English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
operation exposure guide حداکثر دوز اتمی قابل قبول یاقابل دریافت
Other Matches
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
implosion weapon جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
surprise dosage دریافت دوز ناگهانی اتمی
satisfactory <adj.> قابل قبول
good [sufficient] <adj.> قابل قبول
sufficient <adj.> قابل قبول
adequate <adj.> قابل قبول
acceptable <adj.> قابل قبول
admittable قابل قبول
believable قابل قبول
acceptable قابل قبول
admissible قابل قبول
reasonable قابل قبول
passable قابل قبول
sufficing <adj.> قابل قبول
adequately [sufficiently] <adv.> قابل قبول
valid قابل قبول
allowable قابل قبول
acceptance limit حد قابل قبول
sufficiently <adv.> قابل قبول
tolerable قابل قبول
aceptive قابل قبول
receivable قابل قبول
chronic dose دز قابل معالجه و پیشگیری اتمی
sit right (negative) <idiom> غیر قابل قبول
admissible load بار قابل قبول
acceptance tolerance حد مجاز قابل قبول
permissible stress خستگی قابل قبول
valid assumptions فروض قابل قبول
admissibleness بطور قابل قبول
to hold water قابل قبول بودن
credibility قابل قبول بودن
zone of acceptability منطقه قابل قبول
eligibly بطور قابل قبول
to be valid قابل قبول بودن
admissible stress تلاش قابل قبول
hard currencies ارز قابل قبول
loss appraisal ضایعات قابل قبول
legal tender پول قابل قبول
popularity قابل قبول عامه
maximum gradeability حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
primafacie در بادی امر قابل قبول
cut off ratio حداقل نرخ قابل قبول
europatents حق اختراع قابل قبول دراروپا
acceptable alter nate product فراورده مشابه قابل قبول
persona non grata شخص غیر قابل قبول
argumentum یک سلسله دلایل قابل قبول
acceptable quality level سطح کیفیت قابل قبول
acceptable product فراورده جانشین قابل قبول
tolerance dose دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
admissibly بطور قابل قبول چنانکه روا
add up <idiom> سازگار و قابل قبول به نظر رسیدن
bills receivable بروات قابل دریافت
principal challenger رد عضو هیات منصفه با دلیل قابل قبول
thunder chief نوعی هواپیمای یک موتوره وسوپرسونیک قابل حمل بمب اتمی
standards اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
fit to work شایسته یاقابل کارکردن
qualified for work شایسته یاقابل کارکردن
signaled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signalled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
readout دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
nuncupative will در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
wind aided اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
pooler وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
card وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
cards وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
hustler بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
hustlers بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
rainout ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
minometer دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
isotopy دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
Lets play that again . قبول ندارم. [قبول نیست دربازی وغیره ]
demodulator دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
atomic weight وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
clean weapon جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
regenerate 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
nuclear stalemate گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nucleon اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
max min system سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
cloud chamber effect اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
maximal oxygen consumption حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen uptake حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
DSR سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
check حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
acknowledge 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
adopted types انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
cryptoperiod زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
peak حداکثر
endurance حداکثر
maximum حداکثر
peaking حداکثر
peaks حداکثر
outsides حداکثر
outside حداکثر
maximal حداکثر
uttermost حداکثر
optimum height حداکثر ارتفاع
payload حداکثر بار
payloads حداکثر بار
maximum detector اشکارساز حداکثر
peak load حداکثر بار
maximum density حداکثر تراکم
wage ceiling حداکثر دستمزد
peak demand حداکثر تقاضا
maximum slope حداکثر شیب
maximum duration زمان حداکثر
maximum speed حداکثر سرعت
maximum gain تقویت حداکثر
maximum frequency فرکانس حداکثر
maximum thermometer گرماسنج حداکثر
maximum efficiency راندمان حداکثر
maximum value مقدار حداکثر
maximum work کار حداکثر
price ceilings حداکثر قیمت
maximum energy انرژی حداکثر
maximum efficiency حداکثر کارائی
peak load بار حداکثر
maximum demand بار حداکثر
peak output حداکثر تولید
maximum available powere توان حداکثر
maximum amplitude دامنه حداکثر
maximization به حداکثر رسانیدن
full speed حداکثر سرعت
supercharge خرج حداکثر
submaximal زیر حداکثر
peaks حداکثر کاکل
global maximum حداکثر مطلق
relative maximum حداکثر نسبی
peaking حداکثر کاکل
maximum capacity فرفیت حداکثر
peak speed حداکثر سرعت
peak voltage ولتاژ حداکثر
maximum deviation انحراف حداکثر
maximum deflection انحراف حداکثر
peak current جریان حداکثر
maximum current جریان حداکثر
peak حداکثر کاکل
maximal وابسته به حداکثر
full bore حداکثر تلاش
intensity maximum حداکثر شدت
maximum limited stress تنش حداکثر
high tides حداکثر مد دریا
flank speed حداکثر سرعت
maximum ratings مقدار حداکثر
maximum output خروجی حداکثر
flat out حداکثر سرعت
maximum moment حداکثر لنگر
high tide حداکثر مد دریا
maximum prr ermissible مجاز حداکثر
maximum profit حداکثر سود
maximum of intensity حداکثر شدت
maximum performance کارایی حداکثر
maximum performance عملکرد حداکثر
maximum power demand مصرف حداکثر
maximum price حداکثر بها
maximum load بار حداکثر
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
monoatomic یک اتمی
triatomic سه اتمی
atomic اتمی
diatomic دو اتمی
nuclear اتمی
hexatomic شش اتمی
nuclear strike تک اتمی
low tide حداکثر جذر دریا
maximum demand pointer عقربه مصرف حداکثر
utmost منتهای کوشش حداکثر
maximum permissible load بار مجاز حداکثر
maximum demand meter حداکثر مقدار سنج
maximum permissible voltage ولتاژ مجاز حداکثر
maximum load بار گذاری حداکثر
profit maximization به حداکثر رسانیدن سود
utmost good faith حداکثر حسن نیت
extreme حداکثر درمنتهی الیه
maximum power operation کار با توان حداکثر
maximum power gain تقویت توان حداکثر
utility maximization به حداکثر رسانیدن مطلوبیت
peak strenght حداکثر استعداد مجاز
ultimate bearing capacity حداکثر فشار متحمل پی
maximum modulating frequency فرکانس حداکثر مدولاسیون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com