Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
credit rationing
جیره بندی اعتباری
Other Matches
credit rating
رتبه بندی اعتباری مشتریان
rationing
جیره بندی
couponing
جیره بندی
rations
جیره بندی کردن
exchange rationing
جیره بندی ارز
rationing
جیره بندی کردن
rationing system
نظام جیره بندی
rationed
جیره بندی کردن
ration
جیره بندی کردن
rationing of foreign exchange
جیره بندی ارز خارجی
food rationing
جیره بندی مواد غذائی
rationed goods
کالاهای جیره بندی شده
food packet
جیره بسته بندی شده
rationed items
اقلام جیره بندی شده
flight ration
جیره عملیاتی درحین پرواز جیره هوایی
basic ration
جیره مقدماتی جیره مبنا
discrediting
بی اعتباری
unreliability
بی اعتباری
relative
اعتباری
nominal
اعتباری
discredits
بی اعتباری
discredit
بی اعتباری
discredited
بی اعتباری
nullity
بی اعتباری
credit account
حساب اعتباری
fiduciary currency
پول اعتباری
credit market
بازار اعتباری
disfavor
بی اعتباری مغضوبیت
credit instrument
اسناد اعتباری
pepper corn rent
اجاره اعتباری
disparagement
توهین بی اعتباری
credit institution
موسسه اعتباری
credit facilities
تسهیلات اعتباری
credit tightness
انقباض اعتباری
discreditable
شایسته بی اعتباری
reputed owner
مالک اعتباری
f.currency
پول اعتباری
contructive larcency
سرقت اعتباری
disfavour
بی اعتباری مغضوبیت
fiduciary issue
اسکناسهای اعتباری
promissory note
اسناد اعتباری
constructive fraud
کلاهبرداری اعتباری
credit tightness
کمبود اعتباری
credit system
فروش اعتباری
promissory notes
اسناد اعتباری
prestige suggestion
تلقین اعتباری
credit system
نظام اعتباری
credit money
پول اعتباری
credit cards
کارت اعتباری
credit card
کارت اعتباری
credit instrument
ابزار اعتباری
credits
خرید وفروش اعتباری
crediting
خرید وفروش اعتباری
credited
خرید وفروش اعتباری
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
A cash ( credit ) transaction .
معامله نقدی ( اعتباری )
credit
خرید وفروش اعتباری
credit notes
صورت وضعیت اعتباری
fiat money
پول رایج اعتباری
credit note
صورت وضعیت اعتباری
grant a credit
اعتباری را اعطا کردن
Can I pay by credit card?
آیا میتوانم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟
coupons
جیره
allotment
جیره
ration
جیره
coupon
جیره
pensions
جیره
pension
جیره
stipends
جیره
stipend
جیره
rationing
جیره
ration allowance
حق جیره
rationed
جیره
rations
جیره
allotments
جیره
proviant
علیق و جیره
ration
جیره سربازی
victualling allowance
جیره روزانه
ration in kind
معادل جیره
field ration
جیره رزمی
dailgy food allowance
جیره روزانه
rations
جیره غذایی
rationed
جیره غذایی
board wages
جیره خشکه
ration strenght
کالری جیره
field ration
جیره صحرایی
combat ration
جیره رزمی
rationed
جیره سربازی
rations
جیره سربازی
basic ration
جیره اصلی
basic allowance for subsistence
جیره نقدی
combat ration
جیره جنگی
c ration
جیره رزمی
emergency ration
جیره اضطراری
ration basis
مبنای جیره
ration allowance
پول جیره
allowances
جیره حق معاش
ration
جیره غذایی
allowance
جیره حق معاش
commuted ration
جیره نقدی
flight ration
جیره پرواز
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
troop train ration
جیره بین راه
ration return
اسناد هزینه جیره
ration method
سبک واگذاری جیره
ration in kind
جیره معادل یاجانشین
ration factor
ضریب محاسبه جیره
dailgy food allowance
جیره غذایی روزانه
ration
مقدار جیره روزانه
sinecures
جیره خور ولگرد
emergency ration
جیره فوق العاده
sinecure
جیره خور ولگرد
livery
جیره علیق اسب
liveries
جیره علیق اسب
ration strenght
انرژی حاصله از جیره
rations
مقدار جیره روزانه
rationed
مقدار جیره روزانه
ration cycle
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
table of food equivalents
جدول ارزش جیره غذایی
ration factor
ضریب اماد جیره غذایی
troop train ration
جیره طبخی بین راه
billet
ورقه جیره یادداشت مختصر
billeted
ورقه جیره یادداشت مختصر
billeting
ورقه جیره یادداشت مختصر
billets
ورقه جیره یادداشت مختصر
ration basis
مبنای محاسبه جیره غذایی
PCMCIA
مشخصات کارتهای جانبی گسترده که به اندازه کارت اعتباری هستند و در انتهای اتصالی دارند
reconstitutes
خیساندن امادیا جیره خشک شده
reconstituting
خیساندن امادیا جیره خشک شده
reconstituted
خیساندن امادیا جیره خشک شده
reconstitute
خیساندن امادیا جیره خشک شده
ration scale
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
master menu
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ration credit
تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
electronic
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
iron rations
جیره بسیارکم که سربازفقط هنگام ضرورت سخت میتواندبان دست بزند
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineament
طرح بندی صورت بندی
wording
جمله بندی کلمه بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
classification
طبقه بندی رده بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
cards
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
reputed owner
در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
allowance
جیره دادن فوق العاده دادن
allowances
جیره دادن فوق العاده دادن
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
queing
صف بندی
humidity insulation
اب بندی
nailed up
سر هم بندی
humidity insulation
نم بندی
neuration
رگ بندی
laced
بندی
commissural
بندی
commisural
بندی
mud sill
ته بندی
striation
خط بندی
vanation
رگ بندی
taping
ته بندی
trimerous
سه بندی
seal
اب بندی
hermetic sealing
اب بندی
funicular
بندی
funiculars
بندی
patching
سر هم بندی
seals
اب بندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com