Total search result: 201 (37 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
velarize |
حروف را از کام تلفظ کردن |
|
|
Other Matches |
|
spoonerism |
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف |
extend |
مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها |
extending |
مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها |
phonrtic drill |
مشتق تلفظ ازروی صدای حروف |
extends |
مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها |
palatals |
حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند |
enunciate |
تلفظ کردن |
enunciated |
تلفظ کردن |
enunciating |
تلفظ کردن |
pronounces |
تلفظ کردن |
enounce |
تلفظ کردن |
pronounce |
تلفظ کردن |
enunciates |
تلفظ کردن |
accentuated |
با تکیه تلفظ کردن |
lisping |
شل وسرزبانی تلفظ کردن |
anglicising |
بطرزانگلیسی تلفظ کردن |
anglicizes |
بطرزانگلیسی تلفظ کردن |
lisps |
شل وسرزبانی تلفظ کردن |
anglicises |
بطرزانگلیسی تلفظ کردن |
anglicizing |
بطرزانگلیسی تلفظ کردن |
aspirating |
بانفس تلفظ کردن |
tolay street on |
باتکیه تلفظ کردن |
lisped |
شل وسرزبانی تلفظ کردن |
anglicized |
بطرزانگلیسی تلفظ کردن |
sibilate |
مانندحرف " س " تلفظ کردن |
aspirate |
بانفس تلفظ کردن |
accentuates |
با تکیه تلفظ کردن |
accentuating |
با تکیه تلفظ کردن |
accentuate |
با تکیه تلفظ کردن |
aspirates |
بانفس تلفظ کردن |
lisp |
شل وسرزبانی تلفظ کردن |
anglicize |
بطرزانگلیسی تلفظ کردن |
orthoepy |
فن درست تلفظ کردن |
emphasize |
باقوت تلفظ کردن |
emphasised |
باقوت تلفظ کردن |
emphasized |
باقوت تلفظ کردن |
burrs |
غلیظ تلفظ کردن |
enouce |
تلفظ کردن افهارکردن |
burring |
غلیظ تلفظ کردن |
mispronounce |
غلط تلفظ کردن |
mispronounced |
غلط تلفظ کردن |
emphasises |
باقوت تلفظ کردن |
mispronounces |
غلط تلفظ کردن |
anglicised |
بطرزانگلیسی تلفظ کردن |
burr |
غلیظ تلفظ کردن |
mispronouncing |
غلط تلفظ کردن |
emphasizing |
باقوت تلفظ کردن |
burred |
غلیظ تلفظ کردن |
emphasising |
باقوت تلفظ کردن |
emphasizes |
باقوت تلفظ کردن |
vocalize |
تلفظ کردن تشکیل دادن |
intonate |
با لحن خاصی تلفظ کردن |
readout |
وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند |
block letter |
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر |
self- |
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند |
Linotype |
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند |
diphthongize |
تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله |
separate |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
separates |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
separated |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
inferior figures |
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند. |
labiovelar |
تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها |
shift keys |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
shift key |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
aspirating |
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن |
aspirate |
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن |
aspirates |
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن |
monotype |
ماشین حروف ریزی و حروف چینی |
normalising |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
normalize |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
normalises |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
normalised |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
normalizes |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
graphics |
ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند |
users |
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است |
user |
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است |
case |
حروف بزرگ یا حروف معمولی |
cases |
حروف بزرگ یا حروف معمولی |
type |
حروف چاپی حروف چاپ |
typed |
حروف چاپی حروف چاپ |
types |
حروف چاپی حروف چاپ |
non destructive cursor |
صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند |
dead type |
حروف پخش کردن |
shifted |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
shift |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
shifts |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
to page up type |
حروف چیده را صفخه بندی کردن |
alphameric |
مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم |
NDR |
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد |
alphasort |
مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا |
fields |
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |
reads |
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2- |
fielded |
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |
field |
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |
read |
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2- |
italic |
حروف یک وری حروف کج |
accenting |
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن |
accents |
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن |
accented |
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن |
accent |
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن |
fill |
پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند |
summation check |
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن |
fills |
پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند |
to space out letters [text] |
فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ] |
syllabary |
حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی |
right |
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد |
righting |
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد |
righted |
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد |
facsimile |
روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه |
facsimiles |
روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه |
text |
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و.. |
texts |
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و.. |
cacoepy |
تلفظ بد |
pronunciation |
تلفظ |
pronunciations |
تلفظ |
accent |
تلفظ |
pronouncing |
تلفظ |
accents |
تلفظ |
accenting |
تلفظ |
accented |
تلفظ |
mispronounciation |
تلفظ نادرست |
vocalization |
تلفظ صوتی |
tune |
لحن تلفظ |
tunes |
لحن تلفظ |
mispronunciation |
تلفظ نادرست |
lam dacism |
تلفظ حرف |
laissez aller |
تلفظ به فرانسه |
mispronunciations |
تلفظ نادرست |
velarization |
تلفظ کامی |
mispronunciations |
تلفظ غلط |
mispronunciation |
تلفظ غلط |
pronouncing |
تلفظ دار |
pronounceable |
قابل تلفظ |
orthoepist |
درست تلفظ کن |
aspiration |
تلفظ حرف H ازحلق |
jaw breaking |
دشوار برای تلفظ |
aspirations |
تلفظ حرف H ازحلق |
emphatic |
باقوت تلفظ شده |
anglicization |
تلفظ یا نوشتن بطرزانگلیسی |
phonics |
تلفظ وهجاهای کلمات |
well spoken |
دارای تلفظ خوب |
diction |
تلفظ واضح و روشن |
well-spoken |
دارای تلفظ خوب |
cacology |
تلفظ یا انشاء غلط |
zed |
تلفظ انگلیسی حرف Z |
intonation |
طرز قرائت تلفظ |
orthoepic |
وابسته به تلفظ درست |
intonations |
طرز قرائت تلفظ |
enunciation |
تلفظ واضح و روشن |
sigmatism |
تلفظ نادرست حرف " س " |
zee |
تلفظ امریکایی حرف Z |
tonemic |
دارای تلفظ مشابه |
sibilation |
تلفظ بشکل حرف " س " |
sigmatismus lateralis |
تلفظ کناری حرف " س " |
lenis |
دارای تلفظ نرم رقیق |
articulation |
تلفظ شمرده طرز گفتار |
sigmatismus interdentalis |
تلفظ میان دندانی حرف " س " |
sigmatismus adentalis |
تلفظ روی دندانی حرف " س " |
Your pronunciation is good. |
تلفظ شما خوب است. |
phonetics |
مبحث تلفظ صوتی حرف وکلمات |
orthoepist |
کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند |
tongue-twisters |
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار |
etacism |
تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal |
tongue-twister |
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار |
tongue twister |
کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار |
phonemics |
علم شناسایی تلفظ کلمات وصداها |
jaw breaker |
سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست |
slobbers |
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان |
slobbering |
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان |
slobbered |
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان |
slobber |
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان |
How do you pronounce [say] that [this] word? |
این واژه چه جور تلفظ می شود؟ |
algebra |
استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن |
overlap |
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند. |
overlaps |
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند. |
overlapped |
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند. |
rough breathing |
که دردستوریونانی تلفظ شدن حرف اول را می رساند |
fortis |
دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی |
lection |
اختلاف معنی یا تلفظ یک کلمه بامتن چیزی |
fricative |
تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس |
slide |
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده |
smooth breathing |
که دردستوریونانی عدم تلفظ حرف اول رامیرساند |
syllabary |
جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات |
slides |
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده |
labialism |
حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب |
velarization |
تلفظ حرف بوسیله قراردادن زبان برپشت سقف |
toneme |
لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد |
transliteration |
نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر |
homonym |
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد |
dieresis |
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد |
diaeresis |
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد |
interdental consonant |
حرف مصمتی که با گذاردن زبان در میان دندانهای بالاو پایین تلفظ میشود |
aspirants |
حروف حلقی |
type setting |
حروف چینی |
aspirant |
حروف حلقی |
letter shift |
مبدله حروف |
letters shift ltrs |
مبدله حروف |
composing |
حروف چینی |
letter quality printer |
چاپگرکیفیت حروف |
letter founder |
حروف ریز |