Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (6 milliseconds)
English
Persian
I'll show you ! just you wait !
حالاخواهی دید ! ( درمقام تهدید )
Other Matches
To put in an appearance .
نشانت میدهم ( درمقام تهدید)
Is that your final word ?
همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you !
خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
I'll cook your goose !I'll fix you good and proper !
آشی برایت بپزم که خودت حظ کنی ( درمقام تهدید )
And exactly what do you mean by that ?
مقصود ؟( درمقام اعتراض )
To lodge a complaint .
درمقام شکایت بر آمدن
between
دربین درمقام مقایسه
It is very gracious of you .
لطف فرمودید ( درمقام طعنه )
Dont mention it . You are welcome.
اختیار دارید (درمقام تعارف )
If only she would marry me !
اگر فقط با من ازدواج می کرد ( درمقام آرزو کردن)
May I trouble you to pass the salt please.
ممکن است بی زحمت حرف نزنی ( درمقام طعنه )
blackmail
تهدید
blackmailed
تهدید
blackmailing
تهدید
menaces
تهدید
blackmails
تهدید
minacity
تهدید
menaced
تهدید
threat
تهدید
fulmination
تهدید
threats
تهدید
intimidation
تهدید
menace
تهدید
launch a threat
تهدید کردن
intimidatory
تهدید امیز
hoid up
راهزنی با تهدید
he threatened or resingn
تهدید کرد
bullyrag
تهدید کردن
coercion
تهدید واجبار
death thread
تهدید به مرگ
minacious
تهدید کننده
minaciously
تهدید کنان
menacing
<adj.>
تهدید آمیز
to show one's teeth
تهدید کردن
threatener
تهدید کننده
minatory
تهدید کننده
minatory
تهدید امیز
minatorily
از روی تهدید
threat appeal
توسل به تهدید
denounces
تهدید کردن
racketeering
اخاذی به تهدید
threatened
تهدید کردن
overhangs
تهدید کردن
menaces
تهدید کردن
threatening
تهدید امیز
threaten
تهدید کردن
threateningly
تهدید امیز
denouncing
تهدید کردن
denounced
تهدید کردن
denounce
تهدید کردن
menaced
تهدید کردن
imminent
تهدید کننده
overhang
تهدید کردن
menace
تهدید کردن
threat
تهدید کردن
threats
تهدید کردن
menacingly
از روی تهدید
threatens
تهدید کردن
menacingly
تهدید کنان
blacks
تهدید امیز عبوسانه
blackest
تهدید امیز عبوسانه
blacker
تهدید امیز عبوسانه
blacked
تهدید امیز عبوسانه
black
تهدید امیز عبوسانه
threat
دشمن تهدید کردن
threats
دشمن تهدید کردن
terrorization
تهدید وارعاب ارعابگری
threaten with death
تهدید به قتل کردن
threatens
تهدید کردن ترساندن
intimidates
با تهدید وادار کردن
hector
تهدید یا ازار کردن
intimidate
با تهدید وادار کردن
imminently
بطور تهدید کننده
hectored
تهدید یا ازار کردن
threatened
تهدید کردن ترساندن
imminence
خطر تهدید کننده
threaten
تهدید کردن ترساندن
hectors
تهدید یا ازار کردن
impendent
تهدید کننده اویزان
threat force
نیروی تهدید کننده
hectoring
تهدید یا ازار کردن
robberies
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
robbery
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
assaults
تهدید به ضرب کردن کسی
assault
تهدید به ضرب کردن کسی
deterrence
منع از راه ارعاب و تهدید
assaulted
تهدید به ضرب کردن کسی
extorts
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
extorted
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
extorting
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
menaces
چیزی که تهدید کننده است
extort
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
menaced
چیزی که تهدید کننده است
threat study
بررسی توسعه تهدید دشمن
menace
چیزی که تهدید کننده است
He threatened to thrash the life out of me.
مرا به یک کتک حسابی تهدید کرد
coast is clear
<idiom>
هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
Hear hear!
صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
disaster recovery plan
طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
heister
[American E]
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
preyer
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
bandit
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
raider
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
robber
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com