English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
hallucinosis حالت هذیانی و وهمی ابتلاء به توهم دائمی
Other Matches
hallucinating گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
hallucinated گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
hallucinate گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
hallucinates گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
steady state حالت دائمی
standing orders دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing order دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
retainer حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainers حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
fey هذیانی
delirious هذیانی
delusional system نظام هذیانی
affection مهر ابتلاء
suffering ابتلاء زیان
sufferings ابتلاء زیان
tuberculation ابتلاء بمرض سل
locomotor ابتلاء اعضای حرکتی
locomotory ابتلاء اعضای حرکتی
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
sarcomatosis ابتلاء به تومور بدخیم نسج همبند
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
Gothic وهمی
ideative وهمی
illusory وهمی
unrealistically وهمی
illusive وهمی
ideational وهمی
unrealistic وهمی
delusional وهمی
imaginary وهمی خیال
apparitions صورت وهمی
gremlins موجود وهمی
gremlin موجود وهمی
apparition صورت وهمی
bizarre خیالی وهمی
vagarious خیالی وهمی
delusory وهمی یا خیالی
simulacrum شباهت وهمی
uncanny وهمی جدی
unreal واهی وهمی
nonentity جیز وهمی وخیالی
nonentities جیز وهمی وخیالی
banshees موجود وهمی بشکل روح
illusionism نگارش یا توصیف منافر وهمی
banshee موجود وهمی بشکل روح
vagariously وهمی از روی هوی و هوس واهی
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
psychedelic توهم زا
hallucinations توهم
misgivings توهم
misgiving توهم
hallucination توهم
lilliputian hallucination توهم خردبینی
microptic hallucination توهم خردبینی
disenchantment رفع توهم
psychedelic داروی توهم زا
money illusion توهم پولی
parageusia توهم چشایی
kinesthetic hallucination توهم جنبشی
olfactory hallucination توهم بویایی
chromatism توهم رنگ
hypnopompic hallucination توهم پس خواب
gustatory hallucination توهم چشایی
hallucinogenic drugs داروهای توهم زا
pseudohallucination توهم کاذب
tactile hallucination توهم بساوشی
haptic hallucination توهم بساوشی
apparition توهم دیداری
visual hallucination توهم دیداری
apparitions توهم دیداری
photoma توهم دیداری
photism توهم نوری
auditory hallucination توهم شنیداری
affective hallucination توهم هیجانی
somatic hallucination توهم تنی
acousma توهم شنیداری
acouasm توهم شنیداری
acoasm توهم شنیداری
paracusis imaginaria توهم شنیداری
hallucinosis توهم زدگی
helminthiasis ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
fantasticality دمدمی مزاجی توهم
acute hallucinosis توهم زدگی حاد
formication توهم لمس حشره
zoopsia توهم حیوان بینی
hypnagogic hallucination توهم پیش خواب
fantastically بطور فانتزی توهم
alcoholic hallucinosis توهم زدگی الکلی
psychedelic وابسته به توهم زایی
tu quoque توهم بیا بمیدان
macroptic hallucination توهم درشت بینی
psychedelic وابسته به داروهای توهم زا
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
invagination توهم گیرکردگی توی خود برگشتگی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
first string دائمی
constants دائمی
constant دائمی
standing دائمی
continous دائمی
permanent دائمی
sequential دائمی
ceaseless دائمی
perennials دائمی
perennial دائمی
computer animation ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
premanent way خط ثابت خط دائمی
costant load بار دائمی
continual دائمی همیشگی
continous running گردش دائمی
creep limit حد انبساط دائمی
regular army ارتش دائمی
permanent fault عیب دائمی
permanent hardness سختی دائمی
permanent income درامد دائمی
permanent insane مجنون دائمی
permanent load بار دائمی
permanent way مسیر دائمی
permanent magnet اهنربای دائمی
permanent saving پس انداز دائمی
standing committee کمیته دائمی
standing army ارتش دائمی
permanent storage انباره دائمی
permanent storage انبارش دائمی
permanent storage حافظه دائمی
steady flow جریان دائمی
permanent error خطای دائمی
continous rolling نورد دائمی
continous operation کار دائمی
everlasting همیشگی دائمی
continous earth زمین دائمی
regular salary حقوق دائمی
continous cycle گردش دائمی
constant power توان دائمی
consistent flow جریان دائمی
permanent store انباره دائمی
eternal بی پایان دائمی
permanent structures ساختمانهای دائمی
sustained speed سرعت دائمی
persistent inflation تورم دائمی
permanent consumption مصرف دائمی
permanent tooth دندان دائمی
permanent color رنگ دائمی
permanent سیر دائمی
permanent دائمی ماندنی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
perpetual motion machine ماشین خودکار دائمی
permanent residence permit جواز اقامت دائمی
continous mixer مخلوط کننده دائمی
indefinite leave to remain [British E] جواز اقامت دائمی
fereter [معابد دائمی در کلیساها]
continous heating furnace کوره حرارتی دائمی
fatigue bending test ازمایش خمش دائمی
continuous rain بارش باران دائمی
continous conveyor بالابر دائمی و ثابت
continous anealing furnace کوره ملتهب دائمی
continous strand furnace کوره رشتهای دائمی
continous milling machine دستگاه فرز دائمی
permanent magnet steel فولاد اهنربای دائمی
sustained short circuit اتصال کوتاه دائمی
keelboat قایق با تیر دائمی کف
continous traction نیروی کشش دائمی
fatigue bending machine دستگاه خمش دائمی
cruising speed سرعت دائمی اتومبیل
engramme تحولات دائمی هسته سلول
perpetual stock record سابقه دائمی موجودی انبار
continous casting plant تاسیسات ریخته گری دائمی
perpetuated دائمی کردن جاودانی ساختن
continous rod mill دستگاه نورد سیم دائمی
perpetuate دائمی کردن جاودانی ساختن
perennially بطور ماندگاریا دائمی همیشه
engram تحولات دائمی هسته سلول
continous casting method روش ریخته گری دائمی
continous tinning line تاسیسات قلع کاری دائمی
alternating stress تنش نوسان دار دائمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com