدل بندی
fannies بقچه بندی
grades درجه بندی
formulation صورت بندی
encrustations پوسته بندی
sealing wax موم اب بندی
encrustations رویه بندی
encrustation پوسته بندی
wagering شرط بندی
tabulate جدول بندی
tabulated جدول بندی
tabulates جدول بندی
juggle چشم بندی
paging صفحه بندی
fanny بقچه بندی
package بسته بندی
packaged عدل بندی
packaged بسته بندی
packages عدل بندی
packages بسته بندی
fiddle around <idiom> سرهم بندی
rank رتبه بندی
ranked رتبه بندی
ranks رتبه بندی
prats بقچه بندی
prat بقچه بندی
taxonomies طبقه بندی
taxonomy طبقه بندی
juggled چشم بندی
juggles چشم بندی
planking تخته بندی
wrapping کاغذبسته بندی
wrappings کاغذبسته بندی
skeleton استخوان بندی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com