Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (7 milliseconds)
English
Persian
cabala
حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
cabbala
حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
cabbalah
حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
Other Matches
traditinal
مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
dentilingual
دندانی وزبانی
narratives
روایت
narrative
روایت
exemplum
روایت
sayings
حدیث
saying
حدیث
tradition
روایت متداول
traditionary
روایت شده
story
روایت گزارش
in a narrative style
بشکل روایت
narratively
به شکل روایت
tradition of fair authority
حدیث حسن
tradition narrated by several authority
حدیث متواتر
genuine tradition
حدیث صحیح
reliable tradition
حدیث ثقه
questioning
جرح حدیث
partisans of traditions
اهل حدیث
prophet's tradition
حدیث نبوی
weak tradition
حدیث ضعیف
cabal
دسیسه و توط ئه روایت
cabals
دسیسه و توط ئه روایت
traditionalize
بصورت حدیث دراوردن
traditional
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
The story goes that …
آورده اند که (چنین روایت کنند )…
parol
شفاهی
oral
شفاهی
verbal
شفاهی
orals
شفاهی
vivas voce
شفاهی
nuncupatory
شفاهی
viva voce
شفاهی
nuncupative
شفاهی
by word of mouth
شفاهی
parol promise
قرارداد شفاهی
oral evidence
دلیل شفاهی
nuncupative will
وصیت شفاهی
parol evidence
شهادت شفاهی
nonverbal
غیر شفاهی
interlocutory decree
حکم شفاهی
interpreters
مترجم شفاهی
gentlemen's agreement
قرارداد شفاهی
oral evidence
شهادت شفاهی
oral test
ازمون شفاهی
parol arrest
جلب شفاهی
parol arrest
توقیف شفاهی
simple contract
قرارداد شفاهی
voices
شفاهی صوتی
voicing
شفاهی صوتی
interpreter
مترجم شفاهی
voice
شفاهی صوتی
vocabular
زبانی شفاهی
vivas voce
امتحان شفاهی
unwritten
بطور شفاهی
unwritten
غیرکتبی شفاهی
verbal agreement
موافقت شفاهی
verbalization
بیان شفاهی
viva report
گزارش شفاهی
viva voting
گزارش شفاهی
viva voting
رای شفاهی
oral information
اطلاعات گفتاری
[شفاهی]
viva voce
شفاها امتحان شفاهی
replying
جواب شفاهی دفاعیه
replied
جواب شفاهی دفاعیه
catechesis
تعالیم مذهبی شفاهی
replies
جواب شفاهی دفاعیه
word of mouth
صدای کلمه شفاهی
reply
جواب شفاهی دفاعیه
verbalizes
بصورت شفاهی بیان کردن
verbalize
بصورت شفاهی بیان کردن
verbalized
بصورت شفاهی بیان کردن
verbalised
بصورت شفاهی بیان کردن
verbalising
بصورت شفاهی بیان کردن
verbalizing
بصورت شفاهی بیان کردن
verbalises
بصورت شفاهی بیان کردن
simple content debt
دین ناشی از قرارداد شفاهی
oral trade test
ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
talk out
بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
to act as interpreter
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
to interpret
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
to provide interpretation
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
barristers
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
barrister
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
slanders
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slander
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
verbal note
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
parol contract
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
interpreted
ترجمه شفاهی کردن توجیه کردن
interpret
ترجمه شفاهی کردن توجیه کردن
interprets
ترجمه شفاهی کردن توجیه کردن
interpreting
ترجمه شفاهی کردن توجیه کردن
interprets
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreted
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpret
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreting
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com