English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (8 milliseconds)
English Persian
auction of rug حراج و مزایده فرش
Search result with all words
outcries حراج مزایده
outcry حراج مزایده
Other Matches
puffer کسی که در حراج از طرف صاحب مال مورد حراج شرکت میکند
bidding مزایده
tender مزایده
auctions مزایده
tendered مزایده
high tender مزایده
public sale مزایده
tendering مزایده
tenderest مزایده
auctioning مزایده
high bids مزایده
auctioned مزایده
auction مزایده
auctioneers متصدی مزایده
sell by auction به مزایده فروختن
tenderest مناقصه مزایده
bid پیشنهاد مزایده
bids مناقصه مزایده
bids پیشنهاد مزایده
tendering مناقصه مزایده
put up to auction به مزایده گذاشتن
appeal for tenders درخواست مزایده
auctioneer متصدی مزایده
biddability مزایده شدنی
invitation to tender دعوت به مزایده
high tender به مزایده گذاشتن
highest bidder برنده مزایده
bid مناقصه مزایده
tendered مناقصه مزایده
auction sale مزایده فروش
tender مناقصه مزایده
bazaar حراج
auctions حراج
licit حراج
public sale حراج
auctioning حراج
sales حراج
sale by auction حراج
auctioned حراج
auction حراج
outlet حراج
outlets حراج
sale حراج
bid به مناقصه یا مزایده گذاشتن
bidding پیشنهاد مزایده کردن
to advertise for bids چیزی را به مزایده گذاشتن
licit فروش ازطریق مزایده
to invite tenders for something چیزی را به مزایده گذاشتن
by tender از طریق مزایده یا مناقصه
tenderest پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
bids به مناقصه یا مزایده گذاشتن
tender پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendered پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendering پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
auctioneer متصدی حراج
dutch auction حراج هلندی
auctioneers متصدی حراج
auctioneers حراج کننده
auctioneers دلال حراج
auctioneer حراج گذار
sell by auction حراج کردن
sale price قیمت حراج
auctioneer حراج کننده
auctioneer دلال حراج
resale حراج مجدد
auctioneers حراج گذار
to sell or pat up at a حراج کردن
confiscates حراج کردن
bids پیشنهاد حراج
to sell by a حراج کردن
bid پیشنهاد حراج
to put up to a حراج کردن
confiscating حراج کردن
confiscates مصادره حراج
confiscate حراج کردن
confiscate مصادره حراج
confiscating مصادره حراج
bid bond ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
invite to tender دعوت به مناقصه یا مزایده کردن
tender guarantee ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
tender bond ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
bid bond ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
call for tender برای مزایده یا مناقصه فراخواندن
tenderer پیشنهاد دهنده در مزایده یامناقصه
tenderer شرکت کننده در مزایده یامناقصه
sale by auction فروش به وسیله حراج
bidders پیشنهاد دهنده در حراج
bidder پیشنهاد دهنده در حراج
pilefered shipment کالای حراج شده
article of roup اموال مورد حراج
salvaged حراج کردن حراجی
salvage حراج کردن حراجی
hammers چوب حراج خوردن
auction sale فروش به وسیله حراج
salvaging حراج کردن حراجی
salvages حراج کردن حراجی
hammered چوب حراج خوردن
pileferable اقلام قابل حراج
hammer چوب حراج خوردن
reserve price قیمت پایه در حراج
auctions حراج کردن بمزایده گذاشتن
auctioned حراج کردن بمزایده گذاشتن
white sale <idiom> حراج حوله ،پارچه کتان
auction حراج کردن بمزایده گذاشتن
clearance sales فروش به منظور تصفیه حراج
clearance sale فروش به منظور تصفیه حراج
auctioning حراج کردن بمزایده گذاشتن
pilefered shipment کالای فرسوده حراج شده
rummage sale حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
auction house شرکی کهکارش برگزار کردن حراج باشد
auction sale without reserve فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
selling race مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
bids خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
bid خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
gavels چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com