English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
rocket propulsion حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
Other Matches
set forward جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
slide chasse حرکت با یک پا بجلو و فشار
scull حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculled حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
Move along, please! [in a crowd] لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی]
sculls حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculls حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
sculled حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
skulls حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
scull حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
skull حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
shoot the duck حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
windblown در حرکت بوسیله باد
jato unit موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
telekinesis حرکت اجسام بوسیله ارواح
locomotion نقل وانقال نیرو بوسیله حرکت
gravitating بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
electrophoresis حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
handcar چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
strike فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strikes فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
turbopump پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
head way بجلو
onward بجلو
propel بجلو راندن
propels بجلو راندن
prefrontal بجلو مغز
propelled بجلو راندن
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
ap koobi seogi راه رفتن بجلو
inclining خمیدگی بجلو و پایین
Keep moving! بجلو برو [بروید] !
ap joo choom ایستادن اسب سواری بجلو
antrorse خمیده بجلو یا متمایل ببالا
go long تلاش درپاس طولانی بجلو
ap dellyo chagi ضربه پا بجلو در زاویه 54درجه
sidestep traverse صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
jump-starts شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
french heel پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
jack knife خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
jump-starting شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-start شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump start شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
front drop پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
balestra پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
quarterback sneak حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
lunged حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunge حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
hitch and go نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cradles نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
cradled نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
cradle نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
goofy foot موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
telemark پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
mazurka پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile بدون حرکت بی حرکت
by the instrumentality of بوسیله
thruogh the a of بوسیله
whereby که بوسیله ان
with بوسیله
perprep بوسیله
of بوسیله
at the hand of بوسیله
via بوسیله
by بوسیله
per بوسیله
by dint of بوسیله
wherewithal که بوسیله ان
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
osmose نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hydromancy تفال بوسیله اب
per pais بوسیله کشور
by wire بوسیله تلگراف
municipally بوسیله شهرداری
hydrolysis تجزیه بوسیله اب
by the f. بوسیله لمس
electrically بوسیله برق
by depty بوسیله نماینده
per pais بوسیله مملکت
galvanography روی مس بوسیله اندودکهربایی
semaphore مخابره بوسیله پرچم
baptised بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
seagirt محصور بوسیله دریا
lapped joint اتصال بوسیله پوشش
intuitively بوسیله درک مستقیم
pouring تراوش بوسیله ریزش
phototypography چاپ بوسیله عکسبرداری
poured تراوش بوسیله ریزش
baptize بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pipage ترابری بوسیله لوله
traingulation پیمایش بوسیله مثلثات
windswept بوسیله باد جاروشده
baptises بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
electric chair اعدام بوسیله برق
aerotherapeutics معالجه بوسیله هوا
pour تراوش بوسیله ریزش
dragonnades بوسیله سواره نظام
aeromancy تفال بوسیله هوا
electromotive متحرک بوسیله برق
baptising بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
diathermy معالجه بوسیله حرارت
baptized بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
eluviation انتقال بوسیله بادوباران
pipe down بوسیله شیپور یا نای
baptizes بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pours تراوش بوسیله ریزش
hydrolyze بوسیله اب تجزیه شدن
radar scan مراقبت بوسیله رادار
churn بوسیله اسباب گردنده
churns بوسیله اسباب گردنده
brew بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
postage حمل بوسیله پست
to pick thanks بوسیله سخن چینی
patent بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
churned بوسیله اسباب گردنده
patents بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
hydromancer تفال زننده بوسیله اب
patenting بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
infiltration پالایش بوسیله تراوش
brewed بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
photogelatin process چاپ بوسیله ژلاتین
sent via e-mail بوسیله ایمیل فرستاده شد
to scent out بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
brews بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
pipeage ترابری بوسیله لوله
in propria persona بوسیله خود شخص
leaching تصفیه بوسیله شستشو
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
shields بوسیله سپر حفظ کردن
hydrophilous گرده افشانی کننده بوسیله اب
soaks بوسیله مایع اشباع شدن
shield بوسیله سپر حفظ کردن
soak بوسیله مایع اشباع شدن
roentgenoscopy معاینه بوسیله اشعه مجهول
waterborne حمل شده بوسیله اب اب برد
self-service کمک بوسیله خود شخص
massotherapy معالجه بوسیله مشت و مال
self service کمک بوسیله خود شخص
hit wicket انداختن میله بوسیله خودتوپزن
electrometallurgy ذوب فلزات بوسیله برق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com