Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (12 milliseconds)
English
Persian
answer mode
حالت پاسخ
Search result with all words
inquiries
حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
inquiry
حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
interactive
حالت کامپیوتر که به کاربر امکان میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده ها را وارد کند و پاسخ را به سرعت دریافت کند
interrupt
به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupting
به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupts
به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
reactive mode
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
Other Matches
reply
[answer]
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
answering
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
originating
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
it is inexpedient to reply
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
respond
پاسخ
responsions
پاسخ
negative reply
پاسخ رد
responds
پاسخ
no
: پاسخ نه
statement
پاسخ
rebutter
پاسخ رد
response
[commentary]
پاسخ
answers
پاسخ
replying
پاسخ
reply
پاسخ
replies
پاسخ
replied
پاسخ
in reply to
در پاسخ
answering
پاسخ
responded
پاسخ
replication
پاسخ
answer
پاسخ
answered
پاسخ
responses
پاسخ
item of written comment
پاسخ
in answer to
در پاسخ به
counterplea
پاسخ رد
reaction
[answer, commentary]
پاسخ
representation
[statement]
پاسخ
answerback
در پاسخ
response
پاسخ
come up with
<idiom>
یافتن پاسخ
rejoining
پاسخ دادن
whole response
پاسخ کلی
respond
پاسخ دادن
replier
پاسخ دهنده
response duration
مدت پاسخ
rejoined
در پاسخ گفتن
w response
پاسخ کلی
responds
پاسخ دادن
responded
پاسخ دادن
response differentiation
تفکیک پاسخ
response amplitude
دامنه پاسخ
response equivalence
هم ارزی پاسخ
voice answer back
پاسخ سمعی
preparatory response
پاسخ مقدماتی
popular response
پاسخ رایج
plea
پاسخ دعوی
pleas
پاسخ دعوی
responsorial
پاسخ دهنده
oracle
پاسخ مبهم
oracles
پاسخ مبهم
movement response
پاسخ حرکت
answerable
پاسخ دار
response set
امایه پاسخ
original response
پاسخ ابتکاری
rejoins
پاسخ دادن
running rate
اهنگ پاسخ
solutions
پاسخ یک مشکل
solution
پاسخ یک مشکل
rejoin
در پاسخ گفتن
rejoin
پاسخ دادن
rejoined
پاسخ دادن
rejoining
در پاسخ گفتن
rejoins
در پاسخ گفتن
rejoinders
پاسخ دفاعی
irresponsive
پاسخ ندهنده
response latency
نهفتگی پاسخ
impluse response
پاسخ ایمپولز
response intensity
شدت پاسخ
vab
پاسخ سمعی
vaccum response
پاسخ غیابی
calculation
پاسخ تقریبی
image response
پاسخ تصویر
response rate
سرعت پاسخ
reflection response
پاسخ قرینه
position response
پاسخ مکانی
moro response
پاسخ مورو
response time
زمان پاسخ
response threshold
استانه پاسخ
operandum
ابزار پاسخ
manipulandum
ابزار پاسخ
to definitive answer
پاسخ قطعی
to make a response
پاسخ دادن
response strength
نیرومندی پاسخ
response generalization
تعمیم پاسخ
discriminatory response
پاسخ افتراقی
frequency respone
پاسخ فرکانس
delayed response
پاسخ درنگیده
right answer
پاسخ درست
correct response
پاسخ درست
rejoinder
پاسخ دفاعی
content response
پاسخ محتوایی
consummatory response
پاسخ پایانی
distal response
پاسخ دوربرد
anticipatory response
پاسخ انتظاری
early answer
پاسخ زود
emitted response
پاسخ صدوری
an a answer
پاسخ مثبت
anatomy response
پاسخ کالبدی
answerback
پاسخ برگشتی
conditioned response
پاسخ شرطی
answers
: پاسخ دادن
answer
: جواب پاسخ
answering
پاسخ به یک سوال
answering
: پاسخ دادن
answer
پاسخ به یک سوال
answering
: جواب پاسخ
answered
: پاسخ دادن
answered
پاسخ به یک سوال
answered
: جواب پاسخ
answers
: جواب پاسخ
answers
پاسخ به یک سوال
answer
: پاسخ دادن
color response
پاسخ رنگ
galvanic skin response
پاسخ برقی پوست
achromatic color response
پاسخ رنگ بی فام
interrogator responsor
دستگاه پرسش- پاسخ
open ended question
پرسش باز پاسخ
all or none response
پاسخ همه یا هیچ
ucr
پاسخ غیر شرطی
unconditioned response
پاسخ غیر شرطی
stimulus response theory
نظریه محرک- پاسخ
to answer in the a
پاسخ مثبت دادن
solves
یافتن پاسخ یک مشکل
phoning
پاسخ به تماس در تلفن
the answer is in the negative
پاسخ ان منفی است
phones
پاسخ به تماس در تلفن
modulation frequency response
پاسخ فرکانس مدولاسیون
phoned
پاسخ به تماس در تلفن
surrebutter
اخرین پاسخ خواهان
phone
پاسخ به تماس در تلفن
electrodermal response
پاسخ برقی پوست
conditioned emotional response
پاسخ هیجانی شرطی
psychogalvanic response
پاسخ گالوانیکی- روانی
pure color response
پاسخ خالص رنگ
s r psychology
روانشناسی محرک- پاسخ
stimulus response model
الگوی محرک- پاسخ
s r model
الگوی محرک- پاسخ
response time
زمان پاسخ دهی
return a negative
پاسخ منفی دادن
stimulus response psychology
روانشناسی محرک- پاسخ
rejoinder
پاسخ دفاعی دادن
conditioned escape response
پاسخ گریز شرطی
conditioned avoidance response
پاسخ اجتنابی شرطی
pilomotor response
پاسخ سیخ شدن مو
response hierarchy
سلسله مراتب پاسخ
shading response
پاسخ سایه روشن
rejoins
پاسخ دفاعی دادن
rejoining
پاسخ دفاعی دادن
rejoined
پاسخ دفاعی دادن
cer
پاسخ هیجانی شرطی
rejoin
پاسخ دفاعی دادن
solve
یافتن پاسخ یک مشکل
solved
یافتن پاسخ یک مشکل
solving
یافتن پاسخ یک مشکل
answer
[to something]
پاسخ
[به چیزی]
[راه حل]
affirmative
پاسخ "بله " بود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com