Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
conspiratorial
حاکی از توط ئه وتوط ئه سازی
Other Matches
hatchery
محل نقشه کشی وتوط ئه
hatcheries
محل نقشه کشی وتوط ئه
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
redolent
حاکی
illative
حاکی
illation
حاکی
symbolic
حاکی
significative
حاکی
significative of
حاکی از
symptomatic
حاکی
symbolically
حاکی
indicative
حاکی
prelusive
حاکی
symbolising
حاکی بودن از
symbolised
حاکی بودن از
portend
حاکی بودن
portended
حاکی بودن
presageful
حاکی از فال بد
condemnatory
حاکی ازمحکومیت
symbolizes
حاکی بودن از
symbolized
حاکی بودن از
portends
حاکی بودن
symbolises
حاکی بودن از
symbolize
حاکی بودن از
bespeak
حاکی بودن از
purports
حاکی بودن از
bode
حاکی بودن از
purport
حاکی بودن از
it is typical of
حاکی است بر
betoken
حاکی بودن از
hungrier
حاکی از گرسنگی
hungriest
حاکی از گرسنگی
hungry
حاکی از گرسنگی
portending
حاکی بودن
purporting
حاکی بودن از
smell
حاکی بودن از
smelled
حاکی بودن از
triumphal
حاکی از پیروزی
smelling
حاکی بودن از
smells
حاکی بودن از
unexpressive
غیر حاکی
purported
حاکی بودن از
representatives
حاکی از مشعربر
reminiscent of slavery
حاکی از بردگی
suspicious
حاکی ازبدگمانی
separative
حاکی از جدایی
evidentiary
دال حاکی
pained
حاکی از درد
expessive
حاکی نماینده
representative
حاکی از مشعربر
hungered
[arch]
حاکی از گرسنگی
symbolizing
حاکی بودن از
illiative
حاکی از نتیجه
emblematic
حاکی کنایه دار
deprecatory
حاکی از نارضایتی یا بی میلی
expressive
حاکی اشاره کننده
liquorish
حاکی ازنوشابه دوستی
foreshadows
از پیش حاکی بودن از
foreshadow
از پیش حاکی بودن از
foreshadowed
از پیش حاکی بودن از
abdicative
حاکی ازکناره گیری
significant
قابل توجه حاکی از
significantly
قابل توجه حاکی از
symptomatic
حاکی از علائم مرض
secondary
حاکی از زمان گذشته
foreshadowing
از پیش حاکی بودن از
awesome
حاکی از ترس ناشی از بیم
shipped bill of exchange
بارنامهای که حاکی ازمحموله است
signifies
حاکی بودن از باشاره فهماندن
signifying
حاکی بودن از باشاره فهماندن
hold out
حاکی بودن از خودداری کردن از
signify
حاکی بودن از باشاره فهماندن
radiant look
نگاهی که حاکی ازخوشی یاامیدواری باشد
whew
صدای سوت حاکی از حیرت یاتحسین
reorder level
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
bah
علامت تعجب حاکی ازاهانت و تحقیر
to mark good
نشان حاکی از بهادر روی کالا گذاشتن
augural
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
ink hard terms
اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
wowing
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
viva
حرف ندا حاکی از حسن نیت ودعای خیر
wowed
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
vivas
حرف ندا حاکی از حسن نیت ودعای خیر
open vertict
رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
wow
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wows
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
open verdict
رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
referenda
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendum
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendums
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
attestation clause
ذکر میشود ومفادا حاکی از ان است که ایشان امضا وی را از هرجهت تصدیق می کنند
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
average clause
عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
gloat
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
abram's law
این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
analphabet
حاکی از بیسوادی بیسوادی
individualization
تک سازی
individuation
تک سازی
flection
خم سازی
stylization
مد سازی
idolization
بت سازی
padding
له سازی
pavement
کف سازی
flooring
کف سازی
pavements
کف سازی
deflexion
خم سازی
individualising
تک سازی
retortion
کج سازی
individualised
تک سازی
individualises
تک سازی
compaction
تو پر سازی
individualize
تک سازی
local anasthesia
سر سازی
bridgework
پل سازی
truncation
بی سر سازی
individualized
تک سازی
repk lection
پر سازی
bridge building
پل سازی
individualizing
تک سازی
retortion
خم سازی
individualizes
تک سازی
strangling
خفه سازی
levigation
نرم سازی
liquefaction
ابگونه سازی
doping
ناخالص سازی
seduction
گمراه سازی
miniaturization
کوچک سازی
microminiaturization
ریز سازی
mealing
نرم سازی
lapidification
سنگ سازی
machine building
ماشین سازی
machicolation
مزغل سازی
secretion
پنهان سازی
synchronizing
همزمان سازی
integration
مجتمع سازی
microsoft
بهنگام سازی
cooling
خنک سازی
substructures
زیر سازی
latticing
شبکه سازی
magnifcation
بزرگ سازی
lancination
مجروح سازی
lamponery
هجونامه سازی
reclamation
اباد سازی
bedding
محکم سازی
bedding
کف سازی بسترسازی
beautification
زیبا سازی
fitting
جفت سازی
formulation
قاعده سازی
bookbinding
کتاب سازی
malting
مالت سازی
lancination
پاره سازی
refreshment
تازه سازی
refreshments
تازه سازی
simulation
فاهر سازی
lapidation
سنگسار سازی
substructure
زیر سازی
landscape painting
منظره سازی
maximization
بیشینه سازی
materialization
مادی سازی
equating
هم ارز سازی
manumission
ازاد سازی
brewing
ابجو سازی
minimalization
کمینه سازی
optimize
بهینه سازی
simulations
همانند سازی
simulations
فاهر سازی
simulations
شبیه سازی
simulation
همانند سازی
resolving
برطرف سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com