English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
cylinder skirt حاشیه یا دامنه سیلندر
Other Matches
cylinder block boring machine دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
actuating cylinder سیلندر پیستون عمل کننده سیلندر محرک
rosette border حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
subalpine ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
flat twin engine موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
Zipper selvage حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
Kufic border حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
ragged متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
friezes حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
frieze حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
turtle border حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
cylinder سیلندر
cylinders سیلندر
swept volume حجم سیلندر
cylinder fins تیغههای سیلندر
two cylinder engine موتور دو سیلندر
six cylinder engine موتور شش سیلندر
bottled gas گاز سیلندر
single cylinder engine موتور یک سیلندر
single acting cylinder سیلندر یک طرفه
oxygen cylinder سیلندر اکسیژن
cylinder liner بوش سیلندر
cylinder pad پایه سیلندر
pump barrel سیلندر تلمبه
pump cylinder سیلندر پمپ
double acting cylinder سیلندر دوطرفه
liner بوش سیلندر
cylinder capacity حجم سیلندر
gas from cylinder گاز سیلندر
gas cylinder سیلندر گاز
gas bubbler سیلندر گاز
cylinder capacity فضای سیلندر
cylinder block بلوک سیلندر
liners بوش سیلندر
cylinder flange فلانج یا لبه سیلندر
drum درام سیلندر استوانه
cylinder jacket استری داخل سیلندر
bores قطر داخلی سیلندر
opposed piston engine موتور سیلندر روبرو
cylinder gas گاز داخل سیلندر
drummed درام سیلندر استوانه
bore قطر داخلی سیلندر
gas cylinder valve شیر سیلندر گاز
eight cylinder engine موتور هشت سیلندر
balanced actuator سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
actuator سیلندر پیستون عمل کننده
compressed gas cylinder سیلندر محتوی گاز متراکم
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
base circle هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
velocity stacks لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
Herati border طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
brake mean effective pressure مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
clearance volume کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
rainbow border حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
skirt دامنه
mountainsides دامنه
tails دامنه
tailed دامنه
tail دامنه
skirts دامنه
ranges دامنه
hillsides دامنه
hillside دامنه
mountainside دامنه
foot دامنه
amplitude دامنه
talus دامنه
skirted دامنه
slope دامنه
range دامنه
scope دامنه
magnitude دامنه
slopes دامنه
ranged دامنه
brae دامنه
sloped دامنه
broad arrow engine موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
x engine موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
maximum amplitude دامنه حداکثر
restriction of range محدودیت دامنه
response amplitude دامنه پاسخ
f.of mountain دامنه کوه
tropic range دامنه استوایی
class interval دامنه طبقه
hillsides دامنه کوه
colluvial دامنه کوهی
am مدولاسیون دامنه
range expression عبارت دامنه
double amplitude دامنه دوبل
midrange میان دامنه
pulse amplitude دامنه تپش
flanking دامنه جناح
hillside دامنه کوه
range دامنه [ریاضی]
flanked دامنه جناح
range format قالب دامنه
flank دامنه جناح
interval confidence دامنه اطمینان
one tailed test ازمون یک دامنه
range name نام دامنه
range of stress دامنه تنش
scope دامنه رسیدگی
impluse amplitude دامنه ایمپولز
total amplitude of oscillation دامنه کل نوسان
wave amplitude دامنه موج
range of motion دامنه حرکت
tolerance دامنه تغییرات
amplitude modulation مدولاسیون دامنه
frequency response خم دامنه- بسامد
tolerances دامنه تغییرات
two tailed test ازمون دو دامنه
range دامنه تغییرات
ranges دامنه تغییرات
ranged دامنه تغییرات
vibration amplitude دامنه ارتعاش
criteria range دامنه ملاک
tooth flank دامنه دندانه
audibility range دامنه شنودپذیری
talus دامنه سنگلاخی
audio frequency دامنه شنودپذیری
hill side دامنه تپه
talus meterial واریزه دامنه
combe دامنه تپه
feet پایین دامنه
discriminating range دامنه افتراق
amplitude دامنه بزرگی
amplitude of vibration دامنه ارتعاش
amplitude of oscillation دامنه نوسان
talus دامنه تالیوز
modular range دامنه تغییرات مدول
lifting بالارو دامنه بالابری
double apron fence سیم خاردار دو دامنه
magnitude of alternating current دامنه جریان متناوب
impluse amplitude دامنه ضربه جریان
foothill تپه دامنه کوه
interquartile range دامنه میان چالاکی
lift بالارو دامنه بالابری
purview دامنه شمول قانون
semi interquartile range دامنه نیمه چارکی
tidal range دامنه جذر و مد دریایی
domain of definition دامنه تعریف [ریاضی]
domain of a function دامنه یک تابع [ریاضی]
lifts بالارو دامنه بالابری
skirting armor زره دامنه تانک
lifted بالارو دامنه بالابری
The matter assumed significant proportions. دامنه کار با لاگرفت
h engine موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
sidehill واقع در کنار تپه دامنه
skirt دامنه کوه حومه شهر
skirts دامنه کوه حومه شهر
ridge پشته تپههای دامنه کوه
skirted دامنه کوه حومه شهر
ridges پشته تپههای دامنه کوه
neap range دامنه نوسان جزر و مدضعیف
foot hill تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
daily range of soil temperature دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
foehn باد خشک وگرم دامنه کوه
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
damping factor نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
choke bore روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
infrasound صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
step قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
stepping قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
fumarole شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
hook's law تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
wave trough نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
fimbriation حاشیه
verges حاشیه
draft حاشیه
apostil حاشیه
fringe حاشیه
verge حاشیه
skirts حاشیه
border line خط حاشیه
skirted حاشیه
fringes حاشیه
skirt حاشیه
list حاشیه
bordering حاشیه زه
margin حاشیه
margins حاشیه
skirter حاشیه رو
marge حاشیه
brim حاشیه
brimmed حاشیه
brimming حاشیه
brims حاشیه
bordering حاشیه
gloss حاشیه
draught حاشیه
border حاشیه
border حاشیه زه
bordered حاشیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com