English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
orgasm حالت انزال در مقاربت
orgasms حالت انزال در مقاربت
Other Matches
ejaculation انزال
emission of seminal fluids during orgasm انزال
ejaculate انزال کردن
ejaculated انزال کردن
ejaculatio praecox انزال زودرس
ejaculator عضله انزال
ejaculates انزال کردن
ejaculating انزال کردن
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
sexual intercourse مقاربت
coition مقاربت
intercourse مقاربت
sexual relations مقاربت جنسی
coitus مقاربت جنسی
sexual intercourse مقاربت مواقعه
sexual intercourse مقاربت جنسی
venery مقاربت جنسی
dyspareunia مقاربت دردناک
accessing دسترسی یا مجال مقاربت
access دسترسی یا مجال مقاربت
accessed دسترسی یا مجال مقاربت
accesses دسترسی یا مجال مقاربت
copulate مقاربت جنسی کردن
copulated مقاربت جنسی کردن
copulates مقاربت جنسی کردن
copulating مقاربت جنسی کردن
venereal desire سهوت میل مقاربت
gash الت تناسلی زن مقاربت جنسی
gashing الت تناسلی زن مقاربت جنسی
gashes الت تناسلی زن مقاربت جنسی
gashed الت تناسلی زن مقاربت جنسی
homogeneous مقاربت کننده باهم جنس خود
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
to mount somebody با کسی مقاربت جنسی کردن [اصطلاح رکیک] [اصطلاح روزمره]
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
marginal case حالت نهائی حالت حدی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
attitudes حالت
tempers حالت
situations حالت
attitude حالت
phases حالت
situation حالت
idiocrasy حالت
tempered حالت
phase حالت
temper حالت
febricity حالت تب
phased حالت
feverishness حالت تب
glass eyed بی حالت
disposition حالت
unexpressive بی حالت
postures حالت
posture حالت
predicament حالت
predicaments حالت
estate حالت
estates حالت
postured حالت
if حالت
make حالت
makes حالت
posturing حالت
moods حالت
stance حالت
stances حالت
mood حالت
case حالت
cases حالت
self حالت
fettle حالت
condition حالت
temperament حالت
temperaments حالت
state- حالت
pyreticosis حالت تب
line condition حالت خط
state حالت
stating حالت
queasiness حالت قی
grain حالت
stated حالت
states حالت
ill conditioned بد حالت
manner حالت
expressions حالت
status حالت
expression حالت
no load condition حالت بی باری
accusative حالت مفعولی
pulverulence حالت خاکی
normal state حالت نرمال
protected mode حالت محفوظ
objective case حالت مفعولی
supervisor state حالت نظارت
sulkily با حالت قهر
domesticity حالت اهلی
genitive حالت اضافه
defensive حالت تدافع
subjectivism حالت نظری
pyreticosis حالت حمائی
steady state حالت پایا
nebulosity حالت گازی
queasiness حالت تهوع
steady state حالت ثابت
steady state حالت دائمی
answer mode حالت جواب
answer mode حالت پاسخ
antisepsis حالت ضد عفونی
arborescence حالت شاخهای
atilt با حالت حمله
automatism حالت خودکاری
ragingly با حالت خشم
amentia حالت هذیان
nebulosity حالت ابری
substantiality حالت اساسی
subalternation حالت تبعی
storminess حالت توفانی
accidentalness حالت اتفاقی
acedia حالت خ-لسه
nominative case حالت فاعلی
affectedly با حالت بخودگرفته
nominative case حالت فاعلیت
quantum state ویژه حالت
queasily با حالت تهوع
nebulosity حالت غباری
affectivity حالت عاطفی
stationary state حالت ایستاده
triliteralism حالت سه حرفی
translucence حالت زجاجی
privileged mode حالت ممتاز
transitivity حالت متعدی
transition state حالت گذار
faintly در حالت ضعف
periodicity حالت تناوبی
problem state حالت مسئلهای
pastiness حالت خمیری
paramnesia حالت فراموشی
torpidity حالت بیحالی
translucency حالت زجاجی
veins حالت تمایل
trilaterality حالت سه جانبی
polyvalence حالت چندفرفیتی
plumbness حالت عمودی
normality حالت عادی
tridimensionality حالت سه بعدی
physical state حالت فیزیکی
individualism حالت انفرادی
perpendicularity حالت عمودی
spring حالت فنری
springs حالت فنری
vein حالت تمایل
state vector بردار حالت
topicality حالت مناسب
dative حالت برایی
thraw حالت نزع
the vocative case حالت ندا
the needle حالت عصبانی
the fidgets حالت عصبانی
ternary با سه حالت ممکن
prone position حالت درازکش
tangency حالت جیبی
tangency حالت مماس
mentation حالت دماغی
nervousness حالت عصبانی
defensively با حالت تدافع
crudely در حالت خامی
of a good d. خوش حالت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com