Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
tie in sales
حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
Other Matches
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
ex ship
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
ex quay
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
delivered at frontier
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
private treaty
معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
buyer's over
حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد
ex works
یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
real
ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
potential substitution
حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
free on rail
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free carrier
یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
particular lien
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
c.i.f.
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
AT command set
حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
inseparable cost
حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
contructive larcency
مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
kinked demand curve
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
vendor
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cob web theorem
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
scrapbooks
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
scrapbook
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
subset
مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
department stores
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
restatement of the law
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
burster block
مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
barter with someone
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
character set
دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
shelf life
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter
[to trade by barter]
دادوستد کالا با کالا کردن
say's law
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
cisc
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
trimorphous
سه حالتی
expressional
حالتی
inexpressiveness
بی حالتی
trimorph
سه حالتی
two state
دو حالتی
two state circuit
مدار دو حالتی
two state algebra
جبر دو حالتی
dichotomy
دو حالتی دورستگی
two state jump
جهش دو حالتی
two state variable
متغییر دو حالتی
degenerate
چند حالتی
degenerated
چند حالتی
dichotomies
دو حالتی دورستگی
degenerating
چند حالتی
multiphase
چند حالتی
state equation
معادله حالتی
degenerates
چند حالتی
therein
دران
trigon
سه حالتی ستاره سه تایی
degeneracy
چند حالتی بودن
strike an attitude
حالتی بخود گرفتن
desperateness
حالتی که بیرون ازامیدباشد
to get into
دچار
[حالتی]
شدن
to fall into
دچار
[حالتی]
شدن
impasse
حالتی که از ان رهایی نباشد
slideway
راهی که دران سر
offing
دران نزدیکی ها
therabout
دران حدود
thereabout
دران حدود
demurred
در CL حالتی است که مدعی علیه
demur
در CL حالتی است که مدعی علیه
demurring
در CL حالتی است که مدعی علیه
demurs
در CL حالتی است که مدعی علیه
passage
انتقال از حالتی به حالت دیگر
passages
انتقال از حالتی به حالت دیگر
sellers
فروشنده
frontsman
فروشنده
vendors
فروشنده
sales man
فروشنده
vendor
فروشنده
seller
فروشنده
sales woman
فروشنده زن
bargainer
فروشنده
salesperson
فروشنده
salesman
فروشنده
salespeople
فروشنده
salesgirls
فروشنده
salesmen
فروشنده
salesgirl
فروشنده
saleswomen
زن فروشنده
salespersons
فروشنده
shopman
فروشنده
saleswoman
زن فروشنده
vender
فروشنده
monger
فروشنده
alienator
فروشنده
dealer
فروشنده
suppliers
فروشنده
sales clerk
فروشنده
sales clerks
فروشنده
dealers
فروشنده
supplier
فروشنده
then
انگاه دران هنگام
nautch
که دران رقاص میرقصند
it is not subject to review
دران روا نیست
therewith
دران هنگام بدانوسیله
emergency
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergencies
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
the greenish hue of blue
حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
runner
فروشنده سیار
seller's option
انتخاب فروشنده
supplier evaluation
ارزیابی فروشنده
sellers surplus
مازاد فروشنده
duopoly
در انحصار دو فروشنده
saleswomen
بانوی فروشنده
marginal seller
فروشنده نهائی
counter jumper
فروشنده دکان
saleswoman
بانوی فروشنده
dealers
فروشنده معاملات چی
sales man
فروشنده سیار
computer salesman
فروشنده کامپیوتر
computer vendor
فروشنده کامپیوتر
dealer
فروشنده معاملات چی
traveling salesman
فروشنده سیار
salesclerk
فروشنده مغازه
caveat venditor
اخطار به فروشنده
traveling man
فروشنده سیار
runners
فروشنده سیار
seller's market
بازار فروشنده
tallyman
فروشنده اقساطی
seller's option
اختیار فروشنده
scrinium
لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
swimming bath
تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
polytonality
ایجاد چندلحن دران واحد
i had no voice in that matter
من دران قضیه رایی نداشتم
pot liquor
اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
thumbhole
حفرهای که شست دران جابگیرد
thereis not a p of truth init
ذرهای راستی دران نیست
errors slipped in
اشتباهاتی دران راه یافت
polytony
ایجادچند لحن دران واحد
merger
حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
mergers
حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
recognition
و تبدیل به حالتی که بتواند وارد کامپیوتر شود
hand inhand poition
رقص در حالتی که بدن هر دورقصنده به یک سمت است
roll reversal
حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
tactical reconnaissance
براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
oast
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
flashpoints
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashpoint
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashingpoint
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
crate
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
crates
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
impressibly
بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
gill net
دامی که چون ماهی دران بیافتد
deadfall
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
actinology
دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
dish wash
ابی که دران فرف شسته باشند
dish water
ابی که دران فرف شسته باشند
mainstream
مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
dripping pan
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
cellaret
گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
stationers
فروشنده لوازم التحریر
supplier at arm's length
فروشنده آزاد
[اقتصاد]
tipster
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
ironmongers
فروشنده اهن الات
ironmonger
فروشنده اهن الات
third party vendor
فروشنده دسته سوم
tipsters
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
stationer
فروشنده لوازم التحریر
plumassier
فروشنده پرهای ارایشی
caveat venditor
ملتفت بودن فروشنده
herbist
فروشنده گیاهان طبی
bottlegger
فروشنده مشروب قاچاق
herborist
فروشنده گیاهان طبی
haberdasher
فروشنده لباس مردانه
haberdashers
فروشنده لباس مردانه
hardwareman
فروشنده افزارواسباب فلزی
herbalist
فروشنده گیاهان طبی
herbalists
فروشنده گیاهان طبی
aytomobile dealer
فروشنده یا دلال اتومبیل
trinketer
فروشنده جواهر بدلی
touts
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting
فروشنده اطلاعات شرطبندی
outfitter
فروشنده لوازم شکار
outfitters
فروشنده لوازم شکار
ex warehouse
تحویل در انبار فروشنده
cutler
فروشنده الات برنده
counterbid
جواب خریداربه فروشنده
offeror
فروشنده عرضه کننده
tout
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touted
فروشنده اطلاعات شرطبندی
double adultery
زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
gold standards
حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
recognition
و به حالتی تبدیل میکند که به تواند وارد کامپیوتر شود
optical
و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com