English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
mosaic حرف نمایشی در سیستمهای ویدیویی که از نقاط کوچک تشکیل شده است
Other Matches
graphics شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود
production الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
productions الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
share IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
circlets تشکیل دایره کوچک دادن
circlet تشکیل دایره کوچک دادن
triads 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
ball printer چاپگری که از توپ فلزی کوچک روی سط حی که حروف شکل می گیرند تشکیل شده است
vertical control کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
gridding محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
figural rug [pictorial] فرش تصویری [در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
polar plot روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
radar netting تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
magazine تعداد صفحات در سیستم ویدیویی متنی
magazines تعداد صفحات در سیستم ویدیویی متنی
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
dynamic حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
ip شرکت یا کاربری که اطلاعاتی درباره استفاده سیستم ویدیویی است
Vxtreme قالب به کار رفته برای محل رشته ویدیویی در اینترنت
broadcasts تصویر ویدیویی یا سیگنالی که مشابه نمونه آن در ایستگاه تلویزونی است
dynamically حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
broadcast تصویر ویدیویی یا سیگنالی که مشابه نمونه آن در ایستگاه تلویزونی است
story board مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
dramatic نمایشی
expository نمایشی
flashiest نمایشی
flashy نمایشی
exhibitive نمایشی
epideictic نمایشی
flashier نمایشی
showdowns نمایشی
dramatically نمایشی
scenic نمایشی
showdown نمایشی
provider شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
providers شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
commoners استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
common استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
commonest استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
framing systems سیستمهای قابدار
homebrew سیستمهای ریزکامپیوتراولیه
bifurcated systems سیستمهای دو چنگاله
hot dogging عملیات نمایشی
performing arts هنرهای نمایشی
ideogrammic نمایشی تجسمی
ideogramic نمایشی تجسمی
demonstration effect اثر نمایشی
representative arts فنون نمایشی
expositive نمایشی نمایشگاهی
false arch قوس نمایشی
stagy نمایشی صحنهای
demo نمونه نمایشی
display architecture معماری نمایشی
figure skating یخ بازی نمایشی
caption کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
captions کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
VHD نوعی دیسک ویدیویی با گنجایش بالا که میتواند حجم زیادی داده را ذخیره کند
embedded systems سیستمهای تعبیه شده
traversing حرکت نمایشی اسب
traverses حرکت نمایشی اسب
traverse حرکت نمایشی اسب
performing وابسته به هنرهای نمایشی
academic assault شمشیر بازی نمایشی
display menu فهرست انتخاب نمایشی
amphibious demonstration عملیات نمایشی اب خاکی
demonstrability نمایشی نمایش دادنی
the drama تصنیف داستانهای نمایشی
amphibious demonstration عملیات اب خاکی نمایشی
showboat نمایشی بازی کردن
mock up نمونه نمایشی کالا
traversed حرکت نمایشی اسب
calories واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
FTAM بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
calorie واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
vax سیستمهای بزرگ مینی کامپیوتری
data general corporation سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
X/OPEN ول ایجاد سیستمهای باز هستند
aisp انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
association in information systems انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
problem plav نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
to put over a play موافق بدادن نمایشی شدن
international demonstration effect اثر نمایشی بین المللی
exhibition game بازی نمایشی به نفع خیریه
fullest کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
full کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
graphics کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند
composite video واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
bits واحد اطلاعات در همه سیستمهای دیجیتال
knowledge طراحی و نوشتن سیستمهای کامپیوتر خبره
bit واحد اطلاعات در همه سیستمهای دیجیتال
digital equipment corporation سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
petri nets مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
Dec یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
monopolylogue نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
dramaturge نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
indiental music ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
programmable function keyboard صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
touch tone telephone تلفن دکمهای در سیستمهای پردازش از راه دور
electrometallurgy صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
varieties نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
variety نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
ibm personal system/ IBخانوادهای از سیستمهای ریزکامپیوتر تولید شده توسط شرکت
widget آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
colour صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colours صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
lead in page صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
portable برنامهای که روی سیستمهای کامپیوتری مختلف قابل اجرا است
transborder ارتباطات میان سیستمهای کامپیوتری که در کنارمرزهای ملی قرار دارند
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
smis for Society Systems انجمن سیستمهای مدیریت اطلاعات Information anagement
blowout disc دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
degradation کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
VidCap برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
tragi comedy نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
IFF استاندارد نحوه ذخیره سازی داده در Amiga در برخی سیستمهای گرافیکی
authors CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
bulk مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
thin window display نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
colour صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colours صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
It was an enjoyable performance, if less than ideal. این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
monochrome استاندارد آداپتور ویدیو در سیستمهای PC قدیمی که متن را در خط هایی از ستون ها نمایش میدهد
morphing جلوههای ویژه در بازی ها و سیستمهای چندرسانهای که یک تصویر به تدریج به دیگری تبدیل میشود
routing identifier نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
GOSIP استاندارد دولت آمریکا برای اطمینان از کار همزمان کامپیوترها و سیستمهای ارتباطی
predicating تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicates تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicate تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicated تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
platelet صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
cadam فرایند بکارگیری سیستمهای کامپیوتری به عنوان وسائلی در کاربردهای طراحی وساخت Computer anufacturing
codasyl مشاوره در مورد زبانهای سیستمهای اطلاعات Language DataSystems On Conferenceکنفرانس سیستم زبان داده ها
dramatic monologue نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
gpss زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
separates استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
MDA استاندارد آداپتور ویدیو که در سیستمهای PC ابتدایی به کار می رفت و متن را خط وطی از ستون ها نمایش میدهد
sdlc معماری شبکه سیستمهای IBM استفاده میشود و میزان ارسال داده سنکرون را مشخص میکند
separate استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separated استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
trio نقاط سه قلو
trios نقاط سه قلو
interactional points نقاط تلاقی
triad نقاط سه قلو
triads نقاط سه قلو
at all points در همه نقاط
interactional points نقاط تماس
keop soo نقاط حساس
keop soo نقاط مرگ
key points نقاط حساس
key points نقاط مهم
isodose rate خط نقاط متحدالدوز
lagrangian points نقاط لاگرانژی
knobble برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin لیوان کوچک پیمانه کوچک
styli وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
scripsit بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
stylus وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
styluses وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
pin point تعیین دقیق نقاط
form line خط بین نقاط هم ارتفاع
vital points نقاط حساس بدن
isoheyt خط شاخص نقاط هم باران
kyusho نقاط حساس بدن
apparent horizon افق حقیقی نقاط
isothermal نقاط هم حرارت اب دریا
shoals نقاط کم عمق دریا
coordinates طول و عرض نقاط
shoal نقاط کم عمق دریا
trig point نقاط مثلث بندی
dapple چیزی با نقاط رنگارنگ
plotted ثبت مسیریا نقاط
coordinate code رمز مختصات نقاط
primary masses نقاط مادی اولیه
geodetic control نقاط کنترل ژئودزی
plot ثبت مسیریا نقاط
plots ثبت مسیریا نقاط
alien وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
aliens وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
DCA قالب متن معرفی شده توسط IBM که اجازه در و بدل شدن متون بین سیستمهای کامپیوتری میدهد
rat's nest یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
scanned فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scans فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scan فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
plotted بردن نقاط روی طرح
network اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
networks اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com